| Total search result: 201 (17 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| cross elasticity of demand |
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از : |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| demand elasticity |
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا |
| say's law |
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد |
| law of demand |
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود |
| joint product offer |
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر |
| income elasticity of demand |
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E |
| particular lien |
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا |
| kinked demand curve |
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند . |
| current standard cost |
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است |
| cob web theorem |
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است . |
| bear |
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد |
| bears |
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد |
| percentage |
نسبت یا درصد |
| percentages |
نسبت یا درصد |
| giffen good |
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است |
| demands |
تقاضای خرید کالا |
| demanded |
تقاضای خرید کالا |
| demand |
تقاضای خرید کالا |
| leverage |
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین |
| marginal demand price |
قیمت تقاضای نهائی |
| rpo |
تقاضای مظنه قیمت |
| income effect |
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها |
| exclusion principle |
درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی |
| arc elasticity of demand |
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود : |
| shipment |
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی |
| shipments |
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی |
| inverts |
قلب عبارت معکوس کردن نسبت |
| inverting |
قلب عبارت معکوس کردن نسبت |
| invert |
قلب عبارت معکوس کردن نسبت |
| gradient |
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا |
| gradients |
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا |
| inventory fraction |
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات |
| c & f |
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است |
| transitions |
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر |
| transition |
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر |
| nationallism |
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود |
| in other words <adv.> |
به عبارت دیگر |
| to wit <adv.> |
به عبارت دیگر |
| namely <adv.> |
به عبارت دیگر |
in fact |
به عبارت دیگر |
videlicet |
به عبارت دیگر |
| appeal play |
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف |
| launch |
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار |
| launched |
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار |
| launching |
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار |
| launches |
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار |
| i.e |
مخفف به عبارت دیگر |
| metaphraze |
به عبارت دیگر در آوردن |
| cost of sales |
قیمت تمام شده کالای فروش رفته |
| gold export point |
قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند |
| price tag |
برچسب قیمت کالا |
| total revenue |
قیمت کل فروش یک کالا |
| catalogue price |
قیمت کالا درکاتالوگ |
| batch costing |
تعیین قیمت سفارش کالا |
| basing point pricing |
قیمت تمام شده کالا |
| buyer's over |
حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد |
| advalorem |
به نسبت قیمت |
| price ratio |
نسبت قیمت |
| functional shift |
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری |
| markup |
تفاوت بین هزینه و قیمت کالا |
| cost and frieght |
قیمت کالا به اضافه کرایه حمل |
| c i f |
قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و |
| landed terms |
قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد |
| at the full landed cost price |
قیمت تمام شده کالا در مقصد |
| what is the p of this article |
قیمت این کالا چند است |
| ad valorem duty |
حقوق گمرکی براساس قیمت کالا |
| ad valorem duty |
حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا |
| complete substitution |
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد |
| preferentialism |
اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها |
| price line pricing |
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا |
| mark-downs |
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن |
| mark-down |
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن |
| proportionality |
نسبت بین دو کالا از نظر حجم و مقدار |
| tie in sales |
فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر |
| conversion |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
| conversions |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
| price support |
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا |
| f.o.b |
قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه |
| design change |
تغییر شکل کالا |
| cost absoption |
هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد |
| rig the market |
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن |
| demand factors |
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه |
| mark up price inflation |
تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه |
| gross national product |
تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی |
| bears |
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد |
| bear |
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد |
| formulism |
رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی |
| last in , first out |
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده |
| arc elasticity of demand |
= Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست |
| demonetization |
تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود |
| shifted |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
| shifts |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
| shift |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
| boolean algebra |
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست |
| algebra |
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند |
| cartel |
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار |
| cartels |
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار |
| demand factors |
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر |
| short run |
زمان موقت مدتی که در طی ان مقدارتولید یک کالا را نمیتوان تغییر داد |
| neoclassical theory of value |
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید |
| cost of goods purchased |
قیمت تمام شده کالای خریداری شده |
| stenotopic |
دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط |
| open policy |
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود |
| caveator |
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر |
| blood chit |
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم |
| theory of effective demand determination |
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل |
| quantize |
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن |
| variable |
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود |
| nonlinear |
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند |
| it is insusceptible of change |
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد |
| variables |
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود |
| formulization |
فرمول بندی فرمول سازی |
| dumping |
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی |
| hysteresis |
تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی |
| imperfect competition |
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد |
| advalorem tax |
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا |
| reference junction |
اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود |
| transitions |
تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر |
| transition |
تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر |
| inseparable cost |
حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد |
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. |
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است. |
| new deal <idiom> |
تغییر کامل ،شروع تازه ،شانس دیگر |
| fisher equation |
یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر |
| estate in remainder |
ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد |
| formula |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
| formulae |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
| formulas |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
| ad valorem |
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش |
| currency depreciation race |
تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود |
| photoresist |
روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود |
| incremental backup |
تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند |
| loops |
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد |
| looped |
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد |
loop |
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد |
| cabotage |
کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل |
| labeled cargo |
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است |
| parataxis |
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر |
| modification |
دستوراتی در حلقه که دستورات دیگر یا داده درون برنامه را تغییر میدهد |
| free on boand |
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی |
| geometrical percentage |
درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد |
| cost center |
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست |
| bearing |
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما |
| varistor |
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند |
| advalorem duty |
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت |
unfriendly act |
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند |
| non return to zero |
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد |
| slutsky theorem |
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است |
| variable ratio |
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند |
| azimuth |
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر |
reserve price |
قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.] |
knot ratio |
نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.] |
| search and replace |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
| arrest of judgment |
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود |
| change of edge |
تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن |
| modify |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
| modifying |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
| modifies |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
| supporting goods |
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد |
| transire |
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا |
| gray code |
سیستم کدگذاری که نمایش دودویی اعداد ورودی فق با یک بیت از یک عدد به عدد دیگر در زمان تغییر میکند |
| transforms |
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر |
| alternates |
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس |
| alternated |
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس |
| transforming |
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر |
| end around |
تغییر حرکت بازیگر از گوش به گوش دیگر |
| transform |
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر |
| alternate |
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس |
| brand switching |
تغییر مصرف از یک نام به نام تجارتی دیگر |
| transformed |
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر |
| department store |
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد |
| department stores |
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد |
| shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| barter with someone |
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن |
| transhipment |
انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر |
square design |
طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.] |
chain |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
| chains |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
| pareto criterion |
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید |
| cost plus pricing |
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده |
| ohm's law |
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد |
| lift fan |
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود |
| unbundled software |
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست |
| conversion |
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر |
| conversions |
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر |
| crossover |
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر |
| shelf life |
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها |
| to barter [to trade by barter] |
دادوستد کالا با کالا کردن |
| liftjet |
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود |
| cash on delivery |
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا |
| underprice |
قیمت پایین تراز قیمت بازار |
| attributable |
قابل نسبت دادن نسبت دادنی |
| prorata |
برحسب نسبت معین بهمان نسبت |
| freightliner |
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight |
| throughput capacity |
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا |
| plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
| value added |
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است |
| stock watering |
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود |
| paasche price index |
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری |
| list price |
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند |
| last price |
اخرین قیمت حداقل قیمت |