Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
major seminary
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
Other Matches
information science
علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
sederunt
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
miaasl
کاتولیک ها
romanist
کاتولیک
RC
کاتولیک
of the catholic persuasion
کاتولیک
congregation
جماعت
passel
جماعت
congregations
جماعت
masses
جماعت
crowds
جماعت
streams
جماعت
streamed
جماعت
stream
جماعت
mass
جماعت
schools
جماعت
school
جماعت
massing
جماعت
crowd
جماعت
catholicize
کاتولیک شدن
Catholics
ازاده کاتولیک
catholicize
کاتولیک کردن
popery
کلیسای کاتولیک رم
Catholic
ازاده کاتولیک
popish
شبیه کاتولیک
womenfolk
جماعت زنان
conformist
همرنگ با جماعت
conformists
همرنگ با جماعت
responsory
جواب جماعت
pauperdom
جماعت گدایان
prayer in congregation
نماز جماعت
workfolks
جماعت کارگر
workfolk
جماعت کارگر
peasantry
جماعت دهقانان
meinie
جماعت همراهان
meiny
جماعت همراهان
the profession
جماعت بازیگران
conformity
همرنگی با جماعت
school
جماعت همفکر
devitry
جماعت شیاطین
demophobia
جماعت هراسی
imam or imaum
امام جماعت
schools
جماعت همفکر
greek catholic
عضوکلیسای کاتولیک رومی
Catholics
عضو کلیسای کاتولیک
canon low
قانون کلیسای کاتولیک
Catholic
عضو کلیسای کاتولیک
You are more catholic than the pope.
<proverb>
از پاپ کاتولیک تر شده اى .
romanize
کاتولیک مسلک کردن
of the catholic persuasion
وابسته به تیره کاتولیک
monseigneur
مسیو کشیش کاتولیک
diaspora
جماعت یهودیان پراکنده
tin pan alley
جماعت موسیقی دانان
target audience
جماعت هدف تبلیغات
to go with the stream
همرنگ جماعت شدن
to go with the tide
همرنگ جماعت شدن
Roman Catholics
وابسته به کلیسای کاتولیک روم
Roman Catholic
وابسته به کلیسای کاتولیک روم
soutane
ردای مخصوص کشیشان کاتولیک
pontifex
عضو شورای کشیشان کاتولیک
lent
04 روز پرهیز وروزه کاتولیک ها
star turn
ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
sacerdotage
کشیش مابی جماعت کشیشان
posse
دسته افراد پلیس جماعت
posses
دسته افراد پلیس جماعت
zucchetto
شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
extreme unction
مسح اخری تدهین دم مرگ کاتولیک ها
lector
قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
When in Rome, do as the Romans do!
<proverb>
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
gregorian chant
سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
romanism
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
neoscholasticism
نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
naturism
عریان گری
[پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
triggerman
ادمکش سریع العمل درمیان جماعت اوباش
reunionist
کسیکه که هواخواه پیوندکلیسای کاتولیک باکلیسای انگلیس میباشد
The Catholic Church springs
[comes]
to mind as an obvious example.
کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
mantelletta
شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
biretta
یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
hunger cloth
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
lenten veil
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
schools
دانشکده
school
دانشکده
lawfaculty
دانشکده حقوق
law faculty
دانشکده حقوق
polytechnics
دانشکده صنعتی
intercollegiate
بین دانشکده ها
polytechnic
دانشکده صنعتی
provost
نافم دانشکده
provosts
نافم دانشکده
school of law
دانشکده حقوق
technical colleges
دانشکده فنی
medical college
دانشکده طبی
medical college
دانشکده پزشکی
collegial
مربوط به دانشکده
collegian
عضو دانشکده
faculty of law
دانشکده حقوق
military college
دانشکده افسری
polytechnical
دانشکده صنعتی
bursars
گنجور دانشکده
technical college
دانشکده فنی
state college
دانشکده دولتی
bursar
گنجور دانشکده
cadet
دانشجوی دانشکده افسری
cadets
دانشجوی دانشکده افسری
professors
معلم دبیرستان یا دانشکده
academian
عضو دانشکده یادانشگاه
student of law
شاگرد دانشکده حقوق
faculties
نیروی ذهنی دانشکده
faculty
نیروی ذهنی دانشکده
mattriculation
دخول در دانشکده یادانشگاه
faculty
اولیای مدرسه دانشکده
faculties
اولیای مدرسه دانشکده
professor
معلم دبیرستان یا دانشکده
principal
رئیس دانشکده یا دبیرستان
principals
رئیس دانشکده یا دبیرستان
medical
دانشکده پزشکی سرپزشک
gaudyday
روزمهمانی دانشکده روزشادی
clergymen
روحانی
etherean
روحانی
unfrocked
روحانی
marabout
روحانی
marabou
روحانی
clergyman
روحانی
sacred
روحانی
unworldly
روحانی
spiritually
روحانی
ethereal
روحانی
spiritual
روحانی
anagogic
روحانی
unwordly
روحانی
spiritualists
روحانی
herdsman
روحانی
herdsmen
روحانی
heavenly
روحانی
spiritualist
روحانی
mardi gras
سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
faculty
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
deanship
مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
faculties
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculating
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
freshman
دانشجوی سال اول دانشکده
matriculated
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
trencher cap
کلاه چهار گوش دانشکده
mortar board
کلاه چتر گوش دانشکده
matriculates
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
rectorate
مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
matriculating
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
freshmen
دانشجوی سال اول دانشکده
matriculates
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
presentation day
روز دادن درجات در دانشکده
matriculate
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
spirituality
عالم روحانی
charisma
جذبه روحانی
lays
غیر روحانی
pastorate
پیشوایی روحانی
pater
پدر روحانی
residentiary
روحانی مقیم
copartnership
ردای روحانی
spiritual
روحانی معنوی
etherealize
روحانی کردن
prelacy
حکومت روحانی
hierarch
رئیس روحانی
padres
پدر روحانی
pastor
پیشوای روحانی
hymns
سرود روحانی
temporal
غیر روحانی
pastors
پیشوای روحانی
perdition
مرگ روحانی
spiritualize
روحانی کردن
spirilual nutriment
غذای روحانی
hymn
سرود روحانی
laywoman
زن غیر روحانی
heavenliness
روحانی الوهیت
padre
پدر روحانی
lay
غیر روحانی
non collegiate
در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
eton
دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
varsity
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
gymnasiast
دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
general staff college
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
juniors
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
campuses
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
proms
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
prom
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
campus
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
don
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
command and general staff college
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
donned
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donning
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
dons
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
junior
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
science
علوم
mathesis
علوم
sciences
علوم
raptures
شعف وخلسه روحانی
rapture
وجد روحانی ربایش
laicism
غیر روحانی بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com