Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 21 (3 milliseconds)
English	Persian
crowd	جمعیت
crowd	ازدحام
crowd	شلوغی اجتماع
crowd	گروه
crowd	ازدحام کردن چپیدن
crowd	بازور وفشارپرکردن انبوه مردم
crowd	جماعت
crowd	سرداب کلیسا
Other Matches
to crowd out	ازتنگی جایابسیاری جمعیت بیرون کردن
to the cheers of [the crowd]	با تشویق [جمعیت]
to be a crowd-pleaser	مردم نواز بودن
Move along, please! [in a crowd]	لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
There were some angry looks in the crowd .	قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
He forced his way thru the crowd .	بزور خودش رااز میان جمعیت رد کرد
the crowd scattereal	جمعیت متفرق شد
crowd the plate	نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
The crowd was pressing against the gate .	جمعیت به درورودی فشار می دادند
She lost her husband in the crowd .	شوهرش رادرمیان جمعیت گه کرد
A big crowd gathered.	جمعیت انبوهی جمع شد
The police held the crowd back.	پلیس جمعیت را عقب زد
A big crowd surged into the streets.	جمعیت زیادی ریخت توی خیابانها

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com