Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
blowing |
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد |
|
|
Other Matches |
|
jet stream |
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد |
compression ignition |
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل |
high speed |
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد |
exhaust velosity |
سرعت خروج |
blowdown |
خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز |
jet propulsion |
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز |
fasts |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fastest |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fasted |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fast |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
clear air turbulence |
اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد |
high pressure |
فشار زیاد |
overvoltage |
فشار زیاد |
overpressure |
زیاد شدن فشار |
reaction turbin |
توربین فشار زیاد |
overvoltage protection |
حفافت فشار زیاد |
high velocity |
سرعت اولیه زیاد |
high velocity |
سرعت دهانهای زیاد |
overload speed |
سرعت بار زیاد |
high velocity |
با سرعت ابتدایی زیاد |
to overexert |
زیاد به خود فشار آوردن |
xenon high pressure lamp |
لامپ فشار زیاد گزنون |
to work at a high pressure |
با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن |
to overstrain oneself |
زیاد بخود فشار اوردن |
superincumbent |
دارای فشار زیاد فشاری |
to bolt |
با سرعت زیاد حرکت کردن |
high velocity drop |
بارریزی با سرعت سقوط زیاد |
scissors |
سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد |
jet |
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود |
impingement |
برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما |
jets |
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود |
jetted |
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود |
jetting |
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود |
oxygen bottle |
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد |
electrothermal printer |
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی |
joule kelvin effect |
انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است |
fluttered |
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود |
flutters |
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود |
fluttering |
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود |
flutter |
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود |
warm gas thruster |
جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود |
channelled |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
channels |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
channeled |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
channel |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
channeling |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
pitot pressure |
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود |
variable area nozzle |
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند |
cabin pressure |
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون |
combined speed indicator |
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب |
speed ring |
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما |
inflow ratio |
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها |
pressurized cabin |
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار |
load call |
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد |
burning rate |
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت |
indicated airspeed |
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما |
compensating relief valve |
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است |
dragged |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
drags |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
drag |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
tachometer |
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج |
machine number |
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت |
true air speed |
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان |
rate of flame propagation |
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق |
pitot static system |
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است |
pore pressure |
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی |
variable ratio |
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند |
muzzle velocity |
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله |
rate of pouring |
سرعت سیلان سرعت جاری شدن |
I didnt get much sleep. |
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم) |
inputted |
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود |
input |
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود |
cabin pressurization safety valve |
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین |
compressor pressure ratio |
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان |
isopiestic |
دارای فشار یکسان خط هم فشار |
support |
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد |
chocked nozzle |
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است |
accelerates |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
accelerate |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
accelerated |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
subsonic |
با سرعت کمتر از سرعت صوت |
accelerating |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
mach hold |
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار |
dragger |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
overbuild |
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند |
zero wait state |
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود |
air plot wind velocity |
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده |
transonic |
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت |
cut off velocity |
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک |
to hold somebody in great respect |
کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی] |
low head plant |
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف |
exits |
خروج |
exhaust |
خروج |
egress |
خروج |
emersion |
خروج |
egression |
خروج |
outgo |
خروج |
propulsion |
خروج |
emissions |
خروج |
exodus |
خروج |
leakage or breakage |
خروج |
exit |
خروج |
emission |
خروج |
exhausts |
خروج |
prolapsus |
خروج |
declared speed |
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان |
airspeed |
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش |
airspeeds |
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش |
emissions |
صدور خروج |
work function |
انرژی خروج |
outages |
راه خروج |
angle of emergence |
زاویه خروج |
outage |
راه خروج |
emergency exit |
در خروج اضطراری |
outlet |
مجرای خروج |
outlets |
مجرای خروج |
prolapse of the uterus |
خروج سیبک |
spurting |
خروج ناگهانی |
emission |
صدور خروج |
spurted |
خروج ناگهانی |
eccentricity |
خروج از مرکزیت |
eccentricities |
خروج از مرکزیت |
emergency exit |
خروج اضطراری |
electron affinity |
انرژی خروج |
exeat |
اجازهء خروج |
exhaust valve |
شیر خروج |
eccentricity |
خروج از مرکز |
spurt |
خروج ناگهانی |
dump valve |
شیر خروج |
eccentricities |
خروج از مرکز |
transpiration |
خروج نفوذ |
defecation |
خروج مدفوع |
spermatism |
خروج منی |
order off the field |
حکم خروج |
order off |
حکم خروج |
ejaculated |
خروج منی |
capital outflow |
خروج سرمایه |
logout |
خروج از سیستم |
log off |
خروج از سیستم |
log out |
خروج از سیستم |
out flow of capital |
خروج سرمایه |
ejaculates |
خروج منی |
ejaculating |
خروج منی |
ejaculate |
خروج منی |
ingress and egress |
دخول و خروج |
blow out |
خروج ناگهانی |
debouchment |
خروج ازتنگنا |
light spill |
خروج نور |
spurts |
خروج ناگهانی |
exit point |
نقطه خروج |
debouch |
راه خروج |
supersonic |
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت |
clearance outwards |
مجوز خروج کشتی |
Where is the emergency exit? |
در خروج اضطراری کجاست؟ |
infinite |
حلقهای که خروج ندارد. |
primer leak |
خروج گازاز ته چاشنی |
undoubling |
خروج از دوبلگی شطرنج |
steam tight |
مانع خروج بخار |
inner work function |
انرژی خروج درونی |
gas tight |
مانع خروج گاز |
freedom of entry and exit |
ازادی ورود و خروج |
clearing outwards |
اعلامیه خروج کشتی |
outer work function |
انرژی خروج بیرونی |
eccentricity of the load |
خروج از مرکزیت بار |
exhaust |
خروج گاز یابخار |
shell |
برنامه خروج موقت |
eccentricities |
گریز یا خروج از مرکز |
out flow of labor |
خروج نیروی کار |
exhaust |
تخلیه کردن خروج |
shelling |
برنامه خروج موقت |
fifo |
خروج به ترتیب ورود |
exhausts |
خروج گاز یابخار |
shells |
برنامه خروج موقت |
exophthalmos |
خروج تخم چشم |
exhausts |
تخلیه کردن خروج |
eccentricity |
گریز یا خروج از مرکز |
piezoelectric |
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند |
ne exeat regno |
دستور عدم خروج از مملکت |
exhaust pipe |
لوله خروج بخار یا دود |
obturator |
الات مانع خروج گاز |
gangway |
محل ورود و خروج از ناو |
clearance papers |
اسناد خروج کشتی از بندر |
Please show me the way out I'll show you ! |
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید |
clearance outwards |
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری |
break cover |
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه |
choke ring |
حلقه مانع خروج گاز |
gangways |
محل ورود و خروج از ناو |
trap house |
محل خروج هدفهای متحرک |
energy absorber |
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار |
high voltage transformer |
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی |
impluse level |
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای |
jets |
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت |
exit road |
راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود |
muzzle energy |
نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله |
exit |
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو |
jetting |
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت |
lithotomy |
برش مثانه برای خروج سنگ |
spermatorrhoea |
خروج منی بدون اراده احتلام |
port of exit |
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور |
exits |
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو |