Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
cup
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cupped
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cups
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
Other Matches
bird's nest
قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
fixed spool
قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
reeled
قرقره ماهیگیری
reeling
قرقره ماهیگیری
reels
قرقره ماهیگیری
reel
قرقره ماهیگیری
indiana
نوعی قرقره ماهیگیری
spin casting reel
قرقره چرخان ماهیگیری
bail lock
قفل قرقره ماهیگیری
automatic reel
قرقره خودکار ماهیگیری
spinning reel
قرقره چرخان ماهیگیری
bay reel
قرقره کوچک ماهیگیری
fly reel
قرقره ساده ماهیگیری
june bug
نوعی قرقره ماهیگیری
click
گیر کردن قرقره ماهیگیری
spinning rod
چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
strip
نخ را با دست از قرقره ماهیگیری کشیدن
clicked
گیر کردن قرقره ماهیگیری
spin casting rod
چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
free spool
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
clicks
گیر کردن قرقره ماهیگیری
star drag
وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
spool
قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
spools
قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
multiplying reel
قرقره ماهیگیری که با یک حرکت دست چندبار می چرخد
bail
فلزی بشکل لا وصل به قرقره ماهیگیری برای پیچیدن نخ
backing
کمان نوارپیچی شده برای ازدیادمقاومت نخ دخیره دور قرقره ماهیگیری
drag
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drags
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
dragged
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
hook
ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
hooks
ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
bellies
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
belly
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
slot
در شکاف یاسوراخ
slotting
در شکاف یاسوراخ
slots
در شکاف یاسوراخ
micropyle
روزنه یاسوراخ بسیار ریزوخرد
cuppy
فنجانی
poculiform
فنجانی
cup shaped evening primrose
گل فنجانی
cotyloid
فنجانی
cupulate
فنجانی
acetubular
فنجانی
acetabulifarm
فنجانی
cupular
فنجانی
cupping test
ازمایش فنجانی
calyculus
ساختمان فنجانی شکل
drinking glass
فنجان
calices
فنجان
cupfuls
فنجان
a cup
یک فنجان
cupful
فنجان
cotyla
فنجان
cupule
فنجان
acetabulum
فنجان
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
thimblerigger
فنجان باز
cup
فنجان پیاله
cup
فنجان گذاشتن
cupped
فنجان گذاشتن
cupped
فنجان پیاله
cups
فنجان گذاشتن
cup of tea
فنجان چای
pannikin
فنجان فلزی
teacups
فنجان چای
teacup
فنجان چای
mazard
پیاله فنجان
Absolutely disproportionate
[totally]
فیل و فنجان
calix
پیاله فنجان
cuppa
یک فنجان چای
cups
فنجان پیاله
cups
بشکل فنجان دراوردن
What about a cup of tea?
با یک فنجان چای چطوری ؟
teacupful
بقدر یک فنجان چای
cups
بشکل فنجان در اوردن
demitasse
فنجان قهوه خوری
tea cup
فنجان چای خوری
cupped
بشکل فنجان دراوردن
cupped
بشکل فنجان در اوردن
cup
بشکل فنجان دراوردن
cup
بشکل فنجان در اوردن
Shall I pour you a cup of tea?
برایتان یک فنجان چای بریزم ؟
tea cloth
دستمال برای خشکاندن فنجان ها
as different as chalk and cheese
<idiom>
مثل فیل و فنجان
[متفاوت]
teabowl
فنجان چای خوری بی دسته
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
it a day
روزی یک فنجان چای خوری
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
I could do with a cup of coffee.
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
Two coffees please .
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
A cup of tea with lemon, please.
لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش.
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
cells
حفره
thirl
حفره
delve
حفره
holed
حفره
ventricles
حفره
delved
حفره
sheuch
حفره
sheugh
حفره
caverns
حفره
delving
حفره
hole
حفره
hollow
حفره
hollows
حفره
cavern
حفره
ventricle
حفره
delves
حفره
lacuna
حفره
cell
حفره
dales
حفره
dale
حفره
cavities
حفره
sucket
حفره
crater
حفره
laigh
حفره
loculus
حفره
pothole
حفره
potholes
حفره
holes
حفره
holing
حفره
craters
حفره
cavity
حفره
ditches
حفره
cavitation
حفره
ditched
حفره
ditch
حفره
chambers
حفره
sockets
حفره
sinuses
حفره مغ
sinus
حفره مغ
socket
حفره
venter
حفره
chamber
حفره
fovea
حفره
porous
حفره
interstice
حفره
borings
حفره
grousing
با قرقره
reels
قرقره
block
قرقره
pulley
قرقره
pully
قرقره
blocked
قرقره
pulleys
قرقره
hank
قرقره
hanks
قرقره
wharve
قرقره
grouses
با قرقره
reeling
قرقره
reel
قرقره
blocks
قرقره
groused
با قرقره
reeled
قرقره
spool
قرقره
grouse
با قرقره
spools
قرقره
chain block
قرقره
hasps
قرقره
bobbins
قرقره
bobbin
قرقره
hasp
قرقره
caverns
حفره زیرزمینی
ozone hole
حفره اوزون
crypt
حفره غدهای
foveiform
حفره مانند
crypts
حفره غدهای
calyculate
حفره دار
camouflet
حفره زیرزمینی
camouflet
حفره ماسوره
alveolate
حفره دار
cavitation
حفره سازی
pitting
ایجاد حفره
charging socket
حفره جا شارژر
electron hole
حفره الکترونی
pitted
حفره دار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com