Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
freewheeling
دارای چرخک آزاد
Other Matches
sheave
چرخک
pulleys
چرخک
pulley
چرخک
trundle
چرخک
caster
چرخک
trundled
چرخک
reeling machine
چرخک
trundles
چرخک
trundl
چرخک
whirligig
چرخک
trundling
چرخک
rowel
چرخک
to reel off silk
ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن
freelance
آزاد
free-standing
آزاد
GIVE WAY
سبقت آزاد
off duty
<idiom>
دروقت آزاد
knotless
بافت شل و آزاد
out in the world
در دنیای آزاد
dial tone
بوق آزاد
freelancer
پیشه ور آزاد
freewheeling
آزاد چرخ
freewheeling
آزاد چرخی
let loose
<idiom>
آزاد گذاشتن
freer
آزاد کننده
On the free market .
دربازار آزاد
In the open air.
در هوای آزاد.
dial tones
بوق آزاد
absolute
آزاد از قیود فکری
To emancipate a slave.
برده ای را آزاد کردن
outdoorsy
<adj.>
عاشق هوای آزاد
advisory control
کنترل آزاد هواپیما
algebraic language
زبان با مفاد آزاد
drawing tools
خط و رسم آزاد است
To release someone. To set someone free
کسی را آزاد کردن .
vacancy
موقعیت شغلی آزاد
supplier at arm's length
فروشنده آزاد
[اقتصاد]
to retain a freelancer
استخدام کردن پیشه ور آزاد
freewheel
[overrunning clutch ]
چرخ آزاد
[فناوری مکانیک]
fixie bicycle
[fixie , one-gear bike without brakes]
دوچرخه تک دنده
[با چرخ آزاد]
Free pree (trade,port).
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
glasnost
سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
independent
آزاد یا کنترل شده توسط کسی
Open to the publice.
ورود برای عموم آزاد است
To stand at attention(ease).
بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
fixed-gear bicycle
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
Freemason
[استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
admission is free to all
ورود برای همه یا همگان آزاد است
freedoms
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
clicked
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
click
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clicks
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clear
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearer
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clears
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearest
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
rowel
چرخک مهمیز مهمیز
blast
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
blasts
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
deallocate
آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است
contention
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contentions
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
lazy lines
سفیدک
[رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out.
خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
set loose
<idiom>
رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
to release
آزاد کردن
[رها کردن ]
[از زندان]
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
fragmentation
حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
pile
گوشت فرش
[قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
public
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
fraught with
دارای
bilabiate
دارای دو لب
footy
دارای پا
odoriferous
دارای بو
glochidiate
دارای مو
trilinear
دارای سه خط
three legged
دارای سه پا
three-legged
دارای سه پا
iodic
دارای ید
twofold
دارای دو چیز
palmy
دارای نخل
strontic
دارای استرونیوم
splashing
دارای ترشح
social minded
دارای افکاراجتماعی
sulfureous
دارای گوگرد
rifled
دارای خان
papillose
دارای برامدگی
swell butted
دارای ته گنده
syntonic
دارای بسامدمشابه
terahenous
دارای 4 مادگی
ternal
دارای سه تغییر
pelliculate
دارای پوسته
short-range
دارای برد کم
short range
دارای برد کم
testate
دارای وصیت
overbusy
دارای کارزیاد
tinct
دارای ته رنگ
tinctorial
دارای ته رنگ
multifid
دارای چندشکاف
hook nosed
دارای بینی کج
hook-nosed
دارای بینی کج
muciferous
دارای مخاط
overlapping
دارای اشتراک
monopetalous
دارای یک گلبرگ
monometallic
دارای یک فلز
monoclinal
دارای یک شیب
multiflorous
دارای بیش از سه گل
multilineal
دارای چندین خط
of that ilk
دارای همان جا
backed
دارای پشت
equivocal
دارای دومعنی
nucleate
دارای هسته
nitrous
دارای شوره
elective
دارای حق انتخاب
electives
دارای حق انتخاب
myrrhy
دارای بوی مر
myrrhic
دارای بوی مر
bodily
دارای بدن
straight line
دارای خط مستقیم
stilted
دارای چوب پا
portentous
دارای فال بد
deadbeats
دارای سکون
deadbeat
دارای سکون
pre emptive
دارای حق شفعه
rarely beautiful
دارای زیبائی
rattly
دارای صدای تق تق
reboant
دارای واکنش
weighted
دارای وزن
reversioner
دارای حق رجوع
rugose
دارای رکه
quartziferous
دارای در کوهی
melodious
دارای ملودی
pulsatile
دارای تپش
synonymous
دارای ترادف
synonymous
دارای تشابه
polygamous
دارای چند زن
plumose
دارای دسته پر
energetic
دارای انرژی
preemptor
دارای حق شفعه
primipara
دارای یک اولاد
primiparous
دارای یک اولاد
pseudonymous
دارای تخلص
pulsant
دارای تپش
sabulous
دارای شن ریزه
self abnegating
دارای کف نفس
salaried
دارای حقوق
stannic
دارای قلع
stannous
دارای قلع
prerogatived
دارای حق ویژه
pinnular
دارای برگچه
pileate
دارای کلاهک
formal
دارای فکر
petiolated
دارای دمگل
petiolate
دارای دمگل
splash
دارای ترشح
staminate
دارای جرثومه نر
pinnular
دارای بالچه
prerogatives
دارای حق ویژه
melodic
دارای ملودی
sexagenary
دارای سن 06 تا96
shelterer
دارای حفاظ
shoaly
دارای جاهای کم اب
silicifoeous
دارای در کوهی
sonant
دارای اهنگ
spiriferous
دارای عضومارپیچی
spirituous
دارای الکل
splashy
دارای ترشح
prerogative
دارای حق ویژه
splashes
دارای ترشح
heterogamous
دارای مادگی ها
binuclear
دارای دو هسته
binucleate
دارای دو هسته
binucleated
دارای دو هسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com