Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
conveyancing
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
Other Matches
I have to go back a little bit.
[This requires a little background
{explanation}
]
.
این نیاز به کمی پیش زمینه
[توضیح بیشتر]
دارد.
conveyancing
تسهیل معاملات
chattel
اموال منقول
goods and chattels
اموال و دارائیهای منقول
fixed property
اموال غیر منقول
real action
دعوی راجع به اموال غیر منقول
kemp
پشم ضخیم
[بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
real representative
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
tails
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tail
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
filling out
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
moveable by destination
منقول در حکم غیر منقول
She is forty if a day .
چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
most significant digit
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
most significant character
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
slugger
بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
mary maximus
ان مریم که از همنام های خود بیشتر سال دارد
cloud lattice design
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
puncher
مشتزنی که بیشتر کوشش درزدن ضربه دارد تا سرعت ومهارت
averaging
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
multiphase program
برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
averages
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
milk disk
دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
western european union
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
presentation graphics
گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
community property
اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
microcomputer
تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
transylvania
فرش ترانسیلوانیا
[ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
Dudley carpet
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
super
: پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
inversions
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversion
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
Sarab
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
Afshar design
طرح افشاری
[ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
rotation coefficients
ضرایب مربوط به چرخش زمین که روی گلوله اثر دارد
stat
[on something]
آمار
[مربوط به چیزی]
[اصطلاح روزمره]
stat
[on something]
ارقام
[مربوط به چیزی]
[اصطلاح روزمره]
the concert of europe
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
What's up with him?
این چه ناراحتی دارد؟
[اصطلاح روزمره]
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home.
<proverb>
بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم.
[ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
middle distance
فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
stat
[on something]
واقعیت ها به صورت اعداد
[مربوط به چیزی]
[اصطلاح روزمره]
to shoot oneself in the foot
<idiom>
بد اداره کردن
[چیزی مربوط به خود شخص]
[اصطلاح]
to shoot oneself in the foot
<idiom>
بدبکار بردن
[چیزی مربوط به خود شخص]
[اصطلاح]
lotus
[نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
meaning
مصداق
senses
مصداق
sensed
مصداق
sense
مصداق
meanings
مصداق
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
Imperial Silk Hunting Carpet
فرش شکارگاهی ابریشمی درباری
[این فرش مربوط به قرن شانزده میلادی بوده و در زمینه حاشیه از صحنه های شکار به همراه گل های شاه عباسی و اسلیمی استفاده شده است.]
hierarchies
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
lion rug
فرش شیری
[این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
tone-on-tone
[بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
Lambalo
لامبالو
[این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.]
antitype
نمونه یا مصداق چیزی
become entitled to
مصداق ..... واقع شدن
prove opplicable
مصداق پیدا کردن
Ladik prayer rug
قالیچه سجاده ای لادیک
[این فرش بیشتر مربوط به ترکیه می باشد و در آن از دو یا سه ستون محرابی به همراه گل های لاله با رنگ های غالب قرمز و آبی استفاده می شود.]
option dealer
واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
partitions
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partition
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
square design
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
hands of Fatima
طرح دستان فاطمه
[نوعی فرش محرابی که در آن دو نگاره کف دست استفاده می شود و جلوه ای از حالت سجود یک مسلمان و اشاره به اصول دین را نشان می دهد. این طرح بیشتر مربوط به قفقاز و شرق ترکیه بوده است.]
goat hair
موی بز
[الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
bandwidth
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
facilitation
تسهیل
social facilitation
تسهیل اجتماعی
expedite
تسهیل کردن
simplifcation
تسهیل اختصار
expedites
تسهیل کردن
expedited
تسهیل کردن
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
facility
وسیله تسهیل روانی
simplifications
تسهیل مختصر سازی
simplification
تسهیل مختصر سازی
predigestion
سهل الهظم سازی تسهیل
to pander to somebody
[something]
تسهیل کردن با کسی
[چیزی]
condequent
منقول
personal
منقول
warsaw treaty
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
personal
منقول خصوصی
chattel
دارائی منقول
to carry forward
منقول ساختن
to carry over
منقول ساختن
immovable
غیر منقول
personal chattels
دارایی منقول
movable property
مال منقول
narrated consensus
اجماع منقول
personal action
دعوی منقول
moveable property
مال منقول
movable
دارائی منقول
moveable property
دارائی منقول
personal state
دارایی منقول
carry forward
منقول ساختن
carry forward
مبلغ منقول
movables
مال منقول
movableness
منقول نابرجا
immovable
دارایی غیر منقول
brought forward
منقول ازصفحه پیش
good
مال منقول محموله
real action
دعوی غیر منقول
immovable property
مال غیر منقول
irreplaceable
غیر منقول بی عوض
hereditaments
دارایی غیر منقول
real property
دارایی غیر منقول
immovableness
غیر منقول دادن
personal chattels
دارایی شخصی منقول
personal property
دارایی شخصی منقول
chattel
مال منقول دارایی شخصی
immovable by nature
مال غیر منقول ذاتی
heritage
ماترک ترکه غیر منقول
realty
دارایی غیر منقول ملک
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
jus mariti
حق مرد نسبت به دارایی منقول زنش
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
incumbrance
حق رهن یا حبس نسبیت به مال غیر منقول
dealings
معاملات
transactions
معاملات
cadastre
مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
sales
{pl}
گردش معاملات
turnover
حجم معاملات
volume of sales
حجم معاملات
foreign exchange transactions
معاملات ارزی
stoopage of trade
منع معاملات
commercial transactions
معاملات تجارتی
boycotting
تحریم معاملات
dealers
فروشنده معاملات چی
arm's length
معاملات ازاد
foreign exchange transaction
معاملات ارزی
stoopage of trade
قطع معاملات
volume of sales
گردش معاملات
turn-over
گردش معاملات
turn-over
حجم معاملات
arbitrage
معاملات ارز
injunctions
تحریم معاملات
real estate
معاملات زمین
purchase tax
مالیات بر معاملات
credit transaction
معاملات موجل
boycotts
تحریم معاملات
dealer
فروشنده معاملات چی
boycotted
تحریم معاملات
turnover
گردش معاملات
boycott
تحریم معاملات
injunction
تحریم معاملات
dealing for money
معاملات پولی
futures
معاملات سلف
exchange transactions
معاملات برواتی
external transaction
معاملات خارجی
sales
{pl}
حجم معاملات
internal transactions
معاملات داخلی
unauthorized transaction
معاملات فضولی
credit transaction
معاملات استمهالی
option dealing
معاملات اختیاری
treament of aliens
معاملات بیگانگان
overseas trade
معاملات خارجی
real estate agency
بنگاه معاملات املاک
brokered
واسطه معاملات بازرگانی
brokers
واسطه معاملات بازرگانی
brokering
واسطه معاملات بازرگانی
hazardous
معاملات قماری اتفاقی
broker
واسطه معاملات بازرگانی
agiotage
معاملات احتکاری بروات
speculated
معاملات قماری کردن
swopped
معاملات سلف ارز
spot market
بازار معاملات نقدی
swaps
معاملات سلف ارز
invisibles
معاملات غیرقابل رویت
realtor
دلال معاملات ملکی
swap
معاملات سلف ارز
realtors
دلال معاملات ملکی
swapped
معاملات سلف ارز
speculating
معاملات قماری کردن
speculates
معاملات قماری کردن
swops
معاملات سلف ارز
opening of negotiations
افتتاح مذاکرات
[معاملات]
speculate
معاملات قماری کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com