English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English Persian
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
Other Matches
propagating خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
microinstruction که عملیات ALU را در فرآیند کنترل میکند
safe mode حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد
cycles تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
event driven برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
inhibits توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibit توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
operators مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
operator مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
optimal merge tree نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
inherited error خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
c استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
advisory lock قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
real time مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
electrified تحت تاثیر برق قرار دادن
electrifying تحت تاثیر برق قرار دادن
electrifies تحت تاثیر برق قرار دادن
electrify تحت تاثیر برق قرار دادن
volcanize تحت تاثیر حرارت اتشفشانی قرار دادن
casing جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
casings جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
operations عملیات
treatment عملیات
op عملیات
treatments عملیات
operation عملیات
countermine عملیات ضد مین
covert operations عملیات مخفی
war room اتاق عملیات
centre of activities مرکز عملیات
air operations عملیات هوایی
combat information center اطاق عملیات
psychological operations عملیات روانی
airborne battlefield عملیات هوابرد
dry run عملیات جنگی
covert operations عملیات پنهانی
airmobile operations عملیات هوارو
rescue operation عملیات نجات
earth work عملیات خاکی
counter military ضد عملیات نظامی
chemical operations عملیات شیمیایی
campaigned عملیات جنگی
offence عملیات تعرضی
phased مرحله عملیات
terminal operations عملیات بارانداز
assistant chief of staff, g (operations معاونت عملیات
campaigning عملیات جنگی
autonomous operation عملیات مستقل
autonomous operation عملیات ازاد
theater of operations صحنه عملیات
delays عملیات تاخیری
base of operations پایگاه عملیات
base operation عملیات پایگاهی
area of operation منطقه عملیات
campaigns عملیات جنگی
surface treatment عملیات سطحی
string operation عملیات رشتهای
arithmetic operation عملیات حسابی
logical operations عملیات منطقی
offence عملیات افندی
synchronous operation عملیات همزمان
manual operation عملیات دستی
spial عملیات جاسوسی
limiting operation عملیات محدودکننده
delaying عملیات تاخیری
finishing عملیات تکمیل
delaying action عملیات تاخیری
denial operations عملیات ممانعتی
deputy for operations معاونت عملیات
destructive operation عملیات مخرب
business type operation عملیات کامپیوتری
terminal operations عملیات اسکلهای
divert action عملیات مخالف
offenses عملیات تعرضی
infiltration عملیات نفوذی
offenses عملیات افندی
initiatives ابتکار عملیات
initiative ابتکار عملیات
delay عملیات تاخیری
thermal treatment عملیات گرمایی
serial operation عملیات سری
block operation عملیات بلوک
campaign عملیات جنگی
phasing مراحل عملیات
building operations عملیات ساختمانی
scene of action صحنه عملیات
delay action عملیات تاخیری
amphibious operation عملیات اب خاکی
flight operations عملیات پرواز
actions جنگ عملیات
rehearsal تکرار عملیات
external operation عملیات خارجی
scope هدف عملیات
scope منظور از عملیات
actions عملیات جنگی
formal operations عملیات صوری
business type operation عملیات تجارتی
action عملیات جنگی
concrete operations عملیات عینی
concept of operations تدبیر عملیات
action جنگ عملیات
hostility عملیات خصمانه
operation overlay کالک عملیات
continuity of operations مداومت عملیات
hostilities عملیات خصمانه
terrain زمین عملیات
parallel operation عملیات موازی
conversational operation عملیات محاورهای
operations research تحقیق در عملیات
operations personal پرسنل عملیات
operationally ready حاضر به عملیات
global operation عملیات سراسری
flow charts شمای عملیات
phase مرحله عملیات
phases مرحله عملیات
flow chart شمای عملیات
operations room اتاق عملیات
subversive عملیات براندازی
harassing actions عملیات ایذایی
f.of operations حوزه عملیات
rehearsals تکرار عملیات
over the beach operations عملیات کرانهای
radius شعاع عملیات
subversives عملیات براندازی
over the beach operations عملیات ساحلی
continuity of operations تسلسل عملیات
sabotage عملیات تخریبی
operation center مرکز عملیات
counter battery عملیات ضد اتشبار
preliminary treatment عملیات مقدماتی
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
night operations عملیات شبانه
immediate action عملیات فوری
operation manager مدیر عملیات
closing خاتمه عملیات
operation map نقشه عملیات
process chart نقشه عملیات
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
action deferred تامل در عملیات
nature of the operation ماهیت عملیات
pseudooperation شبه عملیات
Military operations. عملیات نظامی
Construction works . عملیات ساختمانی
offensives عملیات افندی
Counter – espionage operations k. عملیات ضد جاسوسی
offensive عملیات افندی
electrochemical treatment عملیات الکتروشیمایی
earthworks عملیات خاکی
sabotaging عملیات تخریبی
plan of action طرح عملیات
sabotaged عملیات تخریبی
operating program برنامه عملیات
computer operation عملیات کامپیوتر
espial عملیات جاسوسی
heat treatment عملیات حرارتی
sabotages عملیات تخریبی
regions ناحیه عملیات
hot dogging عملیات نمایشی
region ناحیه عملیات
hydrolyte جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
spial officer افسر عملیات جاسوسی
operations analysis تجزیه و تحلیل عملیات
rehearsals تمرین کردن عملیات
black market operations عملیات بازار سیاه
contingency plan طرح عملیات احتمالی
macro طبقات و عملیات در یک تابع
internal عملیات ریاضی ALU
rehearsal تمرین کردن عملیات
campaigns یک رشته عملیات جنگی
cease قطع کردن عملیات
special operations عملیات مخصوص یا ویژه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com