English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
round shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round-shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
Other Matches
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
venose دارای رگهای متعددوبر امده
prognathous دارای ارواره پیش امده
prognathic دارای ارواره پیش امده
ventricous بادکرده دارای شکم پیش امده
ribby دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
square shouldered دارای شانه پهن
ventricos بادکرده شکم دار دارای شکم پیش امده
protrusile دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
broad shoulders شانههای پهن
near all نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
horner سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
hackle شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
head to head رقابت شانه به شانه
ridgy بر امده
gibbous بر امده
incoming امده
who came? کی امده
who came? که امده
fordone از پا در امده
saleintiant بیرون امده
worked up ازکار در امده
exserted پیش امده
saleint بیرون امده
jutting پیش امده
unbred بدببار امده
protrusive جلو امده
get بدست امده
overshot پیش امده
impassionate به جنبش امده
worker ازکار در امده
gets بدست امده
getting بدست امده
landed فرود امده
underhung پیش امده
red hot تاب امده
jamb تیربیرون امده
jambs تیربیرون امده
enthetic ازبیرون امده
prognathous پیش امده
prognathic پیش امده
exserted بیرون امده
peregrin or rine از خارجه امده
red-hot تاب امده
overdue دیر امده
leavened bread نان ور امده
new come تازه امده
exopathic ازبیرون امده
projective جلو امده
protractive جلو امده
aggregate جمع امده
aggregates جمع امده
in- :رسیده امده
protrusile جلو امده
protrudent جلو امده
in :رسیده امده
left over زیاد امده
neoteric تازه بدنیا امده
born in the purple در نازونعمت بدنیا امده
twinborn دوقلو بدنیا امده
unhandy مشکل بدست امده
take steps اقدامات بعمل امده
self born از خود بوجود امده
peregrine ازخارجه امده مسافر
petiolar از برگدم بیرون امده
apogean از زمین بالا امده
projecting jaw ارواره پیش امده
inchoate تازه بوجود امده
you might have come باید امده باشید
ecstatic بوجد امده نشئهای
ecstatically بوجد امده نشئهای
cantilever تیر پیش امده
bay window پنجره پیش امده
beetle brow پیشانی پیش امده
bay windows پنجره پیش امده
rimrock لبه بر امده صخره مزبور
lugs هر عضو جلو امده چیزی
vizor لبه پیش امده کلاه
flange لبه بیرون امده چرخ
lug هر عضو جلو امده چیزی
weather worn تحت تاثیر هوا در امده
bow window پنجره پیش امده کمانی
bow windows پنجره پیش امده کمانی
visor لبه پیش امده کلاه
visors لبه پیش امده کلاه
his stomach sticks out شکمش پیش امده است
lugging هر عضو جلو امده چیزی
instances have occurred that مواردی پیش امده است
to t. to account زیر account امده است
to run short زیر short امده است
air landed فرود امده از راه هوا
hardly earned money پول سخت بدست امده
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
bucktooth دندان گراز یا پیش امده
extrusive اخراج کننده بیرون امده
lugged هر عضو جلو امده چیزی
flanges لبه بیرون امده چرخ
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
kid glove ازلای زرق وبرق بیرون امده
the bird took its perch مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
nook قطعه زمین پیش امده برامدگی
oversailing of facade قسمت برجسته یا پیش امده بنا
whyŠthere is the answer شرط در امده تقریبا معنی میدهد
biologic بدست امده اززیست شناسی عملی
forestage قسمت جلو امده صحنه نمایش
ill gotten با وسایل غیر مشروع بدست امده
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
post edit ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
dormer پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
bay window پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bay windows پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
industrial wealth مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
it is of doubtful proveance معلوم نیست اصلا از کجا امده است
dormers پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
lyophil بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophiled بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
epaule شانه
pitchforks شانه
beater شانه
master slave manipulator یک شانه
harrower شانه زن
combings دم شانه
shoulders شانه
boek bou شانه
iekke شانه ها
shouldering شانه
omoplate شانه
shouldered شانه
shoulder شانه
pitchfork شانه
scapulas شانه
comb شانه
combed شانه
scapula شانه
combing شانه
grilse ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
officinal names of drugs نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
straight arm حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
brown major براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
rimrock صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
flax comb شانه کتان
epauliere زره شانه
hackle شانه کردن
flush shoulder شانه همکف
flush shoulder شانه همسطح
heckle شانه کردن
fly comb شانه ارهای
epauliere شانه پوش
ctenophore شانه داران
ctenophora شانه داران
verges شانه نااستوار
verges شانه راه
verge شانه نااستوار
verge شانه راه
shoulder blades استخوان شانه
shoulder blade استخوان شانه
heckles شانه کردن
honeycombs شانه عسل
honeycomb شانه عسل
boughs شانه حیوان
bough شانه حیوان
clips شانه فشنگ
clippings شانه فشنگ
clipped شانه فشنگ
clip شانه فشنگ
curry شانه یا قشوکردن
shoulder شانه راه
lapwings شانه بسر
harness بند شانه
harnessed بند شانه
harnessing بند شانه
ctenoid شانه مانند
comb case شانه دان
clip laten شانه گیر
clip ejector شانه پران
hatchel شانه کتان
shouldered شانه راه
broad shouldered شانه پهن
arch spring line شانه طاق
unkempt شانه نکرده
shoulders شانه راه
hard shoulder شانه استوار
shouldering شانه راه
lapwing شانه بسر
curries شانه یا قشوکردن
heckling شانه کردن
teasels شانه چوپان
rake comb شانه شیاری
teasel شانه چوپان
Comb ( brush ) your hair . موهایت را شانه کن
shoulder of road شانه راه
cop-outs شانه خالی
pectinated شانه دار
teazle شانه زدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com