English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
poseidon خدای دریا
Search result with all words
oceanus خدای دریا خدای اقیانوس
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
Other Matches
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
asclepius خدای طب
the almighty god خدای قادرمطلق
the ever lasting خدای سرمد
the infinite god خدای سرمد
the a of days خدای ازلی
thank god سپاس خدای را
aeolian خدای بادها
god the father خدای پدر
godling خدای کوچک
ares خدای جنگ
parcae سه خدای سرنوشت
the invisible خدای نادیده
odin خدای خدایان
neptune خدای دریاها
titans خدای خورشید
lar n خدای خانگی
titan خدای خورشید
my goodness (my God) <idiom> اوه خدای من
the supreme being خدای تعالی
the supreme خدای بزرگ
the supreme خدای تعالی
He is a pastmaster at it . خدای اینکار است
idol خدای دروغی مجسمه
the ever lasting fod خدای ازلی و ابدی
hymens خدای عروسی ونکاح
mars بهرام خدای جنگ
monotheism اعتقاد به خدای واحد
jahweh یهو خدای یهود
hymen خدای عروسی ونکاح
latri پرستش خدای برحق
pluto خدای عالم اسفل
satrun خدای بذر کاری
the a of days خدای سرمدی قدیم الایام
saturnalia جشن خدای زحل عیاشی
sun disk صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
ra خدای افتاب مصریان قدیم
Jehovah یهو خدای بنی اسرائیل
uranus خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
hephaestus خدای اتش وفلز کاریhipster
valhalla سالن پذیرایی خدای اودین
trinity معتقدبوجود سه اقنوم در خدای واحد
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
minerva صنایع یدی خدای پزشکی
jhvh یهوه خدای قوم یهود
woden "ادین " خدای روز چهارشنبه
parthenon پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
incarnationist کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
apollo خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
pan خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
priapus خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
pans خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan- خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
dionysus >دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
bacchic ornament [وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
vesta الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
satyric وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
cupids خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
Cupid خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
bacchic وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
Trinity سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
kalki نام دهمین واخرین مظهرvishnu خدای بزرگ هندوها
apolline [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
siva خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
cuttle bone کف دریا
cuttlebone کف دریا
sea foam کف دریا
asea به دریا
sea froth کف دریا
meerschaum کف دریا
saltwater اب دریا
sepiolite کف دریا
d.j.'s locker ته دریا
waterscape اب دریا
on the sea دریا
holm دریا
high water line خط مد دریا
bree دریا
sea bed کف دریا
overboard در دریا
the blue دریا
the deep دریا
lough اب دریا
channelled دریا
acajou دریا
benthos ته دریا
asea در دریا
the wave دریا
at sea در دریا
seabed کف دریا
meerscham کف دریا
flood رو د دریا
sea دریا
beach foam کف آب دریا
channel دریا
channeled دریا
channeling دریا
ground کف دریا
channels دریا
ocean foam کف آب دریا
sea foam کف آب دریا
mere دریا
merest دریا
high tides مد دریا
seas دریا
high tide مد دریا
high water مد دریا
floods رو د دریا
flooded رو د دریا
main دریا
spume کف آب دریا
sea purse گرداب دریا
seaborne دریا برد
sea water damage خسارت اب دریا
risk دل به دریا زدن
heave of the sea زورخیزاب دریا
sea shore کرانه دریا
sea sickness دریا گرفتگی
sea state وضعیت دریا
holding ground گیرایی کف دریا
sea state حالت دریا
seacoast ساحل دریا
seaway دریا راه
high tides حداکثر مد دریا
high tide حداکثر مد دریا
dead in the water متوقف در دریا
seaward بسوی دریا
seapuss گرداب دریا
datum level سطح اب دریا
davy jones جنی دریا
seagoing دریا نورد
seagoing دریا پیما
shipman دریا نورد
seagoer دریا نورد
seagirt محاط دریا
seafolk دریا نوردان
seacraft دریا نوردی
seacoast دریا کنار
adventure دل به دریا زدن
chlorinity غلظت اب دریا
sea girt دریا بست
sea breeze نسیم دریا
seashores ساحل دریا
marooner دریا زن غارتگر
pelagic ساکن دریا
seashore ساحل دریا
sea level سطح دریا
oversea انطرف دریا
out bound رهسپار دریا
low water پس رفت اب دریا
seafarer دریا نورد
high water دریا درحال مد
naval aviation هوا دریا
passages دریا کرایه
passage دریا کرایه
seafarers دریا نورد
ocean bound رهشپار دریا
marine transgression پیشروی دریا
man overboard ادم به دریا
sea duty خدمت دریا
sea cock شیر دریا
sea coast ساحل دریا
sea coast کرانه دریا
seascapes دورنمای دریا
sea born زاده دریا
sea board کناره دریا
sea bed بستر دریا
sea anchor لنگر دریا
waterscape منظره اب دریا
seaboards کرانه دریا
seaboard کرانه دریا
sailer دریا نورد
seascape دورنمای دریا
sea breezes نسیم دریا
mal de mer ناخوشی دریا
maldemer ناخوشی دریا
on shore winds دریا باد
seahorses اسب دریا
coasts کنار دریا
strand کنار دریا
strands کنار دریا
shores ساحل دریا
shores کنار دریا
shore ساحل دریا
the sea was lulled دریا ساکت شد
the lid of a kettle دریا سر کتلی
shore کنار دریا
waterside کنار دریا
ranges حدودجذر و مد دریا
seasickness دریا زدگی
ranged حدودجذر و مد دریا
foreshore کنار دریا
range حدودجذر و مد دریا
foreshores کنار دریا
voyage سفر دریا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com