Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (13 milliseconds)
English
Persian
inception
درجه گیری اصل
Search result with all words
zero
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
zeroes
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
zeros
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
denitometer
وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
humiture
اندازه گیری درجه حرارت ورطوبت هوا
thermocouple
وسیله اندازه گیری اختلاف درجه حرارت جفت گرمایی
Other Matches
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
master at arms
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
point voting system
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
aquastat
درجه
title
درجه
titles
درجه
gauge glass
درجه اب
gage=gauge
درجه
gage
درجه
first string
درجه یک
topnotch
درجه یک
tophole
درجه یک
top hole
درجه یک
rate
درجه
high-class
درجه یک
number one
درجه یک
slap-up
درجه یک
second class
درجه دو
pitch
درجه
pitches
درجه
kyu
درجه
low grade
کم درجه
gauge=gage
درجه
top-notch
درجه یک
rates
درجه
top
درجه یک
gauged
درجه
gauge
درجه
echelons
درجه
echelon
درجه
chinical t.
درجه
clinical thermometer
درجه
copesetic
درجه یک
second class
درجه 2
copacetic
درجه یک
gauges
درجه
run of the mine
بی درجه
second-rate
درجه دو
nobby
درجه یک
first class
درجه یک
marks
درجه
mark
درجه
elevation
درجه
elevations
درجه
classy
درجه یک
second rate
درجه دو
scalage
درجه
degree
درجه
lengths
درجه
degrees
درجه
ranks
درجه
equally
<adv.>
به یک درجه
just as well
<adv.>
به یک درجه
proportion
درجه
proportions
درجه
third rate
درجه سه
third-rate
درجه سه
ranked
درجه
grade
درجه
rank
درجه
length
درجه
scale
درجه
grades
درجه
grades
درجه رتبه
consistence
درجه غلظت
degree of dissociation
درجه تفکیک
confidence level
درجه اطمینان
degree of freedom
درجه ازادی
high grade
درجه اعلی
degree of centralization
درجه تمرکز
degree of crystalinity
درجه بلورینگی
degree of curve
درجه انحناء
degree of compaction
درجه تراکم
d.p
درجه بسپارش
non-commissioned officer
درجه دار
dan
درجه درکاراته
graduator
درجه گذار
non-commissioned officers
درجه دار
high grade product
محصول درجه یک
first-class
درجه اول
non commissioned officer
درجه دار
cope flask
درجه روئی
honor
درجه نشان
degree of advancement
درجه پیشرفت
grade of channel
درجه کانال
degree of polymerization
درجه بسپارش
fuel grade
درجه سوخت
efficiency
درجه تاثیر
first water
درجه اول
elevation circle
قطاع درجه
elevation scale
مقیاس درجه
elevation scale
طبلک درجه
elevation stop
حد نهایی درجه
grade
درجه رتبه
tones
درجه صدا
first rate
نخستین درجه
efficacy
درجه تاثیر
first rate
درجه اول
first class brick
اجر درجه یک
first class
درجه اول
elevating arc
قطاع درجه
electrical degree
درجه الکتریکی
degree of precision
درجه دقت
degree of relationship
درجه خویشاوندی
grade
درجه شدت
degree of saturation
درجه اشباع
degree opulence
درجه توانگری
gradational
به ترتیب درجه
tone
درجه صدا
grades
درجه بندی
grades
درجه شدت
gaduate
درجه دار
dot pitch
درجه نقطه
efficacity
درجه تاثیر
eldership
ارشدیت درجه
grade
درجه بندی
bar sight
شکاف درجه
ratings
درجه بندی
quantum
درجه میزان
pinnacles
منتهی درجه
pinnacle
منتهی درجه
stage
درجه مرحله
puny
درجه پست
kelvin degree
درجه کلوین
ratings
درجه رتبه
rating
درجه بندی
baccslavreate
درجه شوالیه
baccalaureate
درجه باشلیه
anti knock property
درجه اکتان
angle of elevation
زاویه درجه
advancement in rating
ارتقاء درجه
adjusted elevation
درجه تنظیمی
adjustability
درجه انطباق
rating
درجه رتبه
largely
تا درجه زیادی
grading
درجه بندی
doctorate
درجه دکتری
comparative
درجه تفضیلی
shadings
درجه رنگ
shades
درجه رنگ
doctorates
درجه دکتری
shade
درجه رنگ
stair
مرتبه درجه
stepping
رتبه درجه
honorary
درجه افتخاری
graduation
درجه بندی
graduation
درجه گرفتن
fluidity
درجه سفتی
clumps
درجه سردوشی
clumping
درجه سردوشی
clumped
درجه سردوشی
clump
درجه سردوشی
consistency
درجه غلظت
comparatives
درجه تفضیلی
step
رتبه درجه
third degree
درجه سوم
third rate
درجه سوم
third-rate
درجه سوم
supremely
با علی درجه
whither
بکدام درجه
berate
خلع درجه
berated
خلع درجه
berates
خلع درجه
upgrade
از درجه بالا
inferiors
درجه دوم
petty officer
درجه دار
petty officers
درجه دار
stages
درجه مرحله
second-class
درجه دوم
by
درجه دوم
shelving
درجه شیب
inferior
درجه دوم
centigrade degree
درجه صدبخشی
upgraded
از درجه بالا
upgrades
از درجه بالا
gradations
ارتقای درجه
calibration
درجه بندی
secondary
درجه دوم
ninths
درنهمین درجه
brick layer
بنای درجه دو
baume degree
درجه بومه
battle sight
شکاف درجه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com