English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
handler دسته گذار
handlers دسته گذار
Other Matches
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay دسته گل یایک دسته علف
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
transitions گذار
transition گذار
over- گذار
over گذار
trend-setters بدعت گذار
blazers علامت گذار
encoder رمز گذار
marker pen علامت گذار
legislative قانون گذار
trend-setter بدعت گذار
impressionistic برداشت گذار
founder بنیان گذار
instaurator بنیاد گذار
investor سرمایه گذار
zoogenic بچه گذار
racer مسابقه گذار
racers مسابقه گذار
grounder پایه گذار
grounder کار گذار
graduator درجه گذار
grader نمره گذار
founders بنیان گذار
foundering بنیان گذار
foundered بنیان گذار
salver مرهم گذار
salvers مرهم گذار
differentiator فرق گذار
dotter نقطه گذار
deepositor ودیعه گذار
investors سرمایه گذار
coder رمز گذار
depositor امانت گذار
demographic transition گذار جمعیت
discriminator فرق گذار
insured بیمه گذار
accomodating منت گذار
blazer علامت گذار
punctuator نقطه گذار
assessor خراج گذار
bailer امانت گذار
heretics بدعت گذار
heretic بدعت گذار
bailor امانت گذار
crossing site محل گذار
valuers قیمت گذار
prizer قیمت گذار
bypassed کنار گذار
lowpass پایین گذار
shelver در قفسه گذار
bypasses کنار گذار
shelver در تاقچه گذار
lienee وثیقه گذار
marker نشان گذار
markers نشان گذار
space bar فاصله گذار
bypass کنار گذار
pricer قیمت گذار
pracitcable گذار کردنی
oviparous تخم گذار
nomographer قانون گذار
pawnor رهن گذار
legislator قانون گذار
legislators قانون گذار
mortgagor رهن گذار
pledgor رهن گذار
pledgor وثیقه گذار
bypassing کنار گذار
valuer قیمت گذار
mark sense نشان گذار
spotter خال گذار
transit time زمان گذار
transition period دوره گذار
innovators بدعت گذار
innovator بدعت گذار
contributory خراج گذار
auctioneers حراج گذار
auctioneer حراج گذار
swindlers کلاه گذار
swindler کلاه گذار
transition state حالت گذار
insurant بیمه گذار
tracklayer ریل گذار
tracked layer ریل گذار
legislatress قانون گذار زن
legislatrix قانون گذار زن
legiskative قانون گذار
tapper توپی گذار
outdoor recreation گشت و گذار
legator میراث گذار
uniparous هر باریک تخم گذار
spacebar کلید فاصله گذار
truster ودیعه گذار اعتباردهنده
mine layer کشتی مین گذار
net laying ship کشتی تور گذار
dot generator مولد خال گذار
money lender پول به بهره گذار
miscreant بدعت گذار خبیث
minelayer ناو مین گذار
subcaliber تفنگ اثر گذار
free capital سرمایه گذار پولی
minelayer کشتی مین گذار
testator شاهد میراث گذار
depositor ودیعه گذار مودع
position control پیچ مرکز گذار
dan runner کشتی بویه گذار
dan layers شناوه بویه گذار
buoy tender کشتی بویه گذار
burst gate لامپ پیام گذار
buoy tender ناو بویه گذار
truster باور کننده امانت گذار
parentheses free nataton نشان گذار بدون پرانتز
spademan نفر خرج گذار توپ
You are not pulling my leg , are you ? نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
pathfinders هواپیمای علامت گذار مسیر
pathfinder هواپیمای علامت گذار مسیر
they came in bands دسته دسته امدند
distribute دسته دسته کردن
sort دسته دسته کردن
trooping دسته دسته شدن
regiment دسته دسته کردن
regiments دسته دسته کردن
windrow دسته دسته کردن
group دسته دسته کردن
in detail مفصلا دسته دسته
groups دسته دسته کردن
troop دسته دسته شدن
trooped دسته دسته شدن
sorted دسته دسته کردن
classify دسته دسته کردن
assort دسته دسته کردن
shoals of people دسته دسته مردم
streams of people دسته دسته مردم
scores of people دسته دسته مردم
sects دسته دسته مذهبی
assort دسته دسته شدن
sorts دسته دسته کردن
sect دسته دسته مذهبی
to mince matters از گفتن راستی فرو گذار کردن
godmother نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
range ladder تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
loader خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
encrypt تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
encipher تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
nomothetes کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundle متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles متمرکز کردن دسته کردن دسته
sentinel 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
winter قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winters قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
financier سرمایه دار سرمایه گذار
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
depositor صاحب سپرده سپرده گذار
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
faggot دسته
clump دسته
classis دسته
covey دسته
kinds دسته
team دسته
fagot دسته
cluster دسته
faggots دسته
bodle دسته
tufts دسته
assortment دسته
assortments دسته
tuft دسته
teams دسته
skeins دسته
skein دسته
boodle دسته
cheque book دسته چک
confraternity دسته
kindest دسته
kind دسته
cranks دسته
stemmed دسته
cranking دسته
stem دسته
nibs دسته
nib دسته
cranked دسته
shook دسته
nosegay دسته گل
crank دسته
tussock دسته مو
tussocks دسته مو
bouquet دسته گل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com