Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
own a house
دارای خانهای هستم
Other Matches
own a house
خانهای دارم
polythalmous
چند خانهای
to front a house with marble
نمای خانهای رابامرمرساختن
to inhabit a house
در خانهای ساکن شدن
to have the run of a house
اختیار خانهای را داشتن
to let a house
خانهای را اجاره دادن
departmental intelligence
اطلاعات وزارت خانهای
estaminet
قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
burglar
کسی که در شب به قصدارتکاب جرمی وارد خانهای شود
aliases
وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
alias
وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
burglars
کسی که در شب به قصدارتکاب جرمی وارد خانهای شود
kheda
کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
land
سطح داخلی لوله بین خانهای تفنگ
moonlight fliting
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
frame house
خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
burglarious
مرتکب یا وابسته به عمل واردشدن به خانهای درشب بقصد ارتکاب جرم
cell
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
anchor cell
خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
cells
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
semi detached
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi-detached
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
palafitte
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
I'm
من هستم
am
هستم
i am pushed for money
هستم
i have not a dry t. on me
سر تا پا خیس هستم
i am under obligation to him
من ممنون او هستم
i feel
گرسنه هستم
iam d. to go
ارزومندرفتن هستم
I am sure that ...
من مطمئن هستم که ...
I'm thirsty.
من تشنه هستم.
we owe him for his services
خدمات او هستم
I'm hungry.
من گرسنه هستم.
I'm your age.
من هم سن شما هستم.
i maintain
قائل هستم به اینکه ...
I am certain of it.
من درباره اش مطمئن هستم.
iam in bad
خیلی در تنگی هستم
I am at your disposal.
من دراختیار تان هستم
i await you
منتظر شما هستم
i feel sleepy
خواب الود هستم
i pause for a reply
منتظر پاسخ هستم
i own that house
من صاحب ان خانه هستم
i a with you on that matter
من در ان موضوع با شماموافق هستم
Join the club!
من هم درشرایطی مشابه هستم !
i am bend on going
مصمم هستم بروم
i am at your service
در خدمت شما هستم
Next to you I'm slim.
در مقایسه با تو من لاغر هستم.
i am under obligation to him
زیر بارمنت او هستم
feet dry
روی هدف هستم
That is my line ( field ) .
خودم این کاره هستم
i am in a hurry for it
عجله دارم یا در شتاب هستم
i am impatient for it
ازان بابت بیطاقت هستم
I am on intimate terms with one of the ministers .
با یکی از وزراء نزدیک هستم
I've been here for five days.
پنج روزه که من اینجا هستم.
i am about that
من در این خصوص دلواپس هستم
I feel like a fifth wheel.
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
I am a strange in this town.
دراین شهر غریب هستم
I come from Iran . I am Iranian.
من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
iam a for his life
برای جانش دل واپس هستم
i owe him &
پنج لیره به او بدهکار هستم
I'm looking forward to seeing you again.
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
I agree with you completely.
من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I'm full.
من سیر شدم
[هستم]
.
[اصطلاح روزمره]
i am not made of salt
مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
I am the bread winner of the family .
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
i wrote as neatly as he did
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
I am your humble servant . I defer to you .
من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I have done my homework. I know how to cope .
من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
It seems I am not welcome (wanted) here.
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I'll be happy to help
[assist]
you.
من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I look forward to receiving your reply.
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
I know the area more or less .
کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I am very orderly and systematic in my work .
درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
No one sent me, I am here on my own account.
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry.
سپس او
[زن]
از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
steadying
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
iam so tired that i cannot eat
چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
I'm really looking forward to the weekend.
من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
steadied
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadies
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadiest
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
My only problem is money .
تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
I am prepared for any eventuality.
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
I'm old enough to take care of myself.
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
I'm dying to know what happened.
خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I very much look forward to meeting you soon.
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
salvos
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
Can you show me on the map where I am?
آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
I am a great believer in using natural things for cleaning.
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
popeye
در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
spitting
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
holding
در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
how much do i owe you
چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
I´m as hungry as a horse.
آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
feet wet
من روی هدف دریایی هستم هواپیمای رهگیر یا مامورپشتیبانی مستقیم روی دریاست
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
i suffer from headache
سردرد دارم دچار سردرد هستم
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
three legged
دارای سه پا
glochidiate
دارای مو
bilabiate
دارای دو لب
odoriferous
دارای بو
trilinear
دارای سه خط
iodic
دارای ید
three-legged
دارای سه پا
fraught with
دارای
footy
دارای پا
stannous
دارای قلع
stannic
دارای قلع
strontic
دارای استرونیوم
spirituous
دارای الکل
straight line
دارای خط مستقیم
of that ilk
دارای همان جا
twofold
دارای دو چیز
overbusy
دارای کارزیاد
splashy
دارای ترشح
staminate
دارای جرثومه نر
monometallic
دارای یک فلز
spiriferous
دارای عضومارپیچی
sonant
دارای اهنگ
social minded
دارای افکاراجتماعی
nucleate
دارای هسته
nitrous
دارای شوره
myrrhy
دارای بوی مر
short range
دارای برد کم
muciferous
دارای مخاط
hook nosed
دارای بینی کج
hook-nosed
دارای بینی کج
overlapping
دارای اشتراک
monopetalous
دارای یک گلبرگ
monoclinal
دارای یک شیب
monatomic
دارای یک جوهرفرد
monandrous
دارای یک شوهر
short-range
دارای برد کم
multifid
دارای چندشکاف
sulfureous
دارای گوگرد
rifled
دارای خان
myrrhic
دارای بوی مر
elective
دارای حق انتخاب
electives
دارای حق انتخاب
swell butted
دارای ته گنده
syntonic
دارای بسامدمشابه
multilineal
دارای چندین خط
multiflorous
دارای بیش از سه گل
pinnular
دارای برگچه
palmy
دارای نخل
plumose
دارای دسته پر
deadbeats
دارای سکون
deadbeat
دارای سکون
pulsant
دارای تپش
pulsatile
دارای تپش
quartziferous
دارای در کوهی
weighted
دارای وزن
pinnular
دارای بالچه
rarely beautiful
دارای زیبائی
rattly
دارای صدای تق تق
portentous
دارای فال بد
pseudonymous
دارای تخلص
primiparous
دارای یک اولاد
polygamous
دارای چند زن
synonymous
دارای تشابه
synonymous
دارای ترادف
stilted
دارای چوب پا
energetic
دارای انرژی
pre emptive
دارای حق شفعه
preemptor
دارای حق شفعه
prerogatived
دارای حق ویژه
primipara
دارای یک اولاد
reboant
دارای واکنش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com