Total search result: 203 (20 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
elevating mechanism |
دستگاه حرکت ارتفاع |
|
|
Search result with all words |
|
barometric altimeter reversionary |
دستگاه ضد حرکت عقربه ارتفاع سنج |
elevating mechanism |
دستگاه حرکت در ارتفاع |
Other Matches |
|
pressure altitude |
ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی |
absolute altimeter |
دستگاه ارتفاع سنج هواپیما |
glass |
دستگاه ارتفاع سنج دوربین |
elevating arc |
قطاع حرکت ارتفاع |
elevation stop |
متوقف کننده حرکت ارتفاع |
elevations |
حرکت در ارتفاع زاویه درجه |
elevation |
حرکت در ارتفاع زاویه درجه |
altitude azimuth |
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما |
drag |
عمل حرکت دستگاه OUSE |
stroboscope |
دستگاه حرکت نما استروبوسکوپ |
dragged |
عمل حرکت دستگاه OUSE |
drags |
عمل حرکت دستگاه OUSE |
direction indicator |
دستگاه نشاندهنده جهت حرکت |
course recorder |
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت |
dash pot |
دستگاه کند کننده حرکت میراگر |
windage |
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت |
drop height |
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی |
descentheight |
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما |
barometric altimeter |
ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند |
flare dud |
گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود |
terrain clearance |
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما |
sextant altitude |
ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی |
pile height |
ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.] |
power traverse |
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت |
traversing mechanism |
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت |
altitude separation |
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع |
absolute altimeter |
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد |
safe altitude |
ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر |
maximum ordinate |
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله |
transition altitude |
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز |
ocant altitude |
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع |
command altitude |
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر |
low altitude |
ارتفاع کم ارتفاع پست |
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
altitude height |
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا |
apparent altitude |
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما |
low airburst |
ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین |
bombing height |
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب |
synchro |
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه |
exmeridian altitude |
ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری |
meteorograph |
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی |
rawin |
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو |
attitude director indicator |
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند |
transponder |
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات |
directional gyro indicator |
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی |
ac dc set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
print |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
all mains set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
semaphore |
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده |
printed |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
prints |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
energy absorber |
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار |
quad density |
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند |
facsimile recorder |
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل |
pulmotor |
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن |
equilibrator |
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه |
compressors |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
compressor |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
waving |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
wave |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waved |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waves |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
mouses |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
mouse |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
route order |
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
move off the ball |
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ |
cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
stroke |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
stroked |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
fish tailing |
حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت] |
cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
stroking |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
taped |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
strokes |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
tapes |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
tape |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
mean sea level |
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا |
height datum |
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع |
transfer |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transferring |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transfers |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
counter clockwise |
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت |
compound motion |
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی |
peripheral device |
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی |
magnetometer |
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان |
performance factor |
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه |
arresting gear |
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما |
gun slide |
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ |
rheostatic |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
rheostat |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
cold swaging machine |
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد |
aberration |
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد |
data transceiver |
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری |
transducer |
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری |
plate milling stand |
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه |
drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
mouse |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
mouses |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
momentum |
سرعت حرکت شتاب حرکت |
cipher device |
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن |
angle of depression |
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله |
laziest |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazy |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazier |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
skull |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
moving havens |
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی |
skulls |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
dial test indicator |
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج |
elevations |
ارتفاع |
low level |
در ارتفاع کم |
depths |
ارتفاع |
depth |
ارتفاع |
height |
ارتفاع |
heights |
ارتفاع |
elevation |
ارتفاع |
contour lines |
خط هم ارتفاع |
low |
کم ارتفاع کم |
altitude |
ارتفاع |
altitudes |
ارتفاع |
low-rise |
کم ارتفاع |
attack altitude |
ارتفاع تک |
line height |
ارتفاع خط |
apothem |
ارتفاع |
x height |
ارتفاع x |
sawed off |
کم ارتفاع |
apparent celestiallatitude |
ارتفاع |
travelling overwatch |
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش |
take a sight |
ارتفاع گرفتن |
riser |
ارتفاع پله |
rises |
ارتفاع پله |
high altitude |
ارتفاع زیاد |
rise |
ارتفاع پله |
low altitude |
ارتفاع پایین |
altimeter |
ارتفاع سنج |
altimeters |
ارتفاع سنج |
altimeter |
ارتفاع یاب |
high altitude |
از ارتفاع زیاد |
levelling |
ارتفاع یابی |
flange depth |
ارتفاع لبه |
height clearance |
ارتفاع مجاز |
head pressure |
ارتفاع فشاری |
altitude sickness |
ناخوشی ارتفاع |
ceilings |
ارتفاع ابر |
height of rise |
ارتفاع ابگیر |
height of fill |
ارتفاع خاکریز |
barometric |
ارتفاع سنجی |
absolute altitude |
ارتفاع مطلق |
height of eye |
ارتفاع راصد |
height of centers |
ارتفاع مرکز |
bombing height |
ارتفاع بمباران |
height adjustment |
میزان ارتفاع |
low cloud |
ابرهای کم ارتفاع |
total suction head |
ارتفاع کل مکشی |
ceiling |
ارتفاع ابر |
hauteur |
ارتفاع غرور |
hight of burst |
ارتفاع ترکش |
bankful |
ارتفاع لبریزی |
height of rise |
ارتفاع برجستگی |
height of site |
ارتفاع ایستگاه |
astro altitude |
ارتفاع نجومی |
hypsometer |
ارتفاع پیما |
vertical interval |
اختلاف ارتفاع |
hypsometer |
ارتفاع سنج |
jump altitude |
ارتفاع پرش |
altimeters |
ارتفاع یاب |
cam throw |
ارتفاع بادامک |
cam throw |
ارتفاع منحنی |
height overall |
ارتفاع ساختمان |
head |
ارتفاع فشاری |
height of site |
ارتفاع پایگاه |
height of burst |
ارتفاع ترکش |
elevator gear |
گردونه در ارتفاع |
drop altitude |
ارتفاع بارریزی |
critical altitude |
ارتفاع بحرانی |
critical height |
ارتفاع بحرانی |
cruising altitude |
ارتفاع پرواز |
optimum height |
حداکثر ارتفاع |
flypasts |
پرواز در ارتفاع کم |
altitude |
ارتفاع هواپیما |
altitudes |
ارتفاع هواپیما |
drop altitude |
ارتفاع پرش |
depth of abutting gap faces |
ارتفاع شکاف |
barometers |
ارتفاع سنج |
quadrat |
ارتفاع سنج |
headroom |
ارتفاع ساختمان |
studding |
ارتفاع اتاق |
barometer |
ارتفاع سنج |
percolation head |
ارتفاع نفوذ |
depth of tooth |
ارتفاع دندانه |
suction lift |
ارتفاع مکش |