Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 205 (10 milliseconds)
English	Persian
gourmet	خوراک شناس
gourmets	خوراک شناس
Search result with all words
gourmet	خبره خوراک شراب شناس
gourmets	خبره خوراک شراب شناس
gastronome	EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
Other Matches
lapidarian	سنگ شناس گوهر شناس
penny wise and pound foolish	دینار شناس و ریال شناس
lapidary	سنگ شناس گوهر شناس
virologist	متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
the food was smoked	خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
graphologist	خط شناس
technologist	فن شناس
paleographer	خط شناس
petologist	سنگ شناس
numismatist	سکه شناس
lithologist	سنگ شناس
punctual	وقت شناس
lunarian	ماه شناس
lexicologist	لغت شناس
conscientious	وفیفه شناس
mythologist	اسطوره شناس
methodologist	اسلوب شناس
microbiologist	میکرب شناس
mineralogist	معدن شناس
philologer	زبان شناس
myologist	ماهیچه شناس
mythologist	اساطیر شناس
mythologist	افسانه شناس
metallographer	فلز شناس
musicologist	موسیقی شناس
godly	خدا شناس
petrologist	سنگ شناس
phenomenologist	پدیده شناس
philologist	واژه شناس
philologist	زبان شناس
phonologist	صوت شناس
phrenologist	جمجمه شناس
physiognomist	قیافه شناس
odontologist	دندان شناس
parasitologist	انگل شناس
paleontologist	دیرین شناس
numismatist	مدال شناس
operation decoder	عمل شناس
oenologist	باده شناس
oenologist	شراب شناس
ontologist	هستی شناس
opcode decoder	رمزالعمل شناس
orientalist	خاور شناس
ornithologist	پرنده شناس
orologist	کوه شناس
osteologist	استخوان شناس
pteridologist	کرف شناس
anatomist	کالبد شناس
climatologist	اقلیم شناس
conchologist	صدف شناس
cosmographer	کیهان شناس
antiquary	عتیقه شناس
antiquaries	عتیقه شناس
cosmologist	کیهان شناس
craniologist	جمجمه شناس
astrologers	ستاره شناس
astrologer	ستاره شناس
dendrologist	درخت شناس
characterologist	منش شناس
carpologist	میوه شناس
muscologist	خزه شناس
esthetician	زیبایی شناس
aesthetician	زیبایی شناس
actinolagy	پرتو شناس
acoustician	صدا شناس
arborist	درخت شناس
astronmer	ستاره شناس
bacteriologist	میکرب شناس
bibliograph	کتاب شناس
bibliographer	کتاب شناس
bryologist	خزه شناس
craniologist	کله شناس
crystallographer	بلور شناس
ethologist	کردار شناس
etymologer	اشنقاق شناس
feal	وفیفه شناس
fossilist	سنگواره شناس
gemologist	گوهر شناس
heliologist	افتاب شناس
herborist	گیاه شناس
hypnologist	خواب شناس
ichthyologist	ماهی شناس
iconologist	شمایل شناس
epigraphist	کتیبه شناس
insectologist	حشره شناس
entomologist	حشره شناس
cytology	سلول شناس
cytology	یاخته شناس
toxicologist	زهر شناس
zoologist	جانور شناس
botanists	گیاه شناس
botanist	گیاه شناس
decoder	رمز شناس
demographer	جمعیت شناس
duteous	گماشت شناس
embryologist	رویان شناس
ideologist	ارمان شناس
sociologist	جامعه شناس
oceanographer	اقیانوس شناس
naturalists	طبیعت شناس
naturalist	طبیعت شناس
biologist	زیست شناس
pathologists	اسیب شناس
pathologist	اسیب شناس
philatelist	تمبر شناس
philatelists	تمبر شناس
ecologist	بوم شناس
anthropologist	انسان شناس
archeologist	باستان شناس
archaeologist	باستان شناس
criminologist	جرم شناس
ethnologists	قوم شناس
ethnologist	قوم شناس
ecologists	بوم شناس
technologist	حرفه شناس
discreet <adj.>	موقع شناس
discrete <adj.>	موقع شناس
neurologist	عصب شناس
discretional <adj.>	موقع شناس
pteridologist	سرخس شناس
topologist	مکان شناس
statisticians	امار شناس
statistician	امار شناس
vermeologist	کرم شناس
geneticists	نسل شناس
geneticist	نسل شناس
loyal	وفیفه شناس
tactfully	موقع شناس
vulcanologist	دانشمنداتشفشان شناس
tactful	موقع شناس
therapeutist	درمان شناس
teleologist	پایان شناس
astronomers	ستاره شناس
astronomer	ستاره شناس
rhythmist	سجع شناس
prudent [discreet] <adj.>	موقع شناس
selenographer	ماه شناس
self knowing	خود شناس
serologist	سرم شناس
spectroscopist	طیف شناس
syphilologist	سفلیس شناس
weather wise	هوا شناس
genealogist	شجره شناس
herbalists	گیاه شناس
herbalist	گیاه شناس
grateful	متشکر حق شناس
antiquarian	عتیقه شناس
dutiful	وفیفه شناس
dutiful	گماشت شناس
seismologist	زلزله شناس
geologist	زمین شناس
sociologist	انسگان شناس
passage money	خوراک
victuals	خوراک
oligotrophic	کم خوراک
at mess	سر خوراک
viands	خوراک
meats	خوراک
messmate	هم خوراک
tucker	خوراک
pabulum	خوراک
butterpump	غم خوراک
food	خوراک
repasts	خوراک
mess	:یک خوراک
messes	:یک خوراک
nourishment	خوراک
nutrition	خوراک
fare	خوراک
fared	خوراک
faring	خوراک
meat	خوراک
repast	خوراک
keeps	خوراک
tacks	خوراک
keep	خوراک
chow	خوراک
chows	خوراک
nutriment	خوراک
foods	خوراک
nutriments	خوراک
tack	خوراک
tacked	خوراک
tacking	خوراک
feeds	خوراک
fares	خوراک
feed	خوراک
intake	خوراک
intakes	خوراک
environmentalist	محیط زیست شناس
carcinology	سخت پوست شناس
environmentalists	محیط زیست شناس
feal	نمک شناس باوفا
neuropathologist	اسیب شناس اعصاب
he can read the sky	ستاره شناس است
volcanologist	دانشمند اتشفشان شناس
incognito	نا شناس مجهول الهویه
metrologist	سنگ و پیمانه شناس
To have a good sense of timing . To have a sense of occasion j.	موقع شناس بودن
leal	وفیفه شناس حقشناس

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com