English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
Other Matches
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
electromagnet اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
chemism خاصیت شیمیایی
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
ultraviolet ماوراء بنفش
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
ultra violet radiation تشعشع ماوراء بنفش
ultraviolet light نور ماوراء بنفش
violet ray اشعهء ماوراء بنفش
ultraviolet ray اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
dosimeter وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
aluminum paste تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
radiotherapy رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
affection خاصیت
virtue خاصیت
quale خاصیت
property خاصیت
virtues خاصیت
propertyless بی خاصیت
inefficacious بی خاصیت
reflectiveness خاصیت
navigates خاصیت
navigating خاصیت
the five predicables خاصیت
navigated خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
navigate خاصیت
eprom PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
ductility خاصیت کش امدن
astingency خاصیت قبض
functioned خاصیت وجودی
ductility خاصیت انگمی
chalkiness خاصیت تباشیری
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
elasticity خاصیت فنری
natures نوع خاصیت
the virtue of drugs خاصیت داروها
causality خاصیت سببی
carnosity خاصیت گوشتی
deactivating بی خاصیت کردن
impoverish بی خاصیت کردن
impoverished بی خاصیت کردن
quantification تعیین خاصیت
impoverishes بی خاصیت کردن
absorption property خاصیت جذب
impoverishing بی خاصیت کردن
functions خاصیت وجودی
fattiness خاصیت چربی
gumminess خاصیت صمغی
recursivity خاصیت بازگشت
adhesive property خاصیت چسبندگی
deactivate بی خاصیت کردن
deactivated بی خاصیت کردن
deactivates بی خاصیت کردن
nature نوع خاصیت
sponginess خاصیت اسفنجی
mealness خاصیت اردی
extensive property خاصیت مقداری
flakiness خاصیت فلسی
function خاصیت وجودی
mechanicalness خاصیت مکانیکی
paramorphism خاصیت دگردیسی
steeliness خاصیت فولادی
vitreosity خاصیت شیشهای
silkiness خاصیت ابریشمی
buoyancy خاصیت شناوری
gauziness خاصیت گارسی
milkiness خاصیت شیری
fluffiness خاصیت کرکی
nutritiveness خاصیت غذایی
nutritiousness خاصیت غذائی
woodiness خاصیت چوبی
non skid quality خاصیت ضد لغزش
anti knock property خاصیت ضدضربه
mealiness خاصیت اردی
abnormality خاصیت غیرطبیعی
alkalescence خاصیت قلیایی
glassiness خاصیت شیشهای
powderiness خاصیت گردی
fungosity خاصیت قارچی
magnetism خاصیت مغناطیسی
unmake از خاصیت انداختن
pitchiness خاصیت زفتی
flexibility خاصیت خمش پذیری
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
asexual فاقد خاصیت جنسی
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
inductionless بدون خاصیت القائی
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
diathermacy خاصیت هدایت گرما
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
capillarity خاصیت موئی مویسانی
antidotal دارای خاصیت پادزهری
agglomerative دارای خاصیت تراکم
springiness خاصیت فنری ارتجاع
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
sexed دارای خاصیت جنسی
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
ductility خاصیت لوله شدن
ductility خاصیت فتیله شدن
illusion of space القاء خاصیت فضایی
alkalescent دارای خاصیت قلیایی
soak up <idiom> خاصیت جنب کردنداشتن
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
elater خاصیت انبساط و گسترش
curative دارای خاصیت درمانی
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
corkiness خاصیت چوب پنبهای
corporeity خاصیت جسمی یامادی
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
alkaline دارای خاصیت قلیایی
tonus خاصیت انقباض عضله
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
malleability خاصیت چکش خواری
erotization خاصیت شهوانی یافتن
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
plasticity خاصیت شکل افرینی
gamic دارای خاصیت جنسی
low test دارای خاصیت فراری
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
nervous nellie ادم محافظه کار و بی خاصیت
distributive law خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
distributive rule خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
male sterile گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
active material موادی که خاصیت تجزیه دارند
distributive law خاصیت پخش پذیری [ریاضی]
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
demagnetize خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
absorbant دارای خاصیت جذب درکش
absorbent دارای خاصیت جذب درکش
ethereality خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
amphoteric دارای خاصیت اسید و قلیا
sourness is the p of vinegar ترشی خاصیت سرکه است
absorbency خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
de energize از بین بردن خاصیت مغناطیسی
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
indiscerptibility خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
prepositional phrase بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
pitchstone یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
photolysis تجزیه شیمیایی بر اثر نیروی تابشی
lighted چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lightest چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
light چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
sub-tropical وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
flakiness خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
photovoltaic cell مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
LRU الگوریتمی که صفحه حافظه که آخرین بار پیش از همه دستیابی شده است را پیدا میکند و پاک میکند تا فضای برای صفحات دیگر باز کند
galvanist متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
least recently used algorithm الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود
vitalistic خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
vitalist خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
battery وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
batteries وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
escrow اجرایی پیدا میکند
histochemistry علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
geochemistry علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
thermosetting plastics پلیمرهای ساختگی که در اثرگرما بصورت شیمیایی وبازگشت ناپذیر تغییر میکند
bench warmer ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
bench jockey ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com