English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English Persian
out دستگاه خاموش
out- دستگاه خاموش
outed دستگاه خاموش
Search result with all words
foam type fire extinguisher دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
stop squawk در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
Other Matches
flashes روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdowns دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
extinguished خاموش
soundless خاموش
silent خاموش
uncommunicative خاموش
on-off button خاموش
on/off خاموش
on/off light خاموش
quiescent خاموش
hist خاموش
mumchance خاموش
h! خاموش
whist خاموش
off خاموش
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
extinction خاموش سازی
tight mouthed کم حرف خاموش
hush خاموش کردن
to burn out خاموش شدن
to dry up خاموش شدن
turn out <idiom> خاموش کردن
put out خاموش کردن
he did not open his lips خاموش ماند
extinguish خاموش کردن
quenchless خاموش نشدنی
extinguishing خاموش کردن
silence خاموش شدن
keep still خاموش باش
to hold one's tongue خاموش شدن
quaker's meeting انجمن خاموش
to stand mute خاموش ماندن
inextinguishable خاموش نشدنی
to switch off خاموش کردن
snuff خاموش شدن
taciturn کم سخن خاموش
quiet ساکن خاموش
quietest ساکن خاموش
silences خاموش شدن
to snuff out خاموش کردن
inactive status خط مشی خاموش
to keep silence خاموش شدن
silenced خاموش شدن
to keep silence خاموش بودن
turn-offs خاموش کردن
turn-off خاموش کردن
to put out خاموش کردن
turn off خاموش کردن
silencing خاموش شدن
Quiet!silence! خاموش ( ساکت ) !
tacit مقدر خاموش
extinguishable خاموش کردنی
spark arrester جرقه خاموش کن
extinguisher خاموش کننده
stillest خاموش ساکت
quenching خاموش کردن
smothers خاموش کردن
still خاموش ساکت
dout خاموش کردن
silencer خاموش کننده
reserved خاموش کم حرف
tight lipped کم حرف خاموش
tight-lipped کم حرف خاموش
dry up خاموش شدن
out خاموش کردن
out- خاموش کردن
outed خاموش کردن
silencers خاموش کننده
stiller خاموش ساکت
smothering خاموش کردن
glumpy خاموش وکدر
go out خاموش شدن
extinctive خاموش کننده
extinguishes خاموش کردن
suffocating خاموش کردن
suffocates خاموش کردن
suffocated خاموش کردن
smother خاموش کردن
suffocate خاموش کردن
smothered خاموش کردن
stills خاموش ساکت
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
power خاموش کردن یک وسیله
silencing خاموش اتش قطع
to die out away off خاموش شدن پژمردن
to talk down خاموش یاساکت کردن
extinct منسوخه خاموش شده
inextinguishably بطور خاموش نشدنی
fire extinguishers خاموش کننده اتش
to laugh down با خنده خاموش کردن
fight the fire اتش خاموش کردن
fire engines تلمبه اتش خاموش کن
to blow out alamp خاموش کردن چراغ
his hope was snuffed out چراغ امیدش خاموش شد
fire extinguisher خاموش کننده اتش
fire engine تلمبه اتش خاموش کن
To extinguish a fire. آتش را خاموش کردن
powers خاموش کردن یک وسیله
To dye ones hair. موها را خاموش کردن
magnetic blow out خاموش کننده مغناطیسی
turn off <idiom> بستن ،خاموش کردن
quench خاموش کردن ترساندن
magnetic blow out with با خاموش کننده مغناطیسی
lightning protection با خاموش کننده مغناطیسی
snub سربالا خاموش کردن
snubbed سربالا خاموش کردن
snubbing سربالا خاموش کردن
to smother a flame شعله ای را خاموش کردن
as hush as death خاموش چون مردگان
stifles خاموش کردن فرونشاندن
stifled خاموش کردن فرونشاندن
stifle خاموش کردن فرونشاندن
quenches خاموش کردن ترساندن
powered خاموش کردن یک وسیله
quenched خاموش کردن ترساندن
powering خاموش کردن یک وسیله
snubs سربالا خاموش کردن
silence خاموش اتش قطع
silenced خاموش اتش قطع
snuff بافوت خاموش کردن
mum سکوت شخص خاموش
turn-offs خاموش کردن یاشدن
to shut down a reactor راکتوری را خاموش کردن
turn-off خاموش کردن یاشدن
turn off خاموش کردن یاشدن
mums سکوت شخص خاموش
snuff خاموش سازی یافوت پف
turn out باکلید خاموش کردن
at pause مکث کنان خاموش
silences خاموش اتش قطع
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
radar silence خاموش کردن موقتی رادارها
Turn off the light before you leave. پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
smolder بی اتش سوختن خاموش کردن
stillest ساکت کردن خاموش شدن
inextinct از بین نرفته خاموش نشده
beacon off رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
power down قطع برق خاموش کردن
magnetic blow out arrester برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
stiller ساکت کردن خاموش شدن
wordless غیرقابل بیان با لغات خاموش
still ساکت کردن خاموش شدن
stanch خاموش کردن ساکت شدن
stills ساکت کردن خاموش شدن
smoldered بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering بی اتش سوختن خاموش کردن
strangle یاد شده را خاموش کنید
light line خط خاموش کردن چراغ خودروها
smoulder بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering بی اتش سوختن خاموش کردن
i pause for a reply خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
smoulders بی اتش سوختن خاموش کردن
obmutescence خاموش نشینی سکوت عمدی
blinks روشن خاموش شدن چراغها
to snuff out در نتیجه گل گیری خاموش کردن
to lie low در باب کارخود خاموش بودن
blink روشن خاموش شدن چراغها
blinked روشن خاموش شدن چراغها
windmill چرخش موتور خاموش توسط ملخ
mump خاموش وعبوس نشستن ترشرو بودن
flash شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashes شدت حرف که روشن و خاموش شود
magnetic blow out circuit breaker کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
the fire is dying آتش در حال خاموش شدن است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com