English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
peaty دارای زغال سنگ نارس مانندزغال نارس
Other Matches
jejune نارس
in the gristle نارس
immature نارس
raw نارس
sophomoric نارس
unripe نارس
premature نارس
nubbin میوه نارس
immaturely بطور نارس
abort نارس ماندن
grcen wine شراب نارس
immature نارس نارسیده
embryonic نارس اولیه
undersocialized نارس اجتماعی
green ترو تازه نارس
greenest ترو تازه نارس
peat ذغال سنگ نارس
aborting سقط کردن نارس ماندن
aborts سقط کردن نارس ماندن
hematoblast گویچه قرمز نارس خون
aborted سقط کردن نارس ماندن
peat زغالسنگ نارس خاک نباتی
turf ذغال سنگ نارس باچمن پوشاندن
vegetable colic قولنجی که از خوردن میوه نارس دست میدهد
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
abortions سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortion سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
lager ابجو نارس ابجو کم الکل
lagers ابجو نارس ابجو کم الکل
huckleberry درخت زغال اخته زغال اخته
charr زغال
charry زغال
brush زغال
brushes زغال
litho crayon زغال
coal heaver زغال کش
coal زغال
gleed زغال سرخ
brush lag پس رفتن زغال
sugar carbon زغال قند
lignite زغال قهوهای
charry زغال مانند
charwomen زغال فروش
charwoman زغال فروش
bituminous coal زغال قیری
charcoal زغال چوب
negative brush زغال منفی
brush contact loss افت زغال
coal hole زغال دان
coaler زغال سنگ کش
coal dust خاکه زغال
brush holder پایه زغال
coal bed رگه زغال
clutch pilot bearing زغال کلاچ
collector brush زغال گرداور
coal whipper زغال کش کشتی
lag of brush پس رفتن زغال
pilot brush زغال راهنما
dogberry زغال اخته
grounding brush زغال زمین
powdered charcoal خاکه زغال
brush pig tail سیم زغال
cokes زغال کوک
pig tail of brush سیم زغال
brush pressure فشار زغال
brush ring حلقه زغال
brush rocker فنر زغال
coal زغال کردن
brush yoke یوغ زغال
charred زغال مانند
lead of brush پیشرفتن زغال
coke زغال کوک
positive brush زغال مثبت
whort زغال اخته
carbon brush زغال کربنی
whortle زغال اخته
battery carbon زغال باتری
coal زغال سنگ
charring نیمسوز شدن زغال
charring جسم زغال برگشتن
coald pit کود زغال سنگ
chars نیمسوز شدن زغال
coal gas گاز زغال سنگ
chars جسم زغال برگشتن
coaly زغال سنگ دار
cinder زغال نیم سوز
briquette خاک زغال قالبی
third brush regulation تنظیم با زغال اضافی
third brush generator دینام با زغال اضافی
decarbonate زغال چیزی را گرفتن
briquet خاک زغال قالبی
red coals زغال سرخ یا تابیده
cornel tree درخت زغال اخته
blind coal زغال سنگ بی شعله
char نیمسوز شدن زغال
char جسم زغال برگشتن
decarbonize زغال چیزی را گرفتن
charr تبدیل به زغال کردن
coal tar قطران زغال سنگ
ember خاکه زغال نیمسوز
embers خاکه زغال نیمسوز
peatery معدن زغال سنگ
cokes تبدیل به زغال کردن
bituminous coal زغال سنگ چاق
gauze brush زغال توری شکل
cokes زغال سنگ سوخته
coke زغال سنگ سوخته
brush lead پیش رفتن زغال
cinders زغال نیم سوز
coal field کان زغال سنگ
coke تبدیل به زغال کردن
coal field ناحیه زغال خیز
brush friction loss اتلاف مالشی زغال
coal measures طبقات زغال خیز
coal pit محل زغال سازی
zinc carbon cell پیل روی- زغال
chauldron پیمانه زغال برابر1296 لیتر
breeze-block خاکه زغال نیمه سوز
fat coal زغال سنگ قیرداریاچربی دار
stone coal زغال سنگ خشک یا خالص
coaler وسیله حمل زغال سنگ
hewer کارگر معدن زغال سنگ
blueberries قره قاط زغال اخته
flyash خاکستر حاصل از زغال سنگ
benzole فراورده قیر زغال سنگ
lignite زغال سنگ چوب نما
blueberry قره قاط زغال اخته
dogwood زغال اخته سیاه توسه
cornaceous وابسته بخانواده زغال اخته
keels کشتی زغال کش عوارض بندری
keel کشتی زغال کش عوارض بندری
goal predicates blackness زغال از سیاهی خبر میدهد
he had a good supply of coal زغال سنگ کافی ذخیره کرده
poudrette کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
cornelian عقیق جگری درخت زغال اخته
exhaustable resources زغال سنگ و سایر مواد کانی
duff سبزیهای فاسد جنگل خاکه زغال سنگ
hutch نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
hutches نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
anthracite زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
chars تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
charring تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
char تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
odoriferous دارای بو
glochidiate دارای مو
three legged دارای سه پا
iodic دارای ید
footy دارای پا
fraught with دارای
trilinear دارای سه خط
three-legged دارای سه پا
bilabiate دارای دو لب
rustlers دارای صدای خش خش
chinned دارای چانه
vagile دارای تحرک
silicifoeous دارای در کوهی
univalent دارای یک فرفیت
unipod دارای یک پایه
unifoliate دارای یک برگ
unifilar دارای یک سیم یا نخ
chymiferous دارای کیموس
staminate دارای جرثومه نر
unidirectional دارای یک جهت
vagility دارای تحرک
aulait دارای شیر
cephalous دارای کله
artiodactylous دارای سم شکافته
artiodactyl دارای سم شکافته
arbitrative دارای اختیارحکمیت
prerogatived دارای حق ویژه
primipara دارای یک اولاد
varietal دارای تنوع
primiparous دارای یک اولاد
antithetical دارای ضد ونقیض
antithetic دارای ضد ونقیض
unidirection دارای یک جهت
glary دارای تشعشع
turpentinous دارای تربانتین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com