Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
Other Matches
bush
پوسته داخلی
bushes
پوسته داخلی
innermost
داخلی ترین دراعماق
tegmen
پوسته داخلی تخم
mixd weave
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
madder
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
monocoque
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
banjo axle
پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation
پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
plain weave
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost
پایین ترین زیر ترین
board weave
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
flake
جرقه پوسته پوسته شدن
flaked
جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate
پوسته پوسته شامه دار
flaking
جرقه پوسته پوسته شدن
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
compound weave
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
floral design
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
radicate
ریشه گرفتن ریشه دار شدن
rhizogenic
تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic
تولید کننده ریشه ریشه اور
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
greige carpet
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
to take root
ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to strike root
ریشه گرفتن ریشه دواندن
Sarouk
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
incretion
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
scab
پوسته پوسته شدن
scabrous
زبر پوسته پوسته
desquamate
پوسته پوسته شدن
scabs
پوسته پوسته شدن
exfoliate
پوسته پوسته شدن
Sarab
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
squawks
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
squawk
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure
ساختمان داخلی سازه داخلی
squawked
مخابره داخلی ارتباط داخلی
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
backmost
پس ترین
proto
مهم ترین
nethermost
پست ترین
topmost
اعلی ترین
rightmost
راست ترین
driest
خشک ترین
rearmost
عقب ترین
aftmost
عقب ترین
lowest
پایین ترین
most important
<adj.>
مهم ترین
eldest
مسن ترین
undermost
پایین ترین
middlemost
میان ترین
lower most
پایین ترین
best
عظیم ترین
least significant
کم اهمیت ترین
lattermost
پست ترین
lattermost
عقب ترین
arrant
بدنام ترین
drier
: خشک ترین
furthest
پیشرفته ترین
hindmost
عقب ترین
first and foremost
<adv.>
پیش ترین
lowermost
پایین ترین
foremost
پیش ترین
undermost
زیر ترین
most significant
پراهمیت ترین
more like;most like
شبیه ترین
midmost
میان ترین
backmost
عقب ترین
meritorious
شایسته ترین
leftmost
سمت چپ ترین
bottommost
پایین ترین
downmost
پایین ترین
westernmost
غربی ترین
scurf
پوسته
case
پوسته
cortex
پوسته
cases
پوسته
wythe
پوسته
encrustation
پوسته
encrustations
پوسته
dishes
پوسته
testa
پوسته
dish
پوسته
cod
پوسته
flaking
پوسته
stator
پوسته
sludge
پوسته یخ
single skinned
یک پوسته
flaked
پوسته
flake
پوسته
shuck
پوسته
shelly
پوسته پوسته
cortices
پوسته
film
پوسته
mantles
پوسته
crust
پوسته
crusts
پوسته
leprose
پوسته پوسته
chaff
پوسته
skinned
پوسته
skinning
پوسته
skins
پوسته
incrustment
پوسته
incrustation
پوسته
flaky
پوسته پوسته
earth crust
پوسته
bushing
پوسته
mantle
پوسته
filmed
پوسته
putamen
پوسته
patagium
پوسته
shell
پوسته
shelling
پوسته
shells
پوسته
membrance
پوسته
cryosphere
یخ پوسته
membranes
پوسته
sleeve
پوسته
sleeves
پوسته
layer
پوسته
layers
پوسته
esquillage
پوسته
upper crust
پوسته
membrane
پوسته
skin
پوسته
neap
خفیف ترین جزر و مد
full-back
عقب ترین بازی کن
heartstring
عمیق ترین احساسات دل
neap tide
پائین ترین جزر و مد
most significant bit
با ارزش ترین بیت
tenth rate
پایین ترین درجه
ticks
سخت ترین مرحله
ticked
سخت ترین مرحله
aftermost
عقب ترین واپسین
royal road
اسان ترین راه
most significant digit
با اهمیت ترین رقم
most significant bit
با اهمیت ترین بیت
full-backs
عقب ترین بازی کن
eastermost
شرقی ترین نقطه
easternmost
شرقی ترین نقطه
next
نزدیک ترین پس ازان
most significant digit
با ارزش ترین رقم
tenth rate
از پایین ترین جنس
best
شایسته ترین پیشترین
least significant digit
کم اهمیت ترین رقم
least significant bit
کم اهمیت ترین بیت
lsb
کم اهمیت ترین بیت
tick
سخت ترین مرحله
top flight
اعلی ترین مرتبه
bottom price
پائین ترین قیمت
encrustations
پوسته بندی
pellicular
پوسته دار
soft shelled
نرم پوسته
pellicle
پوسته نازک
pods
پوسته محافظ
crusts
پوسته زمین
oxide skin
پوسته اکسید
valence shell
پوسته والانس
endocarp
پوسته هسته
outer shell
پوسته والانس
soft skin
پوسته نرم
rawhides
پوسته خام
rawhide
پوسته خام
earth crust
پوسته زمین
skin
پوسته ریخته گی
slough
پوسته خارجی
skinned
پوسته ریخته گی
encrustation
پوسته بندی
ion sheath
پوسته یونی
scutum
پوسته استخوانی
skinning
پوسته ریخته گی
skins
پوسته ریخته گی
damp proof membrane
پوسته نمبند
crust
پوسته زمین
skin friction
مقاومت پوسته
soft shell
نرم پوسته
pelliculate
دارای پوسته
crusty
پوسته مانند
wing skin
پوسته بال
curing membrane
پوسته نگهبان
cupola shell
پوسته کوپل
electron sheath
پوسته الکترونی
acetate film
پوسته استاتی
erratic scab
پوسته جوش
crankcase
پوسته موتور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com