English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
Other Matches
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
an fitting رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
beam attack تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
third class درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation درجه ارتفاع درجه بلندی
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
brevet درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
slap-up درجه یک
mark درجه
rank درجه
second-rate درجه دو
high-class درجه یک
topnotch درجه یک
second rate درجه دو
aquastat درجه
tophole درجه یک
top-notch درجه یک
second class درجه دو
titles درجه
rate درجه
title درجه
rates درجه
grade درجه
marks درجه
top hole درجه یک
second class درجه 2
run of the mine بی درجه
classy درجه یک
first class درجه یک
first string درجه یک
elevations درجه
elevation درجه
gage درجه
gauge glass درجه اب
gauge=gage درجه
kyu درجه
nobby درجه یک
copesetic درجه یک
copacetic درجه یک
gauges درجه
gauged درجه
gauge درجه
echelons درجه
echelon درجه
scalage درجه
number one درجه یک
top درجه یک
chinical t. درجه
clinical thermometer درجه
low grade کم درجه
proportion درجه
grades درجه
lengths درجه
length درجه
scale درجه
ranked درجه
ranks درجه
gage=gauge درجه
degree درجه
equally <adv.> به یک درجه
third-rate درجه سه
third rate درجه سه
pitches درجه
proportions درجه
just as well <adv.> به یک درجه
degrees درجه
pitch درجه
elevation circle قطاع درجه
electrical degree درجه الکتریکی
degree of compaction درجه تراکم
eldership ارشدیت درجه
elevating arc قطاع درجه
degree of centralization درجه تمرکز
efficacity درجه تاثیر
degree of freedom درجه ازادی
degree of dissociation درجه تفکیک
lieutenancy درجه ستوانی
degree of polymerization درجه بسپارش
degree of precision درجه دقت
degree of relationship درجه خویشاوندی
degree of saturation درجه اشباع
degree opulence درجه توانگری
degree of crystalinity درجه بلورینگی
dot pitch درجه نقطه
ninths درنهمین درجه
ninth درنهمین درجه
high grade product محصول درجه یک
high grade درجه اعلی
doctorates درجه دکتری
graduator درجه گذار
grade of channel درجه کانال
gradational به ترتیب درجه
efficacy درجه تاثیر
tone درجه صدا
honor درجه نشان
in the highest d. به منتها درجه
magna cum laude با درجه عالی
third rate درجه سوم
non commissioned officer درجه دار
non-commissioned officer درجه دار
third-rate درجه سوم
non-commissioned officers درجه دار
kelvin degree درجه کلوین
to the utmost به منتها درجه
whither بکدام درجه
tones درجه صدا
first class brick اجر درجه یک
first class درجه اول
stages درجه مرحله
stage درجه مرحله
berating خلع درجه
elevation stop حد نهایی درجه
elevation scale طبلک درجه
elevation scale مقیاس درجه
first rate درجه اول
first rate نخستین درجه
berate خلع درجه
gaduate درجه دار
fuel grade درجه سوخت
berated خلع درجه
berates خلع درجه
first water درجه اول
inferiors درجه دوم
inferior درجه دوم
degree of curve درجه انحناء
degree of advancement درجه پیشرفت
grade درجه شدت
gradations ارتقای درجه
baccalaureate درجه باشلیه
clumped درجه سردوشی
secondary درجه دوم
clumping درجه سردوشی
grades درجه شدت
grade درجه بندی
anti knock property درجه اکتان
gradations درجه تدریج
consistency درجه غلظت
grades درجه بندی
grades درجه رتبه
clump درجه سردوشی
gradation درجه تدریج
gradation ارتقای درجه
gradations درجه بندی
angle of elevation زاویه درجه
rating درجه رتبه
stepping رتبه درجه
quantum درجه میزان
pinnacles منتهی درجه
pinnacle منتهی درجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com