English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
of the surface در صورت فاهر از بیرون
Other Matches
similitude بیرون فاهر
on the surface درصورت فاهر از بیرون
aspect صورت فاهر
outward show صورت فاهر
aspects صورت فاهر
semblance صورت فاهر
outside appearance صورت فاهر
pro forma برای صورت فاهر
exteriorize بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
format مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
formats مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
demythologize از صورت افسانه بیرون اوردن
prefix notation عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
reversing عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverses عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversed عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverse عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
keep up appearances فاهر خود را حفظ کردن صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن
drawing tools مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
characters نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
queries 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
eject بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
off one's hands بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
squalid بد فاهر
superficial فاهر
mien فاهر
on the surface در فاهر
guises فاهر
ostensible فاهر
surface فاهر
faces فاهر
guise فاهر
surfaced فاهر
face فاهر
surfaces فاهر
appearances فاهر
semblable فاهر
apparent فاهر
the outward state فاهر
guize فاهر
sensations فاهر
appearance فاهر
sensation فاهر
manifesting فاهر
manifested فاهر
manifest فاهر
outside فاهر
externally فاهر
outsides فاهر
groomed فاهر
rind فاهر
rinds فاهر
manifests فاهر
exteriority فاهر
externals فاهر
external فاهر
superficies فاهر
formalist فاهر پرست
habit مشرب فاهر
habits مشرب فاهر
gloss جلوه فاهر
garb کسوت فاهر
faces فاهر منظر
turned out فاهر لباسیکهفردیبرتندارد
face فاهر منظر
trumpery خوش فاهر
pro forma از لحاظ فاهر
nominally بصورت فاهر
appearance فاهر نمایش
the out ward eye چشم فاهر
the outward man انسان فاهر
personal appearance وضع فاهر
outward show نمایش فاهر
to make ones a فاهر شدن
outsight فاهر بینی
to out ward seeming برحسب فاهر
exposed فاهر شده
hue تصویر فاهر
merged دشمن فاهر شد
hues تصویر فاهر
appearances فاهر نمایش
outwardly برحسب فاهر
looks فاهر شدن
springs فاهر شدن
spring فاهر شدن
surface رویه فاهر
surfaced رویه فاهر
surfaces رویه فاهر
setting وضع فاهر
settings وضع فاهر
turn up فاهر شدن
turn-ups فاهر شدن
seem فاهر شدن
seemed فاهر شدن
seems فاهر شدن
looked فاهر شدن
affecter فاهر ساز
in outward show بصورت فاهر
look فاهر شدن
simulations فاهر سازی
hermaphrodites خنثی فاهر
hermaphrodite خنثی فاهر
simulation فاهر سازی
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
out- رفتن فاهر شدن
judge by appearances حکم به فاهر کردن
prima facie evidence مدرک به فاهر قاطع
develop فاهر کردن عکس
develops فاهر کردن عکس
to keep up appearances حفظ فاهر کردن
phantom منظر فاهر فریبنده
phantoms منظر فاهر فریبنده
pro forma منباب فاهر فاهری
outed رفتن فاهر شدن
phantasm فاهر فریبنده سایه
outward things جهان برونی یا فاهر
exposures فاهر شدن عکس
resurfaces دوباره فاهر شدن
exposure فاهر شدن عکس
out رفتن فاهر شدن
for a sake برای حفظ فاهر
seeming فاهر نما زیبایی
resurface دوباره فاهر شدن
resurfaced دوباره فاهر شدن
affectedly از روی فاهر سازی
verisimilar دارای فاهر حقیقی
show up <idiom> فاهر شدن ،رسیدن
the outer man وضع فاهر شخص
to evolve a fact چگونگی امری را فاهر کردن
cycled بصورت متناوب فاهر شدن
cycles بصورت متناوب فاهر شدن
acronical فاهر شونده در غروب افولی
looks فاهر بنظرامدن مراقب بودن
deponont در فاهر مجهول و در باطن معلوم
looked فاهر بنظرامدن مراقب بودن
notations که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
scarious دارای فاهر خشک وپلاسیده
turn up <idiom> به طور ناگهانی فاهر شدن
hued دارای فاهر ونمای مخصوص
cycles :بصورت دورانی فاهر شدن
stuffed shirt ادم خوش فاهر وتوخالی
cycle :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle بصورت متناوب فاهر شدن
cycled :بصورت دورانی فاهر شدن
aspects روش فاهر سازی چیزی
stuffed shirts ادم خوش فاهر وتوخالی
aspect روش فاهر سازی چیزی
acronichal فاهر شونده در غروب افولی
sterling فاهر وباطن یکی واقعی
rounding ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
project فاهر کردن نشان دادن
projected فاهر کردن نشان دادن
projects فاهر کردن نشان دادن
paradoxical در فاهر مهمل و درواقع درست
opportunity target هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
reasonable and probable cause علت معقول و به فاهر درست
specious دارای فاهر زیبا وفریبنده
look فاهر بنظرامدن مراقب بودن
notation که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
successive آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
pop up <idiom> غیر منتظره یا ناگهانی فاهر شدن
i did it for show برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم
developer فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developers فاهر کننده عکس توسعه دهنده
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
whited ادم بد باطن و خوش فاهر چیز گرانبها
outwardness کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
paged نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
disposure درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
page نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
proteranthous دارای گلهاییکه قبل از برگ فاهر گردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com