English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
bar خط یا بلاک ضخیم رنگی
bars خط یا بلاک ضخیم رنگی
Other Matches
bituminous paint رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
colours چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
mark قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
marks قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
interblock gap نوار مغناطیسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک بعدی
moved دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد
moves دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد
move دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد
gap نوار مغناطسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک داده بعدی
gaps نوار مغناطسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک داده بعدی
dye sublimation printer چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
triads 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
solid رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solids رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
squatty ضخیم
coarse ضخیم
coarsest ضخیم
coarser ضخیم
blocks بلاک
block بلاک
blocked بلاک
thickened ضخیم کردن
straw board مقوای ضخیم
thickly نسبتا ضخیم
thickeners ضخیم ساز
thickener ضخیم ساز
plank تخته ضخیم
russeting ضخیم زبر
bodies ضخیم کردن
russetting ضخیم زبر
kraft paper کاغذ ضخیم
thickish نسبتا ضخیم
thickens ضخیم کردن
paper base laminate کاغذ ضخیم
thicken ضخیم کردن
mackinaw پتوی ضخیم
boldface حروف ضخیم
junk bozrd مقوای ضخیم
body ضخیم کردن
russet روستایی ضخیم
deblocking بلاک شکنی
block size اندازه بلاک
input block بلاک ورودی
blunts دارای لبه ضخیم رک
shear thickening ضخیم شدن برش
blunting دارای لبه ضخیم رک
bluntest دارای لبه ضخیم رک
blunter دارای لبه ضخیم رک
blunted دارای لبه ضخیم رک
sludge رسوب گل و لای ضخیم
gross شرم اور ضخیم
blunt دارای لبه ضخیم رک
thick film circuit مدار غشایی ضخیم
grossing شرم اور ضخیم
grossest شرم اور ضخیم
grossed شرم اور ضخیم
gigas دارای ساقه ضخیم تر
grosser شرم اور ضخیم
grosses شرم اور ضخیم
pea jacket ژاکت ضخیم ملوانان
gigas برگهای ضخیم تر و تیره تر
dcb بلاک کنترل داده
data control block بلاک کنترل داده ها
tcb بلاک کنترل کار
task control block بلاک کنترل وفیفه
task control block بلاک کنترل کار
blocking factor تعداد رکوردها در بلاک
ibg شکاف بین بلاک
end of transmission block خاتمه ارسال بلاک
etb انتهای بلاک مخابره
end of transmission block انتهای بلاک مخابره
bold face حالت ضخیم تر و تیره تر نوشتار
Bolivia پارچهی پشمی ضخیم و نرم
bulge out شکم دادن ضخیم شدن
macrame توری ضخیم و ریشه دار
pipelines هر بلاک مربوط به یک بخش دستور
data set control block بلاک کنترل مجموعه داده ها
pipeline هر بلاک مربوط به یک بخش دستور
triggerfish ماهیان رنگارنگ دارای بدن ضخیم
nimbostratus ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
skirting armor ضخیم ترین قسمت زره تانک
palling پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
stencil paper کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
pall پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palled پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palls پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
inputted بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
parity بررسی پریتی روی بلاک داده
block gap gap interrecord شکاف بین بلاک
identifier کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
xmodem بایت از بلاک داده را منتقل میکند
reefers جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
reefer جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
inhibit ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
release رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
released رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
lengths تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
length تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
releases رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
inhibits ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
encryption استاندارد برای سیستم رمز گذاری داده بلاک
gathered نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
gather نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
cells خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
dscb Block Control Set Data بلاک کنترل مجموعه داده
vrc بررسی پرینتی در هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
deblock باز گرداندن بلاک ذخیره شده داده به حالت اصلی
ends کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ended کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
end کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
vertical بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancies بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
YMODEM بایت بلاک استفاده میکند و میتواند چندین فایل ارسال کند
redundancy بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
capitalization عمل یک کلمه پردازکه یک خط یا بلاک متن رابه حروف بزرگ تبدیل میکند
macro تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است
under weft پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
dummies دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد
partitions تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
dummy دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد
partition تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
DES استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
redundant حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
bitblt در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
achromia بی رنگی مو
achromatism بی رنگی
achromatization بی رنگی
pigmental رنگی
achroma بی رنگی مو
achroma بی رنگی
dichroism دو رنگی
hued رنگی
discoloration بی رنگی
dichromatism دو رنگی
ingrain نخ رنگی
coloration رنگی
achromatisation بی رنگی
chromatic رنگی
chromaticity رنگی
coloured رنگی
trichromatism سه رنگی
colored رنگی
trichroism سه رنگی
tinct رنگی
trichromat سه رنگی
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
color television تلویزیون رنگی
color printer چاپگر رنگی
color trace recorder رسام رنگی
blacks سیاه رنگی
colored glass شیشه رنگی
blacked سیاه رنگی
oleograph عکس رنگی
color graphics گرافیک رنگی
ocellus حلقه رنگی
black سیاه رنگی
chromophotograph عکس رنگی
photochrome عکس رنگی
cingulum خط رنگی ومارپیچ
monotint عکس یک رنگی
color camera دوربین رنگی
color code رمز رنگی
monotint نگار یک رنگی
blacker سیاه رنگی
dye stuff ماده رنگی
dyestuff ماده رنگی
heliochrome عکاسی رنگی
heliochrome عکس رنگی
pencil مداد رنگی
pigmentation رنگی شدن
coloured cement سیمان رنگی
kinemacolour سینمای رنگی
colored pencil مداد رنگی
blackest سیاه رنگی
pencils مداد رنگی
pencilling مداد رنگی
stined glass شیشه رنگی
opalescence شیری رنگی
unifiable قابل هم رنگی
pigment dye ماده رنگی
colorant مواد رنگی
pigment ماده رنگی
aquarelle نقاشی اب و رنگی
aqua relle نقاشی اب و رنگی
pleochroism چند رنگی
polychroism چند رنگی
lakes لاک رنگی
trichromatic theory نظریه سه رنگی
pigment cell یاخته رنگی
lake لاک رنگی
pastel مداد رنگی
paraffin wax موم رنگی
chromatic aberration خطای رنگی
chroma مشخصههای رنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com