Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
zoology
حیوان شناسی
Search result with all words
zoological
وابسته به جانور شناسی حیوان
Other Matches
entomology
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
psychbiology
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
lateral meniscus
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
philology
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
bacteriologic
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
living creatuse
حیوان
animal
حیوان
animals
حیوان
beasts
حیوان
beast
حیوان
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
typology
گونه شناسی نوع شناسی
neurologic
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics
حرکت شناسی جنبش شناسی
frying
حیوان نوزاد
kitten
بچه حیوان
spinal animal
حیوان نخاعی
slick ear
حیوان بی گوش
brute
حیوان صفت
pack animals
حیوان باربر
zoophilic
حیوان دوست
pack animal
حیوان باربر
brute
جانور حیوان
beastly
حیوان صفت
carnivorous
حیوان گوشتخوار
kittens
بچه حیوان
bough
شانه حیوان
boughs
شانه حیوان
fry
حیوان نوزاد
whiffet
حیوان رشدنکرده
wildling
حیوان وحشی
zoophilous
حیوان دوست
zoophily
حیوان خواهی
zoophobia
حیوان هراسی
zoophilia
حیوان خواهی
zootheism
حیوان پرستی
zooparasite
حیوان انگل
zoolatry
حیوان پرستی
bestiality
جماع با حیوان
bestiality
حیوان صفتی
zooerasty
جماع با حیوان
fries
حیوان نوزاد
maverick
حیوان بیصاحب
beastby
حیوان صفت
reptiles
حیوان خزنده
animalization
تبدیل به حیوان
option of animals
خیار حیوان
ectotherm
حیوان خونسرد
draft animal
حیوان بارکش
lost animal
حیوان ضاله
lost animal
حیوان گمشده
beast of burden
حیوان باربری
reptile
حیوان خزنده
biped
حیوان دوپا
brutes
حیوان صفت
brutes
جانور حیوان
bipeds
حیوان دوپا
hilding
حیوان چموش
mavericks
حیوان بیصاحب
pets
حیوان اهلی منزل
cade
حیوان دست اموز
brutalization
حیوان صفت نمودن
petted
حیوان اهلی منزل
zoopsia
توهم حیوان بینی
imbrute
حیوان صفت کردن
stag
کره اسب حیوان نر
stags
کره اسب حیوان نر
animal glue
سریشم از انساج حیوان
housebroken
حیوان تربیت شده
armadillos
نوعی حیوان گورکن
feral
حیوان شکاری وحشی
flycatcher
حیوان مگس خوار
pet
حیوان اهلی منزل
hollers
صدای مخصوص هر حیوان
hollering
صدای مخصوص هر حیوان
brutal
حیوان صفت وحشی
acephalous
حیوان راستهء بی سران
varmint
حیوان یا پرنده شکارکننده
the fountain of life
چشمه حیوان یازندگی
slick ear
حیوان فاقدگوش خارجی
abalone
قسمی حیوان صدف
yahoo
ادم حیوان صفت
acephalon
حیوان راستهء بی سران
bald animal or tree
درخت یا حیوان برهنه
zoomorphism
حیوان ریخت انگاری
pizzle
الت ذکور حیوان
animal distress calls
فریادهای درماندگی حیوان
hollered
صدای مخصوص هر حیوان
holler
صدای مخصوص هر حیوان
armadillo
نوعی حیوان گورکن
innards
اعضای داخلی حیوان یاانسان
exoskeleton
پوشش محافظه خارجی حیوان
vitals
اعضای اصلی بدن حیوان
acute preparation
حیوان کشی از روی ترحم
brutalizing
وحشی یا حیوان صفت کردن
bestial
شبیه حیوان جانور خوی
rogue
حیوان عظیم الجثه سرکش
rogues
حیوان عظیم الجثه سرکش
manus
دست حیوان قسمت انتهایی
whelp
بچه هرنوع حیوان گوشتخوار
endoskeleton
استخوان بندی درونی حیوان
stature
ارتفاع طبیعی بدن حیوان
sucker
حیوان یا عضویا الت مکنده
brutalizes
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising
وحشی یا حیوان صفت کردن
hoofs
حیوان سم دار باسم زدن
hoof
حیوان سم دار باسم زدن
brutalised
وحشی یا حیوان صفت کردن
bunny rabbits
اسم حیوان دست اموز
bunny rabbit
اسم حیوان دست اموز
suckers
حیوان یا عضویا الت مکنده
bunnies
اسم حیوان دست اموز
brutalized
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize
وحشی یا حیوان صفت کردن
bunny
اسم حیوان دست اموز
burnt offering
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
pick up a trail/scent
<idiom>
تشخیص جای پای انسان یا حیوان
burnt offerings
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
forelegs
پای جلو حیوان دست چارپایان
zoon
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
foreleg
پای جلو حیوان دست چارپایان
vibrissa
سبیل وموی اطراف دهان حیوان
ecesis
قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
zoos
:پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
zoo
:پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
bird motif
نقش پرنده در قالی حیوان دار
autotomy
انفصال خودبخوددست یا پا یا عضو حیوان ازبدن
beards
هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
animalist
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
breeding grounds
جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
beard
هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
teamster
راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
breeding ground
جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
ornithology
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
to live like animals
[in a place]
مانند حیوان زندگی کردن
[اصطلاح تحقیر کننده ]
snail
وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
beak-head
[آذینی از مجموعه سر حیوان، پرنده یا انسان یا منقاری رو به پایین]
linebreeding
پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
snails
وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
centaurs
حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
centaur
حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
oenology
می شناسی شراب شناسی
horse design
نقش اسب
[در اغلب طرح های شکارگاهی از این حیوان استفاده می شود.]
spoons
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
arabesque
منبت کاری
[تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically
از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
deep motif
نگاره گوزن و غزال
[که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
animal design
طرح حیواندار
[شکل حیوان در فرش های حیواندار و گل باغی]
wool sorting
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
brutify
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
areodetic
مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
zooid
شبه جانور شبه حیوان
dead wool
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
chirognomics
کف شناسی
appreciative
حق شناسی
appreciatively
حق شناسی
sferics
جو شناسی
angiology
رگ شناسی
pterography
پر شناسی
anthography
گل شناسی
pyrtretology
تب شناسی
somatology
تن شناسی
palmistry
کف شناسی
graphology
خط شناسی
toxicology
سم شناسی
gratefulness
حق شناسی
neurology
پی شناسی
hydrology
اب شناسی
technologies
فن شناسی
technology
فن شناسی
ichnolighology
رد پا شناسی
mycology
قارچ شناسی
musicology
موسیقی شناسی
muscology
خزه شناسی
morphophonemics
ریشه شناسی
nepholefy
ابر شناسی
nomology
قانون شناسی
nephology
ابر شناسی
pedology
کودک شناسی
myology
ماهیچه شناسی
nematology
کرم شناسی
mycology
سماروغ شناسی
nucleonics
هسته شناسی
oology
تخم شناسی
pathognomy
بیماری شناسی
paleontology
فسیل شناسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com