Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
penalty time keeper
حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران
Other Matches
notcher
حساب نگهدار
markers
حساب نگهدار
scorer
حساب نگهدار
marker
حساب نگهدار
scorers
حساب نگهدار
scorekeeper
حساب نگهدار امتیازها
out-
اخراج کردن اخراج شدن
out
اخراج کردن اخراج شدن
outed
اخراج کردن اخراج شدن
red card
علامت اخراج اخراج بازیگر
undesireable discharge
اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
dishonorable discharge
اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
cost plus contracts
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckoned
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckon
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
capitalized expense
هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
overdrawn account
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
clearance
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
To bring someone to account.
کسی را پای حساب کشیدن
[حساب پس گرفتن]
To cook the books.
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
privilege
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
reckoning
تصفیه حساب صورت حساب
reckonings
تصفیه حساب صورت حساب
players
بازیگران
charge and discharge statements
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
the profession
جماعت بازیگران
dramatis personoe
بازیگران نمایش
registration of player
نامنویسی بازیگران
companies
دسته هیئت بازیگران
scorecard
برگه نام بازیگران
company
دسته هیئت بازیگران
personage
شخصیت بازیگران داستان
seeding
رده بندی بازیگران
scorecards
برگه نام بازیگران
pavilions
باشگاه بازیگران در انگلستان
move list
فهرست بازیگران غیرفعال
solid
تیمی با بازیگران خوب
solids
تیمی با بازیگران خوب
designated tournament
مسابقه بهترین بازیگران
pavilion
باشگاه بازیگران در انگلستان
green room
انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
personages
شخصیت بازیگران داستان
check register
بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
bases boaded
ضربه با حضور بازیگران درپایگاههای 1 و 2 و 3
opera hat
کلاه نرم که بازیگران برسرمیگذارند
standings
فهرست نام بازیگران یا تیمها
greenrooms
اطاق انتظاریا خلوتگاه بازیگران
troupes
دسته بازیگران ونمایش دهندگان
taxi
عضو گروه بازیگران قراردادی
horses
بازیگران قوی تیم مهاجم
taxied
عضو گروه بازیگران قراردادی
taxies
عضو گروه بازیگران قراردادی
taxiing
عضو گروه بازیگران قراردادی
troupe
دسته بازیگران ونمایش دهندگان
dugout
پناهگاه کنار زمین بازیگران
greenroom
اطاق انتظاریا خلوتگاه بازیگران
dugouts
پناهگاه کنار زمین بازیگران
lineswoman
خط نگهدار زن
tenter
نگهدار
keeper
نگهدار
backer
نگهدار
propped
نگهدار
keepers
نگهدار
propping
نگهدار
backers
نگهدار
linemen
خط نگهدار
lineman
خط نگهدار
linesmen
خط نگهدار
supporters
نگهدار
sustentative
نگهدار
support r
نگهدار
linesman
خط نگهدار
prop
نگهدار
protector
نگهدار
protectors
نگهدار
supporter
نگهدار
huddle
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddled
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddles
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddling
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
scenarios
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
scenario
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
pro am
مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
prim buffa
سردسته بازیگران یاخوانندگان زنانه در کمدی
taxi squad
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
field player
بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
rope stopper
طناب نگهدار
paper weight
کاغذ نگهدار
sinker
وزنه نگهدار
timekeeper
وقت نگهدار
timekeeper
گاه نگهدار
timekeepers
وقت نگهدار
timekeepers
گاه نگهدار
knitting sheath
میل نگهدار
blank holder
ورق نگهدار
concierge
نگهدار یاحافظ
buttress
حائل نگهدار
buttressed
حائل نگهدار
buttresses
حائل نگهدار
buttressing
حائل نگهدار
timers
وقت نگهدار
timer
وقت نگهدار
linesman flag
پرچم خط نگهدار
line call
اعلام خط نگهدار
concierges
نگهدار یاحافظ
chain check stopper
سیم نگهدار
stanchion
حائل نگهدار
flame holder
شعله نگهدار
clocker
وقت نگهدار
patron
نگهدار پشتیبان
patrons
نگهدار پشتیبان
sinkers
وزنه نگهدار
face-saving
آبرو نگهدار
depositary
نگهدار ضامن
drill stock
مته نگهدار
sitter in
بچه نگهدار
baby-sitters
بچه نگهدار
babysitter
بچه نگهدار
baselinesman
خط نگهدار خط عرضی
baby-sitter
بچه نگهدار
baby sitter
بچه نگهدار
time keeper
وقت نگهدار
short side
خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
up and back
بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
farewells
خدا نگهدار خداحافظ
believer
[in something]
پشتیبان
[نگهدار]
[ازچیزی]
carpenters' stopper
سیم نگهدار گیرهای
farewell
خدا نگهدار خداحافظ
timer
وقت نگهدار هر راننده
looker
خوش قیافه نگهدار
combination toolholder
ابزار نگهدار چندگانه
toolhead
ابزار نگهدار اتومبیل
bird cage
ماسک مخصوص خط نگهدار
triggers
چرخ نگهدار ماشه
triggered
چرخ نگهدار ماشه
trigger
چرخ نگهدار ماشه
timers
وقت نگهدار هر راننده
call time
تام یک دقیقهای مربی برای راهنمایی کردن بازیگران
clean the bases
ضربه زدنی که بازیگران درپایگاهها را به پایگاه اصلی می رساند
disabled list
فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی
account
حساب صورت حساب
tone arm
الت سوزن نگهدار گرامافون
stockholder
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
induction holding furnace
کوره گرم نگهدار القائی
blank holder
ورق یا صفحه نگهدار کشویی
stockholders
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
bedplate
صفحه قاب یا نگهدار چیزی
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
golf cart
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
rotation
چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
no year oppropriation
حساب تامین اعتبار باز حساب باز
he calcn lates with a
اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
evictions
اخراج
dislodgement
اخراج
the boot
اخراج
foul out
اخراج
firing
اخراج
dismissals
اخراج
deposal
اخراج
eviction
اخراج
disqualify
اخراج
out lawry
اخراج
lay off
اخراج
excomminucation
اخراج
ouster
اخراج
disqualifies
اخراج
dismissal
اخراج
ejection
اخراج
deportation
اخراج
disqualified
اخراج
banishment
اخراج
disqualifying
اخراج
exclusion
اخراج
evacuation
اخراج
deports
اخراج
deporting
اخراج
deported
اخراج
deport
اخراج
extrusion
اخراج
expulsions
اخراج
rustication
اخراج
expulsion
اخراج
ousts
اخراج کردن
suspensions
اخراج موقت
walking papers
<idiom>
برگه اخراج
swops
اخراج کردن
eviction
اخراج کردن
cans
اخراج کردن
reseau
اخراج اشعه
canning
اخراج کردن
can
اخراج کردن
dismissal
انفصال اخراج
dismissals
اخراج از شغل
clearing out
[of a place]
اخراج
[از مکانی]
out with
اخراج کردن
evictions
اخراج کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com