Dictiornary-Farsi | دستگاه سنجش شدت انفجار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
piezometer	دستگاه سنجش شدت انفجار


Other Matches

blasting machine	دستگاه انفجار
atom samsher	دستگاه انفجار اتمی
sofar	دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
predictor	دستگاه محاسب زمان انفجار
exposure meter	دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
ergograph	دستگاه سنجش قدرت کارعضلانی
cohesiometer	دستگاه سنجش چسبندگی خاک
rakes	دستگاه سنجش خطای برد توپ
raking	دستگاه سنجش خطای برد توپ
rake	دستگاه سنجش خطای برد توپ
acrometer	دستگاه سنجش وزن مخصوص روغن
situation indicator	دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
audiometer	دستگاه سنجش قوهء سامعه شنوایی سنج
measuring technique	متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
instrument for absolute measurement	دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
tachistoscope	دستگاه تصویرافکنی سریع برای سنجش حافظه وتوجه
tellurian	ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
contact burst preclusion	ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
burning train	مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line	مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train	مدار انفجار مسیر انفجار
scalar	توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge	معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
chemical horn	مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
early time	زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
crater analysis	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
synchro	دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph	دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin	دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator	دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder	فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator	دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore	دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints	دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed	دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set	دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set	دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print	دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density	تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator	دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors	دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor	دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder	دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor	دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
brisance	انفجار
blast	انفجار
explosions	انفجار
detonation	انفجار
detonations	انفجار
plosion	انفجار
blastment	انفجار
explosion	انفجار
blow out	انفجار
blasts	انفجار
blasting	انفجار
bursts	انفجار
blow-ups	انفجار
eruption	انفجار
burst	انفجار
pops	انفجار
popped	انفجار
pop	انفجار
blow-up	انفجار
blow up	انفجار
displosion	انفجار
peripheral device	دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
deliberation	سنجش
ponders	سنجش
pondering	سنجش
pondered	سنجش
deliberations	سنجش
measurment	سنجش
assay	سنجش
assessments	سنجش
assessment	سنجش
scalar	سنجش
ponder	سنجش
evalution	سنجش
assays	سنجش
scaling	سنجش
evaluation	سنجش
poneration	سنجش
degress of comparison	سنجش
g	سنجش
appraisal	سنجش
appraisals	سنجش
measurements	سنجش
ponderingly	با سنجش
ponderation	سنجش
evaluations	سنجش
measurement	سنجش
measure	سنجش
magnetometer	مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
dead center ignition	نقطه انفجار
detonation charge	خرج انفجار
detonating slab	مسیر انفجار
detonatable	قابل انفجار
detonable	قابل انفجار
destruct system	سیستم انفجار
detonative	اماده انفجار
implosion	انفجار از داخل
time of disintegration	زمان انفجار
inexplosive	غیرقابل انفجار
bursting set	محل انفجار
misfires	گیر در انفجار
misfired	گیر در انفجار
misfire	گیر در انفجار
burst wave	موج انفجار
blow out	سوختن انفجار
big bang	انفجار بزرگ
blast wave	موج انفجار
atom samshing	انفجار اتمی
information explosion	انفجار اطلاعات
explosive	قابل انفجار
crepitation	انفجار مکرر
countermining	انفجار ضد مین
aerial burst	انفجار هوایی
combustion chamber	اطاق انفجار
lead in	مداررابط انفجار
crackles	صدای انفجار پی در پی
impact action	اثر انفجار
blasts	صدای انفجار
busts	انفجار ترکیدگی
blasts	ضربه انفجار
explosion proof	پوشش ضد انفجار
explosion hazard	خطر انفجار
explosimeter	انفجار سنج
busting	انفجار ترکیدگی
busted	انفجار ترکیدگی
sonic boom	انفجار صوتی
bust	انفجار ترکیدگی
sonic booms	انفجار صوتی
swooper	انفجار دار
sympathetic detonation	انفجار القایی
detonations	انفجار ضربهای
detonations	انفجار ناگهانی
POW	صدای انفجار
POWs	صدای انفجار
blast	ضربه انفجار
blast	صدای انفجار
detonation cord	سیم انفجار
ignitor	وسیله انفجار
high order detonation	انفجار شدید
blast effect	اثر انفجار
crater	قیف انفجار
craters	قیف انفجار
detonation	انفجار ناگهانی
combustiblity	قابلیت انفجار
crackle	صدای انفجار پی در پی
crackled	صدای انفجار پی در پی
fire time	زمان انفجار
explosiveness	قابلیت انفجار
explosive force	قدرت انفجار
explosive force	نیروی انفجار
explosive energy	قدرت انفجار
explosion proof	ازمایش- انفجار
detonation	انفجار ضربهای
outbursts	انفجار غضب
gust	انفجار فوت
gusts	انفجار فوت
outburst	انفجار غضب
the force of the explosion	شدت انفجار
population explosion	انفجار جمعیت
yields	بازده انفجار
yielded	بازده انفجار
yield	بازده انفجار
measuring period	مدت سنجش
emergency measure	سنجش اضطراری
measuring method	اسلوب سنجش
metage	حق سنجش قپانداری
measuring period	دوره سنجش
measuring point	نقطه سنجش
surveyor's chain	زنچیر سنجش
measuring position	محل سنجش
measuring range	حیطه سنجش
meter	وسیله سنجش
measuring junction	نقطه سنجش
measuring error	خطای سنجش
measurable	سنجش پذیر
pulmometry	سنجش گنجایش شش
measuring generator	مولد سنجش
incommensurable	سنجش ناپذیر
comparisons	تطبیق سنجش
comparison	تطبیق سنجش
measuring junction	محل سنجش
indirect measurement	سنجش غیرمستقیم
method of measurment	روش سنجش
measurment	سنجش اندازه
assay	ازمایش سنجش
measuring relay	رله سنجش
sociometry	سنجش افکاراجتماعی
measuring rectifier	یکسوکننده سنجش
ratings	سنجش توان
rating	سنجش توان
precision measurment	سنجش دقیق
high accuracy measurement	سنجش دقیق
font metric	سنجش فونت
frequency measurement	سنجش فرکانس
measuring range	ناحیه ی سنجش
measuring sensitivity	حساسیت سنجش