English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
anthill خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
Other Matches
formicary لانه مورچه لانه مور
formicarm لانه مورچه لانه مور
nidificate لانه سازی
nest building لانه سازی
harvest mouse یکجورموش که درساقههای گندم لانه میکند
doh hutch لانه سگ
kennel لانه سگ
nest لانه
pipped لانه
dog hole لانه سگ
dens لانه
doghouse لانه سگ
pip لانه
pips لانه
den لانه
nerds لانه
nests لانه
kennels لانه سگ
nerd لانه
pipping لانه
plotters وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotter وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
kennels لانه کردن
kennels لانه روباه
holing در لانه کردن
cubbyhole لانه کبوتر
honeycomb لانه زنبوری
kennel لانه کردن
honeycombs لانه زنبوری
kennel لانه روباه
piggeries لانه خوک
holes در لانه کردن
vespiary لانه زنبور
implantation لانه گیری
lairs کنام لانه
hole در لانه کردن
pigeon-holes لانه کبوتر
pigeon hole لانه کبوتر
aviaries لانه مرغ
nidify لانه ساختن
pigeonry لانه کبوتر
pigenhole لانه کبوتر
honey combed لانه زنبوری
piggery لانه خوک
aviary لانه مرغ
pigeon-hole لانه کبوتر
termitarium لانه موریانه
lair کنام لانه
pigeon house لانه کبوتر
holed در لانه کردن
homing لانه گروی
nests لانه ساختن
termitary لانه موریانه
nest لانه ساختن
cellular brick اجر لانه زنبوری
pillbox لانه توپ ومسلسل
pesthole لانه بیماری ومیکروب
forme لانه یا جای خرگوش
pillboxes لانه توپ ومسلسل
lodged به لانه پناه بردن
lodge به لانه پناه بردن
nestle لانه کردن اسودن
duolateral coil پیچک لانه زنبوری
collenchyma بافت لانه زنبوری
dower لانه خرگوش وغیره
nestles لانه کردن اسودن
nestled لانه کردن اسودن
burrows زیرزمین لانه کردن
burrowing زیرزمین لانه کردن
burrowed زیرزمین لانه کردن
burrow زیرزمین لانه کردن
nerd اشیانه لانه کردن
lodges به لانه پناه بردن
nerds اشیانه لانه کردن
unkennel از سوراخ یا لانه بیرون کردن
unearths از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
wood boring لانه کننده درمغز چوب
unearthing از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearth از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthed از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
mason wasp زنبور غیر اجتماعی لانه زی
roost لانه مرغ جای شب بسر بردن
roosted لانه مرغ جای شب بسر بردن
roosts لانه مرغ جای شب بسر بردن
roosting لانه مرغ جای شب بسر بردن
holes نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hole نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holing نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holed نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
bolt تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
house martin یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
Much as the snake hates the penny-royal, the herb . <proverb> مار از پونه بدش مى آید در لانه اش سبز مى شود .
bolted تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolts تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
house martins یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
bolting تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
honey combing روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
martin نوعی پرستو که لانه گلی بر دیوار خانه میسازد ادم گول خور
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
cellular لانه زنبوری خانه خانه
cells خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
plotters چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotter چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
original equipment manufacturer شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
Web crawler نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند
de bounce مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
least recently used algorithm الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود
neural network سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
activation کنش ور سازی ایجاد فعالیت
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
solid سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
arsonist کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
solids سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
circulating چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
buzzer وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
batteries وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
card ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
battery وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
buzzers وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
cards ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
electron gun بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
resource قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
RIFF قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
clocks تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
boolean operation عمل منط قی که از دو کلمه یک نتیجه ایجاد میکند مثال " و "
halucinogenic مواد مخدره ایکه ایجاد اوهام وهذیان میکند
clock تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
precision استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر
user بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
cladding روکشی که روی سطح موادقرارگرفته و معمولا با انهاپیوند ایجاد میکند
users بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
acoustic تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد
cross reference generator متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
feep صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
carrying محل ذخیره سازی وام های ایجاد شده در جمعهای موازی به جای ارسال مستقیم
carries محل ذخیره سازی وام های ایجاد شده در جمعهای موازی به جای ارسال مستقیم
carry محل ذخیره سازی وام های ایجاد شده در جمعهای موازی به جای ارسال مستقیم
carried محل ذخیره سازی وام های ایجاد شده در جمعهای موازی به جای ارسال مستقیم
auto الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
airbrush یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
turbofan موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
spaces میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
space میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
dictionary 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
cascaded star روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
WebBot امکانی در نرم افزار اینترنت ماکروسافت که به کاربر کمک میکند تا تابع خاص را در صفحه وب ایجاد کند
tiny model مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
composite video واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
graphics کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
simulator وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند
simulators وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند
haze تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
bombed بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bombed out بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bombs بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
interactive video سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
media خطا در رسانه ذخیره سازی که داده را خراب میکند
content addressable addressing پردازندهای که از فضای ذخیره سازی انجمنی استفاده میکند
magneto optical recording رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
fifth generation computers مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
ion deposition فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
multipass overlap سیستمی که چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matria-dot ایجاد میکند با تکرا خط حروف ولی تغییر مکان به آرامی
magnetic و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
cryogenic memory رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
start button دگمهای که معمولاگ گوشه سمت چپ در پایین صفحه نمایش ویندوز است و یک مسیر مناسب به برنامه ها و فایلهای کامپیوتر ایجاد میکند
answers حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
answering حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
answered حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
coincidence function دروازه منط قی که تابع AND منط قی روی سیگنالهای الکتریکی ایجاد میکند
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
answer حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
Hayes Corporation تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
question mark " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question marks " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
random access رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
capacitor وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
secure encryption payment protocol سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
Faraday cage صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
Visual C محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند
object oriented استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
statements عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
Bernoulli drive سیستم بافرفیت ذخیره سازی بالا که ازکارتریج قابل تعویض MBاستفاده میکند
eliza برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
scrolls متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scroll متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
DTMF روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
embankment خاکریزی
earth filling خاکریزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com