English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
English Persian
price support حمایت قیمتی
Other Matches
protective duty حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
precious : قیمتی
high value قیمتی
high dollar value قیمتی
worthlessness بی قیمتی
worthful گرانبها قیمتی
ingot فلز قیمتی
to set no great store by قیمتی ندانستن
precious stone سنگ قیمتی
Without ( beyond , above ) price . بی نهایت قیمتی
for all the world <idiom> بهر قیمتی
At all costs . At any price . به هر قیمتی که شده
stoning سنگ قیمتی
stone سنگ قیمتی
valuable گرانبها قیمتی
stones سنگ قیمتی
price system نظام قیمتی
agates سنگ قیمتی
agate سنگ قیمتی
precious metal فلز قیمتی
noble metal فلز قیمتی
dual price system نظام دو قیمتی
high grade steel فولاد قیمتی
asteria نوعی سنگ قیمتی
average revenue قیمتی که خریدارمی پردازد
carpet value ارزش قیمتی فرش
lapidarian وابسته به سنگهای قیمتی
lapidary وابسته به سنگهای قیمتی
price elasticity of demand کشش قیمتی تقاضا
nonprice competition رقابت غیر قیمتی
price elasticity of supply کشش قیمتی عرضه
rondel سنگهای قیمتی مدورزینتی
priceable things اموال یا اشیا قیمتی
cameo برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
cameos برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
He is a priceless nice fellow . آدم نازنین و قیمتی یی است
cupellation گرفتن فلزات قیمتی از سرب
facets سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
I must get hold of her at all costs. بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
factory قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factories قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
demand price حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
Every man has his price . هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
dumping فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
break up value قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
value added اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
advocation حمایت
aid حمایت
abetment حمایت
protection حمایت
belay حمایت
vindication حمایت
in suppotrtof به حمایت
protectorship حمایت
aiding حمایت
support حمایت
lee حمایت
auspices حمایت
patronage حمایت
sponsorship حمایت
aided حمایت
egis حمایت
covering a man حمایت فوروارد
dynamic balay حمایت متحرک
emotional support حمایت عاطفی
maintenance of membership حمایت از عضویت
self support حمایت از خود
to take under one's wing حمایت کردن
vindicative حمایت امیز
vindicable حمایت کردنی
to defend [from] حمایت کردن [از]
propugn حمایت کردن از
maintrain حمایت کردن از
overprotection حمایت مفرط
to agitate [for] حمایت کردن
price support حمایت قیمت
sustained حمایت کردن از
protect حمایت کردن
sustains حمایت کردن از
defends حمایت کردن
vindicate حمایت کردن از
defending حمایت کردن
vindicated حمایت کردن از
defended حمایت کردن
sustain حمایت کردن از
upholds حمایت کردن از
protects حمایت کردن
uphold حمایت کردن از
protecting حمایت کردن
vindicates حمایت کردن از
vindicating حمایت کردن از
shelter محافظت حمایت
protection حراست حمایت
belayer حمایت کننده
sheltered محافظت حمایت
shelters محافظت حمایت
maintenance حمایت خرجی
sheltering محافظت حمایت
support حمایت کردن
defend حمایت کردن
partisanship هواخواهی حمایت
aiding حمایت کردن
aided حمایت کردن
aid حمایت کردن
vindicatory مربوط به دفاع و حمایت
consumerism حمایت از مصرف کننده
stead گذاشتن حمایت کردن
stand one's ground <idiom> حمایت از جایگاه شخص
assist پیوستن به حمایت کردن از
assisted پیوستن به حمایت کردن از
consumer protection حمایت از مصرف کننده
assisting پیوستن به حمایت کردن از
protectionism مکتب طرفدار حمایت
assists پیوستن به حمایت کردن از
espouse شوهردادن حمایت کردن از
espoused شوهردادن حمایت کردن از
agricultural support policy سیاست حمایت از کشاورزی
environmetal protection حمایت محیط زیستی
protege حمایت شده شاگرد
espouses شوهردادن حمایت کردن از
statolatry حمایت ازقدرت مرکزی
auspice سایه حمایت توجهات
belay on علامت با طناب در حمایت
bring up صعود با حمایت از بالا
espousing شوهردادن حمایت کردن از
protectionist طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionists طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionist طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
consumer organization سازمان حمایت از مصرف کنندگان
Thank you for your support با تشکر برای حمایت شما.
protectionists طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionism سیستم حمایت از تولیدات داخلی
maintains حمایت کردن از مدعی بودن
maintained حمایت کردن از مدعی بودن
supportable حمایت کردنی تاب اوردنی
maintain حمایت کردن از مدعی بودن
farm price supports حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
price support system نظام قیمتهای حمایت شده
dumping فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
in law کسی که تحت حمایت قانون است
price support قیمت حمایت شده از طرف دولت
to stand by a person از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
stick one's neck out <idiom> مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
rondelle جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
out law کسی که از حقوق و حمایت قانونی بهره مند نیست
pearl مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
protect home judustry حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
property in action مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
columnar and trabeated [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
protectionism دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
mercantilism روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
suporting cells یاختههای نگاهدارنده یاختههای حمایت کننده
to stand up for پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
prodos سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
asserting حمایت کردن ازاد کردن
assert حمایت کردن ازاد کردن
asserts حمایت کردن ازاد کردن
to give a knee to حمایت کردن تایید کردن
asserted حمایت کردن ازاد کردن
stick up for <idiom> کمک کردن ،حمایت کردن
support حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com