Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (31 milliseconds)
English
Persian
bitblt
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
Other Matches
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
EDO memory
فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
reference
دستیابی به محلی در حافظه
references
دستیابی به محلی در حافظه
map
در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
maps
در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
localism
ایین محلی علاقه محلی
local procurement
تدارک محلی فراورده محلی
real address
آدرس مطلق که مستقیماگ به محلی از حافظه دستیابی دارد
origins
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
execution
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
origin
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
extend
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
server
کامپیوتر مخصوص و امکان حافظه پشتیبان در ترمینال ها و عملگرهای شبکه محلی
storing
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
scratchpad
فضای کاری یا محلی با حافظه سریع برای ذخیره موقت داده جاری
store
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
mdr
ثباتی در CPU که داده را پیش از پردازش یا حرکت به محلی از حافظه فشرده میکند
cluster bomb
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
clusters
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
local posts
پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
maps
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
map
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
map
با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند
maps
با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند
SMB
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
server
که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
layer
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layers
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
conventional memory
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional RAM
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
traject
از محلی عبور کردن
lock up
در محلی محصور کردن
locked up
در محلی محصور کردن
release
رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
released
رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
releases
رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
localizing
محلی کردن موضعی ساختن
localises
محلی کردن موضعی ساختن
localising
محلی کردن موضعی ساختن
localize
محلی کردن موضعی ساختن
localizes
محلی کردن موضعی ساختن
remove
جابجا کردن به محل دیگر
removing
جابجا کردن به محل دیگر
removes
جابجا کردن به محل دیگر
localization
تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
To slight ( ignore) someone. To give someone the cold shoulder. To take no notice of someone .
به کسی محل نگذاشتن ( بی محلی کردن )
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
interchange
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanged
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanges
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanging
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
to cut somebody dead
<idiom>
به کسی عمدا بی محلی کردن
[اصطلاح روزمره]
to treat somebody as if they weren't there
<idiom>
به کسی عمدا بی محلی کردن
[اصطلاح روزمره]
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
local area network
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
lan
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
identities
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
Cambridge ring
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
worded
طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
word
طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
move
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
illegal
ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده
regionally
محلی
local
محلی
vernaculars
محلی
vernacular
محلی
regional
محلی
locals
محلی
domestic
محلی
occupation crossing
پل محلی
parochial
محلی
residential
محلی
autochthon
محلی
local
<adj.>
محلی
regional
<adj.>
محلی
autochthonous
محلی
local line
خط محلی
natives
محلی
topical
محلی
native
محلی
sympatry
هم محلی
national computer graphics association
انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
local government
حکومت محلی
local storage
انباره محلی
provincial road
جاده محلی
local government
حاکم محلی
local store
ذخیره محلی
local authority
انجمن محلی
local currency
پول محلی
local echo
پژواک محلی
local enquiry
بازجویی محلی
indigenous industries
صنایع محلی
local security
تامین محلی
local circuit
مدار محلی
local center
مرکز محلی
local file
فایل محلی
local purchase
خرید محلی
local road
راه محلی
local procurement
خرید محلی
local time
وقت محلی
local paper
روزنامه محلی
costume
لباس محلی
local loop
حلقه محلی
local norm
هنجار محلی
local network
شبکه محلی
local national
سکنه محلی
provincial
ولایتی محلی
local time
زمان محلی
homebred
بازیگر محلی
sepoy
پاسبان محلی
local intelligence
هوش محلی
local investigation
تحقیق محلی
local area network
شبکه محلی
local mode
باب محلی
off
از محلی بخارج
territorial
محلی منطقهای
legman
خبرنگار محلی
regional purchase
خرید محلی
homebrew
بازیگر محلی
costumes
لباس محلی
ordinances
مقررات محلی
place
در محلی گذاردن
dialect
زبان محلی
local terminal
ترمینال محلی
dialects
زبان محلی
local terminal
پایانه محلی
patters
لهجه محلی
provincialism
محلی اندیشی
pattering
لهجه محلی
local variable
متغیر محلی
localism
اصطلاح محلی
domestic economy
اقتصاد محلی
placing
در محلی گذاردن
local vertical
قائم محلی
places
در محلی گذاردن
ordinance
مقررات محلی
pattered
لهجه محلی
patter
لهجه محلی
brogues
لهجه محلی
brogue
لهجه محلی
kangoroo court
دادگاه محلی
parish council
شورای محلی
civil time
ساعت محلی
localized
محلی - محصوربهیکمحل
local group
گروه محلی
clears
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clear
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clearer
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clearest
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
overrun
سرتاسر محلی رافراگرفتن
vernacularism
استعمال زبان محلی
overrunning
سرتاسر محلی رافراگرفتن
step out
از محلی خارج شدن
local area network
شبکه ناحیه محلی
rural district council
انجمن محلی زراعی
To keep away from a place.
از محلی دور شدن
getup
<idiom>
لباس محلی پوشیدن
local exchange
ردوبدل کننده محلی
grass roots
اجتماع محلی منشاء
local hour angle
زاویه ساعتی محلی
local group of galaxies
کهکشانهای گروه محلی
decentralises
حکومت محلی دادن
take it out on
<idiom>
بی محلی به خاطر عصبانیت
district call box
جعبه خبر محلی
recorder
رئیس دادگاه محلی
recorders
رئیس دادگاه محلی
local authority
مرجع صلاحیتدار محلی
overruns
سرتاسر محلی رافراگرفتن
decentralised
حکومت محلی دادن
autonomy
استقلال محلی محدود
somewheres
یک جایی دریک محلی
decentralizing
حکومت محلی دادن
local subscriber
مشترک تلفنی محلی
local
داخلی اخبار محلی
decentralize
حکومت محلی دادن
local traffic
رفت و امد محلی
to go on the parish
اعانه محلی گرفتن
decentralizes
حکومت محلی دادن
locals
داخلی اخبار محلی
provincialism
عقایدوافکار محدود محلی
provincialism
گویش یا لهجه محلی
square dance
رقص محلی امریکا
decentralising
حکومت محلی دادن
local warning
اعلام خطر محلی
somewhere
یک جایی دریک محلی
emplace
در محلی قرار دادن
overwrite
بالای محلی نوشتن
overwrite
نوشته داده در محلی
to prospect for gold
جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com