English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
Other Matches
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
flexibility خاصیت خمش پذیری
distributive law خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
distributive rule خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
distributive law خاصیت پخش پذیری [ریاضی]
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
mutability تغییر پذیری
mutabilty تغییر پذیری
modifiability تغییر پذیری
lability تغییر پذیری
variability تغییر پذیری
high volatility تغییر پذیری بالا
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
deformability قابلیت تغییر شکل پذیری
deformation polarizability قطبش پذیری تغییر شکل
sampling variability تغییر پذیری نمونه گیری
consistency index شاخص تغییر شکل پذیری
pliancy تغییر پذیری نرم شدنی
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changing تغییر کردن تغییر دادن
changes تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
navigated خاصیت
the five predicables خاصیت
inefficacious بی خاصیت
navigates خاصیت
virtue خاصیت
navigate خاصیت
navigating خاصیت
quale خاصیت
property خاصیت
propertyless بی خاصیت
reflectiveness خاصیت
affection خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
virtues خاصیت
silkiness خاصیت ابریشمی
natures نوع خاصیت
paramorphism خاصیت دگردیسی
magnetism خاصیت مغناطیسی
deactivates بی خاصیت کردن
mealiness خاصیت اردی
deactivated بی خاصیت کردن
fluffiness خاصیت کرکی
deactivate بی خاصیت کردن
nature نوع خاصیت
flakiness خاصیت فلسی
elasticity خاصیت فنری
extensive property خاصیت مقداری
anti knock property خاصیت ضدضربه
fattiness خاصیت چربی
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
chemism خاصیت شیمیایی
abnormality خاصیت غیرطبیعی
astingency خاصیت قبض
pitchiness خاصیت زفتی
unmake از خاصیت انداختن
deactivating بی خاصیت کردن
alkalescence خاصیت قلیایی
impoverishing بی خاصیت کردن
ductility خاصیت انگمی
chalkiness خاصیت تباشیری
fungosity خاصیت قارچی
powderiness خاصیت گردی
sponginess خاصیت اسفنجی
buoyancy خاصیت شناوری
carnosity خاصیت گوشتی
milkiness خاصیت شیری
quantification تعیین خاصیت
steeliness خاصیت فولادی
absorption property خاصیت جذب
recursivity خاصیت بازگشت
woodiness خاصیت چوبی
gauziness خاصیت گارسی
ductility خاصیت کش امدن
vitreosity خاصیت شیشهای
glassiness خاصیت شیشهای
gumminess خاصیت صمغی
non skid quality خاصیت ضد لغزش
adhesive property خاصیت چسبندگی
nutritiveness خاصیت غذایی
mechanicalness خاصیت مکانیکی
mealness خاصیت اردی
function خاصیت وجودی
functioned خاصیت وجودی
causality خاصیت سببی
impoverish بی خاصیت کردن
the virtue of drugs خاصیت داروها
nutritiousness خاصیت غذائی
impoverished بی خاصیت کردن
impoverishes بی خاصیت کردن
functions خاصیت وجودی
low test دارای خاصیت فراری
ductility خاصیت فتیله شدن
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
plasticity خاصیت شکل افرینی
erotization خاصیت شهوانی یافتن
capillarity خاصیت موئی مویسانی
ductility خاصیت لوله شدن
malleability خاصیت چکش خواری
sexed دارای خاصیت جنسی
antidotal دارای خاصیت پادزهری
soak up <idiom> خاصیت جنب کردنداشتن
elater خاصیت انبساط و گسترش
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
curative دارای خاصیت درمانی
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
tonus خاصیت انقباض عضله
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
corkiness خاصیت چوب پنبهای
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
corporeity خاصیت جسمی یامادی
springiness خاصیت فنری ارتجاع
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
agglomerative دارای خاصیت تراکم
alkalescent دارای خاصیت قلیایی
alkaline دارای خاصیت قلیایی
diathermacy خاصیت هدایت گرما
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
inductionless بدون خاصیت القائی
asexual فاقد خاصیت جنسی
gamic دارای خاصیت جنسی
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
illusion of space القاء خاصیت فضایی
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
demagnetize خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
nervous nellie ادم محافظه کار و بی خاصیت
sourness is the p of vinegar ترشی خاصیت سرکه است
active material موادی که خاصیت تجزیه دارند
absorbent دارای خاصیت جذب درکش
male sterile گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
de energize از بین بردن خاصیت مغناطیسی
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
indiscerptibility خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
amphoteric دارای خاصیت اسید و قلیا
ethereality خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
absorbency خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
absorbant دارای خاصیت جذب درکش
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
bass response بم پذیری
pliability خم پذیری
water absorption آب پذیری
deliquescence نم پذیری
cleavage شکافت پذیری
commutability تبدیل پذیری
commutability تخفیف پذیری
commutativity جابجایی پذیری
transmissivity فرافرست پذیری
justifiability توجیه پذیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com