English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
pleiad دسته هفت نفری
septet دسته هفت نفری
Search result with all words
decurion رئیس دسته ده نفری
octet دسته خوانندگان یانوازندگان هشت نفری
septette دسته هفت نفری هفتگانه
Other Matches
century عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
centuries عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
disciplinary control board کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
threesome سه نفری
triumvier سه نفری
threesomes سه نفری
percapita نفری
triumvirate سه نفری
triumvirates سه نفری
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
trio سه نفری سه تایی
tandem درشکه دو نفری
tandems درشکه دو نفری
parleyed گفتگوی دو نفری
parley گفتگوی دو نفری
dialogues مکالمهء دو نفری
trios سه نفری سه تایی
single تنها یک نفری
parleys گفتگوی دو نفری
duumvirate حکومت دو نفری
duopoly انحصار دو نفری
parleying گفتگوی دو نفری
quintet پنج نفری
quintets پنج نفری
dialogue مکالمهء دو نفری
quintette پنج نفری
folie a deux جنون دو نفری
threesomes بازی سه نفری
threesome بازی سه نفری
stichomythia سوال وجواب در نفری
monologue تک سخنگویی صحبت یک نفری
counsel مشاوره دو نفری مشورت
percapita بقرار هر نفری هر راس
counseled مشاوره دو نفری مشورت
counselled مشاوره دو نفری مشورت
counselling مشاوره دو نفری مشورت
counsels مشاوره دو نفری مشورت
monologues تک سخنگویی صحبت یک نفری
morrice نوعی رقص شش نفری
morris نوعی رقص شش نفری
delire a quatre هذیان چهار نفری
heptarchy حکومت هفت نفری
monolog تک سخنگویی صحبت یک نفری
madrigal سرود عاشقانه چند نفری
strengths قدرت رزمی استعداد نفری
strength قدرت رزمی استعداد نفری
petit jury هیئت منصفه دوازده نفری
foursomes بازی گلف چهار نفری
foursome بازی گلف چهار نفری
madrigals سرود عاشقانه چند نفری
tarantella رقص تند دو نفری ایتالیایی
roomette اتاقک یا کوپه یک نفری ترن
duumvir شریک رتبه حکومت دو نفری
nosegay دسته گل یایک دسته علف
squads گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
omber نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
ombre نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
rigadoon رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
squad گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
quadrille نوعی بازی ورق چهار نفری
quadrilles نوعی بازی ورق چهار نفری
rigaudon رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
tetrarchy یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
string quartet ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartets ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
quintette قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
adagio رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
trooping دسته دسته شدن
they came in bands دسته دسته امدند
sect دسته دسته مذهبی
sects دسته دسته مذهبی
streams of people دسته دسته مردم
shoals of people دسته دسته مردم
scores of people دسته دسته مردم
regiment دسته دسته کردن
sorts دسته دسته کردن
groups دسته دسته کردن
group دسته دسته کردن
sorted دسته دسته کردن
troop دسته دسته شدن
trooped دسته دسته شدن
regiments دسته دسته کردن
sort دسته دسته کردن
windrow دسته دسته کردن
in detail مفصلا دسته دسته
distribute دسته دسته کردن
classify دسته دسته کردن
assort دسته دسته کردن
assort دسته دسته شدن
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
all but a few همه به غیر از چند تایی [چند نفری]
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
quadrumvir انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
bundle متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles متمرکز کردن دسته کردن دسته
manspace جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
stemmed دسته
skeins دسته
tuft دسته
hilts دسته
cluster bombs دسته
shook دسته
pitman دسته
clusters دسته
tufts دسته
skein دسته
hilt دسته
ringleaders سر دسته
wisps دسته
wisp دسته
platoons دسته
platoon دسته
bracket دسته
ilk دسته
ears دسته
ear دسته
ringleader سر دسته
bodle دسته
boodle دسته
hosts دسته
helm دسته
covey دسته
host دسته
hosted دسته
hosting دسته
confraternity دسته
classis دسته
cheque book دسته چک
helms دسته
clumps دسته
congregation دسته
ranged دسته
haft دسته
range دسته
sections دسته
section دسته
congregations دسته
faggots دسته
horde دسته
gens دسته
bouquets دسته گل
bouquet دسته گل
ranges دسته
handgrip دسته
cranks دسته
handhold دسته
clumping دسته
cranked دسته
clumped دسته
clump دسته
crank دسته
fagot دسته
helve دسته
cranking دسته
processions دسته
cluster دسته
fascicle or cule دسته
passel دسته
cliques دسته
cluster bomb دسته
clique دسته
fascicle دسته
fascicled دسته دسته
nosegay دسته گل
fasciculate دسته دسته
hordes دسته
drove دسته
droves دسته
kind دسته
kindest دسته
faggot دسته
procession دسته
kinds دسته
team دسته
teams دسته
tress دسته مو
leader سر دسته
clan دسته
bevy دسته
clans دسته
category دسته
lot دسته
brigades دسته
bundling دسته
bundles دسته
handles دسته
gangs دسته
set دسته
bunches دسته
bunched دسته
lever دسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com