Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 86 (2 milliseconds)
English	Persian
vomitoryt	دراروپا مدخل تماشاخانه
Other Matches
theatricalism	پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
yugoslav	دراروپا jugoslaviaیوگسلاو
europatents	حق اختراع قابل قبول دراروپا
europatents	اختراع ثبت شده که دراروپا معتبر میباشد
theater	تماشاخانه
opera	تماشاخانه
operas	تماشاخانه
theatergoer	تماشاخانه رو
theatre	تماشاخانه
opera house	تماشاخانه
theaters	تماشاخانه
theatres	تماشاخانه
theatricalism	تماشاخانه گرایی
theaters	تماشاخانه بازیگر خانه
theatre	تماشاخانه بازیگر خانه
theatres	تماشاخانه بازیگر خانه
theatrical	وابسته به تماشاخانه تئاتری
theater	تماشاخانه بازیگر خانه
theater in the round	تماشاخانه دارای صحنه مدور
pecten	پرده تماشاخانه یکجور صدف دو کپه
houselights	نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
theoric	وجوهی که در یونان باستان جمع میکردند ...رفتن به تماشاخانه هاکمک کنند
firth	مدخل
lobby-entry	مدخل
end lobby-entry	مدخل
headwords	مدخل
headword	مدخل
entry	مدخل
gates	مدخل
introit	مدخل
adit	مدخل
door way	مدخل
entree	مدخل
propylaeum	مدخل
gate	مدخل
accessing	مدخل
port	مدخل
entrancing	مدخل
entrance	مدخل
entranced	مدخل
access	مدخل
entrances	مدخل
gateway	مدخل
gateways	مدخل
intake	مدخل
intakes	مدخل
accessed	مدخل
preambles	مدخل
accesses	مدخل
preamble	مدخل
ostium	مدخل دهانه
intake	مدخل ابگیری
entranced	درب مدخل
gate	مدخل دریجه سد
entranced	مدخل بار
serial port	مدخل سری
intakes	مدخل ابگیری
entrance	درب مدخل
entrance	مدخل بار
entry block	کنده مدخل
access shaft	مدخل استوانه ای
mouth	مدخل بیان
mouthed	مدخل بیان
mouthing	مدخل بیان
mouths	مدخل بیان
portal	مدخل ایوان
portals	مدخل ایوان
torii	مدخل معبد
energy intake	مدخل انرژی
entrancing	درب مدخل
entrancing	مدخل بار
gates	مدخل دریجه سد
nave portal	مدخل کلیسا
entrances	درب مدخل
entrances	مدخل بار
air intake	مدخل هوا
torii	طاق مدخل معبد
filter insert	دریچه یا مدخل صافی
i/o port	مدخل ورودی و خروجی
sill of a dock	ستون مدخل حوض دریایی
bridal door	[مدخل مزین در گوشه های کلیسا]
estuaries	دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuary	دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
valve seat insert	مدخل نشست سوپاپ نشیمنگاه سوپاپ
liman	خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com