English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
wanigan خانههای نصب شده روی تریلر سیار خانه پیش ساخته
Other Matches
wanigan خانه سیار
jackknifing [with trailer or semi-trailer] تا شدن [به ۹۰ درجه و بیشتر ] کامیون در حال حرکت [با تریلر یا تریلر مسقف]
icehouse خانه وساختمان ساخته شده از یخ
home-made <adj.> در خانه ساخته [تهیه] شده
shack خانه کوچک وسردستی ساخته شده کاشانه
shacks خانه کوچک وسردستی ساخته شده کاشانه
terraced houses خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
toft محلی که سابقا" در ان خانه ساخته شده بود و نوسازی نشده است
cost plus contracts قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
bungalows خانههای ییلاقی
bungalow خانههای ییلاقی
half way houses خانههای امادگی
trailers تریلر
trailer تریلر
white squate weakness ضعف خانههای سفیدرنگ شطرنج
terraces ردیف خانههای بهم پیوسته
terrace ردیف خانههای بهم پیوسته
trailer brake valve سوپاپ ترمز تریلر
trailer tongue [American English] [coupling] [British English] پیوند به داخل [در تریلر]
trailer تریلر اتومبیل یدک کش
trailers تریلر اتومبیل یدک کش
magic square چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
atrium اطاق میانی خانههای روم قدیم
black square weakness ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
Bobtail [tractor unit] [American English] تراکتور [کامیون بدون تریلر]
asynchronous در یک شبکه با استفاده از خانههای داده با اندازه ثابت
garbage collection پاک کردن خانههای بلااستفاده حافظه در یک فایل
contiguous خانههای گرافیکی یا حروفی که بر همدیگر اثر می گذارند
trailer با تریلر حمل کردن پشت بند
trailer brake system دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
trailers با تریلر حمل کردن پشت بند
caravan trailer تریلر واگن مسکونی راه اهن
fifth wheel جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
itinerant سیار
in eyre سیار
rover سیار
visitant سیار
circulating سیار
ambulant سیار
mobiles سیار
ambulatory سیار
strolling سیار
mobile سیار
wanderer سیار
minstrelsy نوازندگی سیار
sales man فروشنده سیار
mobile repair shop تعمیرگاه سیار
roving gun توپ سیار
knight errantry سلحشوری سیار
knight errant شوالیه سیار
itineratly بطور سیار
ambulances بیمارستان سیار
ambulance بیمارستان سیار
portable lamp چراغ سیار
itinerant justices قضات سیار
on the wing سیار متحرک
petty session دادگاه سیار
scouter پیشاهنگ سیار
traveling man فروشنده سیار
minstrels نوازنده سیار
traveling salesman فروشنده سیار
travelling wave موج سیار
rambling سیار نامربوط
an itinerant preacher واعظ سیار
walking delegate نماینده سیار
minstrel نوازنده سیار
runner فروشنده سیار
runners فروشنده سیار
dumb waiter رستوران سیار
wander wave امواج سیار
bagman تاجر سیار
wander wave موج سیار
eyre دادگاه سیار
chapman واسطه سیار
sojourner ادم سیار
bookmobile کتابخانه سیار
visitig nurse پرستار سیار
transient wave موج سیار
transient wave امواج سیار
dumb waiters رستوران سیار
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
knight errant دلاورحادثه جوی سیار
assize court محاکم سیار جنایی
troubadour نغمه سرای سیار
migrants سیار جانور مهاجر
migrant سیار جانور مهاجر
troubadours نغمه سرای سیار
mobile training team تیم اموزشی سیار
trick or treat قاشق زنی وکاسه زنی دم درب خانههای مردم
rapparee سرباز اجیر و سیار ایرلندی
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
organ-grinders نوازنده سیار ارگ دستی
organ-grinder نوازنده سیار ارگ دستی
organ grinder نوازنده سیار ارگ دستی
bandwagon عرابهء دستهء موزیک سیار
itinerate سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
production ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
thins بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thin بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thinners بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
jump fishing ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
thinned بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thinnest بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
modular construction ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
thinnest وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
range یک خانه یا تعدادی خانه
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
cell relay روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
wrought ساخته
framed ساخته
self-made خود ساخته
paved ford گدار ساخته
bamboo ساخته شده از نی
bamboos ساخته شده از نی
it is made ساخته میشود
makable ساخته شدنی
made ساخته شده
prefab پیش ساخته
prefabs پیش ساخته
self made خود ساخته
simulated شبیه ساخته
prefabricated پیش ساخته
officinal ساخته واماده
i do not have it in me از من ساخته نیست
artificalism ساخته پنداری
immature نیم ساخته
pukka ساخته شده
pucka ساخته شده
prefabricate پیش ساخته
hand made ساخته دست
precast پیش ساخته
self constituted خود ساخته
ruled surface سطح خط ساخته
haniwork دست ساخته
manufactured head سر ساخته شده
fecit ساخته است
self formed خود ساخته
irowork اهن ساخته
soi disant خود ساخته
india rubber ساخته شده از لاستیک
india rubbers ساخته شده از لاستیک
tubular ساخته شده ازلوله
build up beam تیر ساخته شده
man-made ساخته دست انسان
man made ساخته دست انسان
stanchion ستون پیش ساخته
modular design مدل پیش ساخته
pre fabricated پیش ساخته شده
built up beam تیر ساخته شده
pre cast concrete بتن پیش ساخته
cellulosic ساخته شده از سلول
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
high wrought با استادی ساخته شده
intermediate product محصول نیم ساخته
finished goods کالاهای ساخته شده
heparin که در کبد ساخته میشود
marmorean ساخته شده از مرمر
synthetic tar قطران باز ساخته
marmoreal ساخته شده از مرمر
zipgun طپانچه دست ساخته
blueprints نقشه پیش ساخته
blueprint نقشه پیش ساخته
wolframic ساخته شده ازتنگستن
it is made ساخته شده است
unregenerated دوباره ساخته نشده
unregenerate دوباره ساخته نشده
fabrication کالاهای ساخته شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com