Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
Other Matches
peripheral
دستگاه جانبی
miniperipheral
دستگاه جانبی کوچک
sbc
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
double buffering
روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
spool
Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
spools
Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
cycle stealing
روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
device driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
strobe
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
driver
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
spooler
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
oem
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
units
دستگاه
set
دستگاه
plants
دستگاه
plant
دستگاه
sets
دستگاه
unit
یک دستگاه
utensil
دستگاه
apparatus
دستگاه
utensils
دستگاه
devices
دستگاه
unit
دستگاه
instrument
دستگاه
units
یک دستگاه
setting up
دستگاه
device
دستگاه
appurtenance
دستگاه
machine
دستگاه
machined
دستگاه
appliances
دستگاه
organ system
دستگاه
systems
دستگاه
device code
کد دستگاه
system
دستگاه
machines
دستگاه
mechanism
دستگاه
equipment
دستگاه
installations
دستگاه
nervous system
دستگاه پی
teams
یک دستگاه
team
یک دستگاه
nervous systems
دستگاه پی
installation
دستگاه
mechanisms
دستگاه
appliance
دستگاه
i.f.f. system
دستگاه تشخیص
vestibular system
دستگاه دهلیزی
fifth column
دستگاه جاسوسی
illuminator
دستگاه روشنایی
transfer machine
دستگاه انتقال
aerator
دستگاه بخور
automatics
دستگاه خودکار
nervous systems
دستگاه عصبی
triclinic system
دستگاه سه شیب
ventilatory system
دستگاه تهویهای
identification of friend from foe
دستگاه تشخیص
automatic
دستگاه خودکار
quantized system
دستگاه کوانتایی
transmission system
دستگاه انتقالی
nervous system
دستگاه عصبی
honing machine
دستگاه سنگ
two unit system
دستگاه دو برقی
virtual machine
دستگاه مجازی
pointing device
دستگاه اشاره گر
chucked
دستگاه نظام
chucks
دستگاه نظام
blower
دستگاه دمنده
predictor
دستگاه مدبر
glass
دستگاه بارومتر
duplexing assembly
دستگاه دو راهه
recorders
دستگاه ضبط
jointing plane
رنده دستگاه
jack plane
رنده دستگاه
load
عملکردماشین یا دستگاه
loads
عملکردماشین یا دستگاه
chuck
دستگاه نظام
transporters
دستگاه ناقله
polyphase system
دستگاه چندفاز
power saw
دستگاه اره
secret
دستگاه سری
secrets
دستگاه سری
boom
دستگاه شناور
boomed
دستگاه شناور
booming
دستگاه شناور
booms
دستگاه شناور
system
رشته دستگاه
systems
رشته دستگاه
transporter
دستگاه ناقله
instrumental error
خطای دستگاه
transmitter
دستگاه فرستنده
transmitters
دستگاه فرستنده
telegraph apparatus
دستگاه تلگراف
x ray apparatus
دستگاه رونتگن
tape drive
دستگاه نوارخوان
tape drives
دستگاه نوارخوان
recorder
دستگاه ضبط
induction instrument
دستگاه القائی
induction current instrument
دستگاه القائی
welding set
دستگاه جوش
water still
دستگاه تقطیر اب
punching machine
دستگاه پانچ
accept machine
دستگاه پذیرنده
instrumental accuracy
دقت دستگاه
printer machine
دستگاه چاپ
idiot box
<idiom>
دستگاه تلوزیون
agitator
دستگاه بهم زن
agitators
دستگاه بهم زن
psychic apparatus
دستگاه روانی
puller
دستگاه کشش
input device
دستگاه ورودی
punching machine
دستگاه منگنه
leverage
دستگاه اهرمی
asymmetric system
دستگاه بی تقارن
brick moulding
دستگاه خشتزنی
bridging set
دستگاه پلوار
recording instrument
دستگاه ثبات
c.g.s. system
دستگاه سگث
evaporator
دستگاه اب شیرین کن
carpenter's bench
دستگاه نجاری
recuperator
دستگاه عاید
reference frame
دستگاه مقایسهای
respiratory system
دستگاه تنفسی
classical system
دستگاه کلاسیک
electrostatic system
دستگاه الکتروستاتیکی
electromagnetic system
دستگاه الکترومغناطیسی
rolling mill
دستگاه نورد
communication device
دستگاه ارتباطی
breech mechanism
دستگاه کولاس
breating apparatus
دستگاه تنفس
breating apparatus
دستگاه دم زدن
asynchronous device
دستگاه ناهمگام
asynchronous device
دستگاه غیرهمزمان
recording instrument
دستگاه ضبط
audio device
دستگاه سمعی
automatic controller
دستگاه فرمان
automatic machine
دستگاه خودکار
binary device
دستگاه دو حالته
bistable device
دستگاه دوپایا
blanck cutting
دستگاه منگنه
blasting machine
دستگاه انفجار
blasting machine
دستگاه ترکش
blooming roll
دستگاه نوردشمشه
bracing system
دستگاه مهاربندی
bradyscope
دستگاه کندنما
electric machine
دستگاه برقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com