Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (8 milliseconds)
English
Persian
indoklon therapy
درمان با استنشاق اندوکلون
Other Matches
therapists
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapist
متخصص درمان شناسی درمان شناس
heparinize
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy
درمان متمرکز بر درمان جو
inhalation
استنشاق
inspiration
استنشاق
aspirations
استنشاق
air
استنشاق
aired
استنشاق
airs
استنشاق
imbibition
استنشاق
aspiration
استنشاق
aspiring
استنشاق کردن
inspire
استنشاق کردن
inspires
استنشاق کردن
aspire
استنشاق کردن
inhales
استنشاق کردن
inhale
استنشاق کردن
aspired
استنشاق کردن
inhaled
استنشاق کردن
aspires
استنشاق کردن
inhaling
استنشاق کردن
inhalator
اسباب استنشاق
inhalant
استنشاق کننده
inhaler
استنشاق کننده
irrespirable
غیرقابل استنشاق
inbreathe
استنشاق کردن
breathes
نفس کشیدن استنشاق کردن
breathed
نفس کشیدن استنشاق کردن
breathe
نفس کشیدن استنشاق کردن
respirator
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
respirators
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
frowst
بوی بد دراطاق بوی ناه استنشاق کردن
immedicable
بی درمان
remedied
درمان
remediless
بی درمان
medicative
درمان کن
natural philosophy
درمان
remedies
درمان
remedy
درمان
remedying
درمان
client
درمان جو
clients
درمان جو
water cure
اب درمان
cure
درمان
treatments
درمان
cured
درمان
therapy
درمان
cures
درمان
treatment
درمان
medicaments
درمان
medicament
درمان
irremediable
بی درمان
interpretive therapy
درمان تفسیری
inpatient
تحت درمان
operable
قابل درمان
electrotherapeutics
درمان برقی
iamatology
درمان شناسی
hydropathist
اب درمان دان
healable
درمان پذیر
existential therapy
درمان وجودی
active therapy
درمان فعال
kinesalgia
جنبش درمان
marriage therapy
درمان زناشویی
social therapy
درمان اجتماعی
supportive therapy
درمان حمایتی
It'll be OK.
<idiom>
درمان میشود!
therapeutics
درمان شناسی
therapeutist
درمان شناس
treatable
قابل درمان
remediless
درمان ناپذیر
therapeusis
درمان شناسی
relationship therapy
درمان ارتباطی
pithiatism
درمان تلقینی
placebo therapy
درمان با دارونما
post treatment follow up
پیگیری پس از درمان
psychotherapy ortherapeutics
روح درمان
quadrangular therapy
درمان دو زوجی
remediable
درمان پذیر
remedying
درمان کردن
aceology
درمان شناسی
cures
درمان بخشیدن
adjunctive therapy
درمان جنبی
cured
درمان بخشیدن
adjuvent therapy
درمان تکمیلی
an active remedy
درمان کاری
analytic therapy
درمان تحلیلی
cure
درمان بخشیدن
treat
درمان شدن
remedying
درمان میزان
remedied
درمان کردن
faith cure
درمان اعتقادی
remedy
درمان میزان
faith healing
درمان اعتقادی
physiotherapy
درمان فیزیکی
remedy
درمان کردن
psychotherapy
درمان روانی
remedies
درمان کردن
chemotherapy
درمان دارویی
remedies
درمان میزان
incurable
درمان ناپذیر
aversion therapy
درمان اجتنابی
direct therapy
درمان رهنمودی
depth therapy
درمان عمقی
treats
درمان کردن
treated
درمان شدن
treated
درمان کردن
treats
درمان شدن
dual sex therapy
درمان دو جنسیتی
treat
درمان کردن
incurable
بی درمان بیچاره
curative
درمان بخش
remedied
درمان میزان
corrective therapy
درمان اصلاحی
multiple therapy
درمان تعاونی
cooperative therapy
درمان تعاونی
conjoint therapy
درمان زوجی
cure all
درمان هر درد
shock therapy
درمان با ضربه برقی
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
صبر,درمان هر دردیست .
homoeopaths
جور درمان خواه
homeopath
جور درمان خواه
x ray therapy
درمان با اشعه مجهول
therapeutist
متخصص درمان شناسی
therapeutically
از لحاظ درمان شناسی
homeopaths
جور درمان خواه
ect
درمان با تشنج برقی
directive group therapy
درمان رهنمودی گروهی
neuropsychiatric
درمان روانی عصبی
electroshock therapy
درمان با ضربه برقی
carbon dioxide therapy
درمان با انیدرید کربنیک
mud bath
گل مالی تن برای درمان
insulin coma therapy
درمان با اغماء انسولینی
encounter group therapy
درمان با گروه رویارویی
insulin shock therapy
درمان با ضربه انسولین
sex therapy
درمان اختلالات جنسی
chemotherapy
درمان بواسطه موادشیمیایی
electric convulsive therapy
درمان با تشنج برقی
therapeutic
وابسته به درمان شناسی
activity group therapy
درمان با فعالیت گروهی
electroconvulsive therapy
درمان با تشنج برقی
root canal treatment
[RCT]
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
implosive therapy
درمان با غرقه سازی تجسمی
chiropodists
متخصص درمان وحفافت پاها
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
endodontic therapy
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal therapy
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal procedure
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
they are cured by nature
طبیعت انها را درمان میکند
physical medicine
درمان بدنی و توان بخشی
physiatrics
درمان امراض باوسایل طبیعی
Jealousy is a remediless disease.
<proverb>
یسد درد بى درمان است .
Tears remedy every irremediable ailment.
<proverb>
گریه بر هر درد بى درمان دواست .
chiropodist
متخصص درمان وحفافت پاها
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
occupational therapy
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
osteopathy
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
radiotherapy
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to seek a remedy for something
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
hydrotherapeutic
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
acupressure
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
follow up
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
antihistamine
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
cryotherapy
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
crymotherapy
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
immedicable
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com