Dictiornary-Farsi | درامد ملی واقعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
real national income	درامد ملی واقعی


Search result with all words

actual income	درامد واقعی
cambridge equation	نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
real income	درامد واقعی
Other Matches

disposable personal income	درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
absolute altimeter	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
gini coefficient	شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
functional distribution of income	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
architecture proper	معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
regressive income tax	مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
The real problem is not whether machines think but whether men do.	مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
righting	واقعی
veracious	واقعی
righted	واقعی
right	واقعی
objectives	واقعی
actual	واقعی
objective	واقعی
lifelike	واقعی
virtual	واقعی
literal	واقعی
ex post	واقعی
very	واقعی
essential	واقعی
essentials	واقعی
factual	واقعی
factually	واقعی
real	واقعی
concrete	: واقعی
ex post saving	واقعی
true life	واقعی
unfeigned	واقعی
veridical	واقعی
card-carrying	واقعی
positive	واقعی
McCoy	واقعی
veritable	واقعی
actuals	واقعی
hatch	درامد
admissions	درامد
admission	درامد
proceeds	درامد
income	درامد
hatched	درامد
hatches	درامد
remunerative	پر درامد
comings in	درامد
it wasprologue to the nextmove	درامد
gainings	درامد
total revenue	درامد کل
total income	درامد کل
earnings	درامد
makings	درامد
means	درامد
prelusion	درامد
revenue	درامد
return	درامد
returns	درامد
returning	درامد
returned	درامد
emolument	درامد
earning	درامد
emoluments	درامد
actualise [British]	واقعی کردن
real	واقعی موجود
incidental expenses	هزینههای واقعی
unrealistically	غیر واقعی
real numbers	اعداد واقعی
truer	واقعی حقیقی
unrealistic	غیر واقعی
realising	واقعی کردن
realises	واقعی کردن
put ineffect	واقعی کردن
true complement	مکمل واقعی
very	واقعی فعلی
bring into being	واقعی کردن
actual argument	نشانوند واقعی
never-never land	غیر واقعی
implement	واقعی کردن
true	واقعی حقیقی
nominal	غیر واقعی
historical costs	هزینه واقعی
unreal	غیر واقعی
true north	شمال واقعی
put inpractice	واقعی کردن
actual expenses	مخارج واقعی
realised	واقعی کردن
actualize	واقعی کردن
actualize	واقعی کردن
actual key	کلید واقعی
actual load	بار واقعی
actual loss	زیان واقعی
actual parameter	پارامتر واقعی
actual price	قیمت واقعی
actual saving	پس انداز واقعی
actual self	خود واقعی
actual damage	خسارت واقعی
actual cost	هزینه واقعی
truest	واقعی حقیقی
jisen	مبارزه واقعی
life size	اندازه واقعی
life-size	اندازه واقعی
genuine	واقعی حقیقی
practical	واقعی کارازموده
practicals	واقعی کارازموده
never-never	غیر واقعی
actual address	نشانی واقعی
airy-fairy	غیر واقعی
carry ineffect	واقعی کردن
true complement	متمم واقعی
actual velocity	سرعت واقعی
make something happen	واقعی کردن
real address	آدرس واقعی
real wage	مزد واقعی
real value	ارزش واقعی
real storage	انباره واقعی
matter of fact	بطور واقعی
matter-of-fact	بطور واقعی
real sector	بخش واقعی
real score	نمره واقعی
true power	توان واقعی
put into effect	واقعی کردن
true slump	نشست واقعی
true vertical	قائم واقعی
real anxiety	اضطراب واقعی
real assets	دارائیهای واقعی
real mode	حالت واقعی
make a reality	واقعی کردن
fulfill [American]	واقعی کردن
execute	واقعی کردن
carry out	واقعی کردن
real memory	حافظه واقعی
real fluid	سیال واقعی
real earnings	درامدهای واقعی
real costs	هزینههای واقعی
real capital	سرمایه واقعی
bring inbeing	واقعی کردن
accomplish	واقعی کردن
realizing	واقعی کردن
objective data	دادههای واقعی
put into practice	واقعی کردن
realizes	واقعی کردن
true form	فرم واقعی
realized	واقعی کردن
carry into effect	واقعی کردن
out of pocket expenses	هزینه واقعی
realize	واقعی کردن
objective value	ارزش واقعی
insubstantial	غیر واقعی
down to earth	حقیقی واقعی
down-to-earth	حقیقی واقعی
immoral earning	درامد نامشروع
income and expenditure	درامد و هزینه
flow of income	جریان درامد
income consumption curve	منحنی درامد
flow of income	گردش درامد
income leakage	نشت درامد
imputed income	درامد ضمنی
imputed income	درامد انتسابی
disposable income	درامد دریافتی
income determination	تعیین درامد
fixed income	درامد ثابت
total revenue curve	منحنی درامد کل
income analysis	تحلیل درامد
illicit earning	درامد نامشروع
economic income	درامد اقتصادی
total revenue function	تابع درامد کل
imperial decree	درامد نامشروع
transfer income	درامد انتقالی
transitory income	درامد انتقالی
earnings per share	درامد هر سهم
income distribution	توزیع درامد
distribution of income	توزیع درامد
relative income	درامد نسبی
per capita income	درامد سرانه
sinfonia	پیش درامد
ordinary income	درامد عادی
stream of income	جریان درامد
notional income	درامد خیالی
notional income	درامد فرضی
supplementary income	درامد تکمیلی
nominal income	درامد اسمی
net revenue	درامد خالص
psychic income	درامد بی دردسر
present income	درامد حال
present income	درامد جاری
revenue function	تابع درامد
personal income	درامد سرانه
personal income	درامد شخصی
revenue sharing	سهیم در درامد
revenue sources	منابع درامد
permanent income	درامد دائمی
net income	درامد خالص
it weighed kilogrammes	سه کیلوگرم درامد
meanest	منابع درامد
it scaled kilograms	ده کیلوگرم درامد
it proved false	دروغ درامد
tax revenue	درامد مالیاتی
to bring a return	درامد دادن
marginal revenue	درامد نهائی
marginal income	درامد نهائی
incremental revenue	درامد نهائی