Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
air conditioner
دستگاه تهویه مطبوع
air-conditioner
دستگاه تهویه مطبوع
air-conditioners
دستگاه تهویه مطبوع
Other Matches
air conditioning
تهویه مطبوع
air conditioning plant
تاسیسات تهویه مطبوع
Is there air conditioning?
آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
air condition
دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
ventilators
دستگاه تهویه
ventilator
دستگاه تهویه
turbofan
دستگاه تهویه یا بادبزن متحرک بوسیله توربین
pressure cabin
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
palatably
مطبوع
proper
مطبوع
graceful
مطبوع
douce
مطبوع
sapid
مطبوع
publishment
مطبوع
scrumptious
مطبوع
toothsome
مطبوع
handsome
مطبوع
love some
مطبوع
dainty
مطبوع
sweeter
مطبوع نوشین
lief
گرانبها مطبوع
handsomely
بطور مطبوع
pleasantly
بطور مطبوع
graceful degradation
تنزل مطبوع
sightly
مطبوع نظر
placable
مطبوع مهربان
sweetest
مطبوع نوشین
savoury
مطبوع طبع
exquisite
دلپسند مطبوع
sweet
مطبوع نوشین
pleasanter
خرم مطبوع
pleasantest
خرم مطبوع
pleasant
خرم مطبوع
agreeable
مطبوع بشاش
palatable
مطبوع به ذائقه
agreeably
بطور مطبوع
ambrosial
بسیار مطبوع
seasoning
مطبوع کننده
honeyed
مطبوع لطیف
ventilation
تهویه
airing
تهویه
aeration
تهویه
heating/air conditioning equipment
تهویه
aerification
تهویه
fun
مطبوع شوخی کردن
pleasance
ادب مطبوع بودن
gracious
مطبوع دارای لطف
ventilating equipment
تجهیزات تهویه
ventilating
تهویه کردن
vent pipe
لوله تهویه
aerates
تهویه کردن
aerated
تهویه کردن
aerate
تهویه کردن
aerating
تهویه کردن
ventilate
تهویه کردن
natural ventilation
تهویه طبیعی
air-conditioning
تهویه هوا
ventilated
تهویه کردن
ventilates
تهویه کردن
arrow-loop
شکاف تهویه
induced ventillation
تهویه مصنوعی
system of ventilation
سیستم تهویه
air vent
تهویه هوا
air relife valve
دریچه تهویه
ventilation
سیستم تهویه
trunking
کانال تهویه
air relief cock
مجرای تهویه
vantilating system
سیستم تهویه
ventilation
تهویه کردن
savory
خوش طعم مطبوع طبع
ventilatory
تهویه دار تهویهای
air machine
ماشین تهویه معدن
breather tube
لوله تهویه یا هواگیری
sewer ventilation
تهویه شبکه فاضلاب
air space ratio
درجه تهویه خاک
to be congenial to somebody
[things]
برای کسی مطبوع بودن
[اشیا]
conceit
[بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
ventilates
تهویه کردن هوا دادن به
ventilating
تهویه کردن هوا دادن به
ventilate
تهویه کردن هوا دادن به
aeration irrigation
ابیاری برای تهویه خاک
ventilated
تهویه کردن هوا دادن به
wind wing
پنجره کوچک تهویه اتومبیل
air-hole
[تهویه فضای خالی سرداب]
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
plenum method
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
mechanisms
دستگاه
appurtenance
دستگاه
device code
کد دستگاه
installation
دستگاه
teams
یک دستگاه
team
یک دستگاه
mechanism
دستگاه
nervous systems
دستگاه پی
systems
دستگاه
system
دستگاه
equipment
دستگاه
nervous system
دستگاه پی
installations
دستگاه
machines
دستگاه
machined
دستگاه
machine
دستگاه
utensils
دستگاه
utensil
دستگاه
unit
دستگاه
devices
دستگاه
set
دستگاه
organ system
دستگاه
appliance
دستگاه
sets
دستگاه
units
یک دستگاه
units
دستگاه
device
دستگاه
unit
یک دستگاه
apparatus
دستگاه
setting up
دستگاه
appliances
دستگاه
instrument
دستگاه
plant
دستگاه
plants
دستگاه
radio set
دستگاه رادیو
automatic
دستگاه خودکار
recording instrument
دستگاه ضبط
absorption apparatus
دستگاه جذب
automatics
دستگاه خودکار
rail cambering machine
دستگاه ریل خم کن
telegraphed
دستگاه تلگراف
devices
شعار دستگاه
storage device
دستگاه ذخیره
sequential device
دستگاه ترتیبی
shock inducer
دستگاه ضربه زن
guns
دستگاه تزریق
telegraphing
دستگاه تلگراف
separator
دستگاه تجزیه
gun
دستگاه تزریق
receiving set
دستگاه گیرنده
apparatus
الت دستگاه
power plant
دستگاه تولیدنیروی
power plants
دستگاه تولیدنیروی
device
شعار دستگاه
retort
دستگاه تقطیر
retorts
دستگاه تقطیر
curlers
دستگاه فرزنی
reference frame
دستگاه مقایسهای
abrasive cutting machine
دستگاه برش
curler
دستگاه فرزنی
respiratory system
دستگاه تنفسی
rhombohedral system
دستگاه لوزوجهی
abel closed tester
دستگاه ابل
prime movers
دستگاه محرک
telegraph
دستگاه تلگراف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com