English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
Other Matches
ordnance مربوط به اسلحه و مهمات
ordnance data اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
ordnance اردنانس
ordnance plan طرح اردنانس
ordnance plant کارخانجات اردنانس
ordnance رسته اردنانس
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
inventory fraction نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
unbundled خدمات
services خدمات
services خدمات سرویسها
service department قسمت خدمات
service company گروهان خدمات
personnel services خدمات کارمندی
personnel services خدمات پرسنلی
auxiliary service خدمات جنبی
loyal services خدمات صادقانه
signal services خدمات مخابراتی
public services خدمات عمومی
common user خدمات عمومی
joint services خدمات مشترک
service department بخش خدمات
service force یکان خدمات
service support پشتیبانی خدمات
sister services خدمات وابسته
social service خدمات اجتماعی
service squadron گروه خدمات
special services خدمات مخصوص
service sector بخش خدمات
service industry صنعت خدمات
service passport پاسپورت خدمات
computer utility خدمات کامپیوتری
civil defence service خدمات کشوری
technical services خدمات فنی
civil services خدمات دولتی
medical services خدمات پزشکی
medical service خدمات پزشکی
urban servitudes خدمات شهری
welfare services خدمات رفاهی
field service خدمات پایکار
hospital benefit خدمات بیمارستانی
field service خدمات رزمی
mail services خدمات پستی
Civil Service خدمات اجتماعی
social services خدمات اجتماعی
field duty خدمات رزمی
service unit یکان خدمات
Civil Service خدمات کشوری
we owe him for his services خدمات او هستم
civil خدمات شهری
crypto service خدمات رمز
information service خدمات اطلاعات
administrative services خدمات اداری
goods and services کالاها و خدمات
health services خدمات بهداشتی
advisory services خدمات مشورتی
postal services خدمات پستی
field exercise خدمات صحرایی
social work خدمات اجتماعی
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
beach group گروه خدمات ساحلی
obliging حاضر خدمات مهربان
service squadron قسمت خدمات دریای
public utilities خدمات عمومی مانند اب
railroad service خدمات راه اهن
port auxiliary service یگان خدمات بندری
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
i am satisfied with his servic از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
bunched income درامد خدمات شخصی
complimentary supply خدمات یا کلاهای مجانی
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
war service chevron علامت خدمات جنگی
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
giros خدمات بانکی اداره پست
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
acquisition authority اعتبار خرید کالاو خدمات
giro خدمات بانکی اداره پست
home service خدمات فروش در داخل کشور
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
hospitalization پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
munitions مهمات
ammunition مهمات
ammo مهمات
ordnance مهمات
munition مهمات
ordnace مهمات
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
cave زاغه مهمات
bunker زاغه مهمات
ammunition depot انبار مهمات
drill ammunition مهمات مشقی
ammunition dump انبار مهمات
ammunition chest جعبه مهمات
munitions of war مهمات جنگی
chemical ammunition مهمات شیمیایی
caisson واگون مهمات
ammunition dump زاغه مهمات
ammunition handler متصدی مهمات
munitioneer مهمات ساز
ammunition identification code کد شناسایی مهمات
ammo zero مهمات تمام
caves زاغه مهمات
igloo space زاغههای مهمات
loads بارگیری مهمات
tracer مهمات رسام
inert ammunition مهمات مشقی
ammunition condition وضعیت مهمات
lived مهمات جنگی
live مهمات جنگی
inert ammunition مهمات بی اثر
cook off گل کردن مهمات
ammunition carrier مهمات بیار
ammunition credit سهمیه مهمات
ammunition barricade بستههای مهمات
lot نوبه مهمات
load بارگیری مهمات
live ammunition مهمات جنگی
ammunition carrier خودرو مهمات کش
caisson صندوق مهمات
service ammunition مهمات رزمی
ammunition lot نوبه مهمات
ammunition pit چاله مهمات
ball ammunition مهمات مانوری
practice ammunition مهمات مشقی
piggy back کیسه مهمات
magazines انبار مهمات
separate ammunition مهمات مجزا
artillery ammunition مهمات توپخانه
bunkers زاغه مهمات
magazine انبار مهمات
separate loading مهمات مجزا
ammunition trains بنه مهمات
armed ammunition مهمات مسلح
blank ammunition مهمات مشقی
explosive ordnance مهمات منفجره
blank ammunition مهمات مانوری
fixed ammunition مهمات ثابت
tracers مهمات رسام
inert مهمات مشقی
ammunition pit زاغه مهمات
service ammunition مهمات جنگی
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
welfare state دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
igloo space زاغه بتونی مهمات
arsenal انبار مهمات جنگی
ammo plus مهمات بیش از نصف
loading بارگیری مهمات درهواپیما
arsenals انبار مهمات جنگی
gun room مخزن مهمات درکشتی
ordnance مهمات ساز وبرگ
ammo minus مهمات کمتر از نصف
rack قفسه مهمات و وسایل
racked قفسه مهمات و وسایل
destruction area منطقه تخریب مهمات
gunrunner قاچاقچی اسلحه و مهمات
racks قفسه مهمات و وسایل
wracks قفسه مهمات و وسایل
wracked قفسه مهمات و وسایل
ammunition point نقطه اماد مهمات
ammunition depot محل نگهداری مهمات
shell room انبار مهمات ناو
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
special ammunition مهمات مخصوص یا ویژه
paracaisson گاری مهمات کش دستی
ammunition lift capability مقدورات حمل مهمات
prescribed load بار مهمات مجاز
semifixed مهمات نیمه ثابت
armement مهمات کشتی جنگی
ammunition modification بهتر سازی مهمات
ammunition depot محل تدارک مهمات
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
type load نوع مهمات هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com