Total search result: 201 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
i stay |
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود |
|
|
Other Matches |
|
judy |
در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم |
many |
اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی |
state tiger |
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم |
what luck |
در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود |
resumed |
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید |
resume |
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید |
resumes |
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید |
resuming |
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید |
pogo |
در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید |
pounce |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounced |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pouncing |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounces |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
broadcast controlled air interception |
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند |
steers |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
steered |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
steer |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
holding |
در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید |
pigeon |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
pigeons |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
air sentinel |
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی |
state lamb |
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم |
call mission |
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست |
air interception |
عمل رهگیری هوایی رهگیری کردن |
offset point |
در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود |
air alert warning |
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی |
air intercept |
رهگیری کننده هوایی |
air mission |
ماموریت هوایی |
immediate mission |
ماموریت فوری هوایی |
steadies |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
steadiest |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
steady |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
steadying |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
steadied |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
in the dark |
در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست |
merged |
باهواپیمای دشمن برخورد کرددر رهگیری هوایی |
air defense sector |
منطقه ماموریت پدافند هوایی |
mission request |
درخواست اجرای ماموریت هوایی |
airlift service |
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی |
saunter |
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید |
sauntered |
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید |
mach no |
سرعت لازم را به دست اوردم یا نیاوردم در رهگیری هوایی |
interception |
رهگیری هوایی جلوگیری از ورودهواپیماهای دشمن استراق سمع |
sauntering |
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید |
saunters |
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید |
intercepting search |
کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری |
punch |
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد |
skip it |
در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف |
salvos |
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم |
music |
در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است |
punches |
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد |
intercept point |
نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی |
punched |
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد |
squawk flash |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید |
middlemen |
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی |
middleman |
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی |
stop squawk |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید |
air warning net |
شبکه اعلام خطر هوایی |
airspace warning area |
منطقه اعلام خطر هوایی |
popeye |
در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است |
orbiting |
در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید |
whats' up |
در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است |
spitting |
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم |
wells |
در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند |
squawking |
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان |
spoofer |
در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند |
well |
در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند |
what state |
در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید |
stern attack |
در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد |
squawk low |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید |
squawk mike |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید |
squawk may day |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید |
howlers |
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی |
howler |
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی |
free lance |
اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی |
state chicken |
در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم |
purple |
در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است |
stranger |
در رهگیری هوایی یعنی یک هواپیمای ناشناس با گرا ومسافت و ارتفاع داده شده درحال امدن است |
pans |
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم |
pan |
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم |
pan- |
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم |
holidays |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
holiday |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
telling |
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی |
air policing |
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح |
restrictive fire plan |
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی |
antiair warfare |
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن |
line chief |
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند |
air delivery container |
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی |
tally ho |
در رهگیری هوایی یعنی هدف را دیدم یا هدف در معرض دید من است |
flak |
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی |
air scoop |
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی |
sleeve target |
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی |
pancakes |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
pancake |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
tracked |
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . " |
track |
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . " |
tracks |
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . " |
fly through |
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی |
igo |
علامت من پست گشتی خود راترک می کنم در درگیری هوایی |
aviation pay |
معاش هوایی سختی خدمت هوایی |
air pilots |
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی |
air interdiction |
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی |
air superiority |
برتری موقت هوایی رجحان هوایی |
air suprmacy |
برتری کامل هوایی سیادت هوایی |
carrier air group |
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر |
notice to airmen |
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی |
air material |
ماتریل هوایی وسایل هوایی |
airs |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
aired |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
air branch |
قسمت هوایی رسته هوایی |
air |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
aviation weather |
مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود |
splashes |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
splashing |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
splash |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
tropopause |
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی |
code panel |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
air station |
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی |
heads up |
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد |
foxaway |
اعلام موشک هوا به هوا رهاشده در درگیریهای هوایی |
air picket |
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی |
imagery sortie |
پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی |
air scout |
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی |
tactical air controler |
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی |
air photographic |
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی |
wing photograph |
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود |
airlift command |
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی |
y scale |
در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود |
point designation |
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود |
photogrammetry |
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی |
airlift capacity |
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی |
airspace prohibited area |
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی |
air search attack unit |
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی |
emergency scramble |
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی |
air defense commander |
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه |
laziest |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazier |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazy |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
quails |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
quail |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
compressor bleed air |
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود |
channel airlift |
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی |
dispersal airfield |
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی |
trimetrogon |
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی |
mosaic mountant |
صفحه تهیه موزاییک تابلویی که عکسهای موزاییک هوایی به ان وصل میشود |
air survey photography |
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی |
high oblique |
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود |
airhead operations |
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی |
combat airlift support |
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی |
trunkair route |
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی |
airlift control element |
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی |
country cover diagram |
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور |
chalk commander |
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی |
tactical air control center |
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی |
air defense action area |
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی |
chalk number |
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی |
unit emplaning |
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود |
air position |
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما |
bingo |
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی |
tasking |
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت |
air defense readiness |
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی |
air distant support |
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور |
which transponder |
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است |
warning signal |
علامت اعلام خطر |
aerospace projection operations |
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی |
heavy lift |
حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین |
character |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
characters |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
aery |
هوایی |
stuffiness |
بد هوایی |
skyway |
پل هوایی |
air drawn |
هوایی |
air head |
سر پل هوایی |
air |
هوایی |
air built |
هوایی |
aired |
هوایی |
airs |
هوایی |
AA |
ضد هوایی |
raid |
تک هوایی |
raided |
تک هوایی |
raids |
تک هوایی |
air strike |
تک هوایی |
air attack |
تک هوایی |
air lane |
خط هوایی |
raiding |
تک هوایی |
strike |
تک هوایی |
over-pass |
پل هوایی |
overhead |
هوایی |
acclimatization |
هم هوایی |
airborne |
هوایی |
overpasses |
پل هوایی |
overpass |
پل هوایی |
overhead roadway |
پل هوایی |
aerial |
هوایی |
aerobics |
هوایی |
anti aircraft |
ضد هوایی |
flying bridge |
پل هوایی |
airy |
هوایی |
strikes |
تک هوایی |