Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
geometrical percentage
درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
Other Matches
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
demand elasticity
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
diffuser area ratio
نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
mandrel
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
inventory fraction
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
per cent
درصد
percentage
درصد
percentages
درصد
percent
درصد
cents
درصد
cent-
درصد
centi-
درصد
cent
درصد
point
درصد
rate
درصد
rates
درصد
rate
نرخ
[درصد]
weight percent
درصد وزنی
water content
درصد رطوبت
volume percent
درصد حجمی
at % interest
با بهره 21 درصد
percentages
برحسب درصد
percentages
نسبت یا درصد
percent salt
درصد نمک
percentage
برحسب درصد
percentage
نسبت یا درصد
surcharges
درصد هزینههای اضافی
equilibrium moisture content
درصد رطوبت متعادل
case fatality rate
درصد مرگ و میر
surcharge
درصد هزینههای اضافی
trial rate
درصد ازمایش یک محصول
what p do you receive?
چند درصد می گیرد
percent
از قرار صدی درصد
one hyndred percent column graph
نمودار یکصد درصد ستونی
optimum moisture content
درصد رطوبت مناسب خاک
profit margin
درصد سود از فروش خالص
profit margins
درصد سود از فروش خالص
odds-on
دارای احتمال بیش از 5 درصد
moisture content
درصد رطوبت موجود در خاک
pollen counts
درصد گردههای گیاهی در هوا
pollen count
درصد گردههای گیاهی در هوا
profiling
مقطع
profiles
مقطع
profiled
مقطع
sections
مقطع
tablature
مقطع
profile
مقطع
segments
مقطع
segment
مقطع
cutting
مقطع
cross section
مقطع
section
مقطع
What percentage of the people are literate?
چند درصد مردم با سواد هستند ؟
profiles
مقطع عرضی
profiled
مقطع عرضی
circular cross section
مقطع گرد
profile
مقطع عرضی
oblique section
مقطع مایل
coil section
مقطع بوبین
oblique section
مقطع اریب
necking
تنگی مقطع
area
سطح مقطع
trough section
مقطع ناودانی
areas
سطح مقطع
soil profile
مقطع خاک
sectional area
سطح مقطع
root section
مقطع ریشه
rectangular section
مقطع مستطیلی
absorption cross section
مقطع جذب
aerofoil
مقطع ایرودینامیکی
transition section
مقطع تبدیل
transverse section
مقطع عرضی
airfoil
مقطع ایرودینامیکی
compact section
مقطع فشرده
conic section
مقطع مخروطی
structural section
مقطع سازهای
cross section
مقطع عرضی
cross section area
سطح مقطع
cross reaction
سطح مقطع
profiling
مقطع عرضی
half section
نیم مقطع
lobule
مقطع کوچک
cross section
سطح مقطع
30% down payment against bank guaranty
۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
effective beaten zone
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
Of this amount Europe's share is 20 percent.
از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
percentile
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
inelastic cross section
مقطع برخورد ناکشسان
work surface
سطح مقطع اصلی
egg shaped section
مقطع تخم مرغی
work surfaces
سطح مقطع اصلی
cross sectional area
سطح مقطع عرضی
total effective collision cross section
سطح مقطع موثر کل
transection
برش یا مقطع عرضی
interrupted quick flashing light
چشمک زن تند مقطع
intermediate frequency section
مقطع فرکانس میانی
box section
مقطع قوسی سکل
cross section
سطح مقطع عرضی
cross sectional data
داده ها در یک مقطع زمانی
horseshoe shaped section
مقطع نعل اسبی
box spar
تیرکهای با مقطع مربع
vintage model
الگوی مقطع زمانی
cross section
سطح مقطع موثر
manning level
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
progressive rebate
تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
gradients
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
gradient
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
con di nozzle
نازل موتورجت با مقطع همگرا
uncurtailed bars
ارماتور بدون تقلیل مقطع
form grind
سنگ زدن در مقطع طولی
flumming
تنگ کردن مقطع جریان اب
rhombus wing
بالی با سطح مقطع متقارن
cross section
نیمرخ پهنا مقطع موثر
effective collision cross section
سطح مقطع برخورد موثر
blade station
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
podite
مقطع با بند پای بندپایان
syllabify
تقسیم به هجای مقطع کردن
winding crodd section
سطح مقطع سیم پیچی
earthquake factor
مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
standard egg section
مقطع تخم مرغی شکل معمولی
wrought
اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
percentile
یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
economic section
انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
three square
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
syllabary
جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
parallel aerofoil
ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
hachures
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
poiseuille flow
جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
segmentation
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
stacks
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stack
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacked
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
cross elasticity of demand
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
commision agent
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
dud probability
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
venturi
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
barn
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barns
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
accelerator
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
bicipital
تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
block stowage loading
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
contraction ratio
نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
profile drag
پسای مقطع پسای نیمرخ
syllable
جزء کلمه مقطع کلمه
syllables
جزء کلمه مقطع کلمه
icing
مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
at this age
[در این مقطع سنی]
[در این سنین]
[در این سن]
diagrammatic
وابسته بشکل یاخط هندسی نمایش داده شده باخطوط هندسی
abextra
ازخارج
extrinsically
ازخارج بطورعارضی
range section
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
characteristic diagram for the steel
دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
turret motife
طرح شیروان
[این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
special degration
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
carbon steel
فولاد کربن یا فولاد سخت
ballade
قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
ground adjustable propeller
ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
armed services
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
rashwan medallion
ترنج رشوان
[این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
companion part
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
fasts
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
arabic notation
هندسی
diagrams
خط هندسی
diagram
خط هندسی
geometric
هندسی
geometrical
هندسی
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
graph
نمایش هندسی
graphs
نمایش هندسی
locus
مکان هندسی
geometric twist
پیچش هندسی
geometric growth
رشد هندسی
geometrical isomer
ایزومر هندسی
geometrical isomerism
همپاری هندسی
geometrical isomerism
ایزومری هندسی
numerals
هندسی رقومی
geometrical figures
اشکال هندسی
geometric pitch
گام هندسی
mean proportional
واسطه هندسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com