Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (5 milliseconds)
English
Persian
ice
خونسردی و بی اعتنایی
Other Matches
indifference
خونسردی
composure
خونسردی
self-possession
خونسردی
coolness
خونسردی
phlegm
خونسردی
ckoke up
از کف دادن خونسردی
meekness
خونسردی ونرمی
poikilothermism
خونسردی جانور
unconcern
عدم علاقه خونسردی
indifferently
از روی خونسردی یا بی علاقگی
boil
[خونسردی خود را از دست دادن]
keep cold
خونسردی خود را حفظ کردن
incaution
بی اعتنایی
incuriosity
بی اعتنایی
insouciance
بی اعتنایی
inattention
بی اعتنایی
slighting
بی اعتنایی
slight
بی اعتنایی
slighted
بی اعتنایی
slighter
بی اعتنایی
slightest
بی اعتنایی
slights
بی اعتنایی
to lose one's temper
متین بودن خونسردی نشان دادن
belle indifference
بی اعتنایی مفرط
scorns
بی اعتنایی حقارت
scorning
بی اعتنایی حقارت
cold-shoulders
بی اعتنایی کردن به
cold-shouldering
بی اعتنایی کردن به
scorn
بی اعتنایی حقارت
cold-shouldered
بی اعتنایی کردن به
to trample on
بی اعتنایی کردن به
in d. of
با بی اعتنایی نسبت به
to be d. to
بی اعتنایی کردن
cold-shoulder
بی اعتنایی کردن به
cold shoulder
بی اعتنایی کردن به
scorned
بی اعتنایی حقارت
To kI'll someone in cold blood.
درنهایت خونسردی خون کسی را ریختن ( کشتن )
shrug off
با بی اعتنایی تلقی کردن
defiance
دعوت به جنگ بی اعتنایی
to turn a d. ear to
توجه نکردن به بی اعتنایی کردن به
chokes
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choke
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
it was beneath my notice
شایسته اینکه اعتنایی بان کنم نبود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com