Total search result: 202 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
intercom |
دستگاه مخابره داخل ساختمان |
intercoms |
دستگاه مخابره داخل ساختمان |
|
|
Other Matches |
|
semaphore |
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده |
squawk box |
دستگاه مخابره داخلی ناو |
walkie-talkies |
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک |
walkie-talkie |
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک |
telephoto |
دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور |
walkie talkie |
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک |
multiplex telegraphy |
دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند |
modem |
دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر |
air brick |
اجر سوراخدار که در داخل ساختمان جهت عبور هواتعبیه میشود |
blocked |
یک دستگاه ساختمان |
blocks |
یک دستگاه ساختمان |
block |
یک دستگاه ساختمان |
heliograph |
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید |
cim |
تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing |
analog transmission |
انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ |
serial transmission |
مخابره سری مخابره نوبتی |
building system |
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان |
free form |
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد |
agent authentication |
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده |
service message |
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره |
ratline |
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن |
outline assembly drawing |
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است |
intercommand |
داخل قسمت داخل یکان |
angle-post |
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان] |
nuclide |
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته |
building material dealer |
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان |
dependency |
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی] |
gigantic building |
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ |
coach-house |
ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی] |
civil engineering contractor |
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان |
building enterprise |
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان |
enterprise network |
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد |
island bases |
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی |
rotundas |
ساختمان مدور ساختمان گنبددار |
rotonda |
ساختمان مدور ساختمان گنبددار |
constructional feature |
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان |
rotunda |
ساختمان مدور ساختمان گنبددار |
foundation soil |
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان |
block structure |
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای |
double shell constraction |
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی |
overbuild |
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند |
mortise dead lock |
قفل داخل کار قفل داخل درب |
base shear |
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان |
synchro |
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه |
attitude director indicator |
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند |
meteorograph |
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی |
rawin |
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو |
transponder |
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات |
directional gyro indicator |
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی |
prints |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
printed |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
ac dc set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
all mains set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
print |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
quad density |
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند |
traffick |
مخابره |
transmissions |
مخابره |
message line |
خط مخابره |
communication |
مخابره |
trafficked |
مخابره |
traffic |
مخابره |
message |
مخابره |
trafficking |
مخابره |
traffics |
مخابره |
transmission |
مخابره |
despatch |
مخابره |
messages |
مخابره |
equilibrator |
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه |
compressors |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
pulmotor |
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن |
compressor |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
facsimile recorder |
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل |
satellite communications |
مخابره ماهوارهای |
end of transmission |
انتهای مخابره |
telegraphing |
مخابره تلگرافی |
wirable |
قابل مخابره |
telegraphs |
مخابره تلگرافی |
data communication |
مخابره داده ها |
serial tranmission |
مخابره نوبتی |
analog transmission |
مخابره قیاسی |
visual communication |
مخابره بصری |
squawk |
مخابره کردن |
squawked |
مخابره کردن |
data transmission |
مخابره داده ها |
transmission |
مخابره مخابرات |
flag hoist |
مخابره با پرچم |
retransmission |
مخابره مجدد |
dispateh |
مخابره کردن |
syncheronous communications |
مخابره همزمان |
telegraphic message |
مخابره تلگرافی |
flags |
پرچم مخابره |
digital transmission |
مخابره دیجیتال |
squawks |
مخابره کردن |
flag |
پرچم مخابره |
signaled |
مخابره کردن |
data transmission |
مخابره داده |
signalled |
مخابره کردن |
synchronous transmission |
مخابره همزمان |
parallel transmission |
مخابره موازی |
duplex transmission |
مخابره دو رشتهای |
signal |
مخابره کردن |
telegraph |
مخابره تلگرافی |
synchronous transmission |
مخابره همگام |
duplex transmission |
مخابره دورشتهای |
telegraphed |
مخابره تلگرافی |
transmission security |
تامین مخابره |
neutral transmission |
مخابره خنثی |
telegrams |
مخابره تلگرافی |
telegram |
مخابره تلگرافی |
transmittancy |
ارسال مخابره |
transmittance |
ارسال مخابره |
transmittal |
ارسال مخابره |
signal bridge |
پل مخابره ناو |
transmission rate |
سرعت مخابره |
asynchronous transmission |
مخابره غیرهمزمان |
transmission error |
خطای مخابره |
asynchronous transmission |
مخابره ناهمگام |
simplex transmission |
مخابره ساده |
polar transmission |
مخابره قطبی |
communicating |
مخابره کردن |
boat call |
مخابره با قایق |
transmission rate |
نرخ مخابره |
transmission |
مخابره کردن |
transmissions |
مخابره کردن |
transmissions |
مخابره مخابرات |
wires |
مخابره کردن |
wire |
مخابره کردن |
radiotelegram |
مخابره تلگراف بیسیم |
semaphore |
مخابره با پرچم دستی |
radio |
با بی سیم مخابره کردن |
aerogram |
مخابره با تلگراف بی سیم |
radioed |
با بی سیم مخابره کردن |
radiograms |
مخابره پیام با بی سیم |
dispatches |
مخابره کردن ارسال |
despatches |
مخابره کردن ارسال |
dispatch |
مخابره کردن ارسال |
radioing |
با بی سیم مخابره کردن |
radios |
با بی سیم مخابره کردن |
despatching |
مخابره کردن ارسال |
dispatched |
مخابره کردن ارسال |
radiogram |
مخابره پیام با بی سیم |
start stop transmission |
مخابره قطع و وصلی |
retransmit |
دوباره مخابره کردن |
jammed |
مانع مخابره شدن |
half duplex transmission |
مخابره دو نیم رشتهای |
semaphore |
مخابره بوسیله پرچم |
jams |
مانع مخابره شدن |
transmitted data |
دادههای مخابره شده |
helio |
ایینه مخابره پیام |
despatched |
مخابره کردن ارسال |
end of transmission block |
انتهای بلاک مخابره |
multiplex |
تسهیم مخابره ترکیبی |
etb |
انتهای بلاک مخابره |
jam |
مانع مخابره شدن |
signalled |
مخابره کردن علامت دادن |
toll calls |
مخابره تلفنی خارج شهری |
toll call |
مخابره تلفنی خارج شهری |
heliographic |
مربوط به مخابره تلگراف افتابی |
signal |
مخابره کردن علامت دادن |
signaled |
مخابره کردن علامت دادن |
alphabet code flag |
پرده مخابره حروف یا اعداد |
blinker yardarm |
چراغ مخابره دکل کشتی |
wigwag |
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم |
semaphore |
بوسیله پرچم مخابره کردن |
formulae |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
formulas |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
formula |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
peripheral device |
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی |
intercommunication |
رابطه یا مخابره بین چند مرکز |
wirelesses |
بابی سیم تلگراف مخابره کردن |
wireless |
بابی سیم تلگراف مخابره کردن |
phototelegraphyt |
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی |
magnetometer |
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان |
gun slide |
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ |
rheostatic |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
cold swaging machine |
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد |
arresting gear |
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما |
rheostat |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
performance factor |
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه |
procedure word |
کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند |
nancy |
سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری |
datacom |
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت |
open code |
سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود |
radio procedures |
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی |
transducer |
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری |
plate milling stand |
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه |
data transceiver |
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری |
cipher device |
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن |
beneficial occupancy |
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام |
laziest |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazy |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazier |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
construction batalion |
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان |
dial test indicator |
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج |
unit |
دستگاه قسمتی از یک دستگاه |
units |
دستگاه قسمتی از یک دستگاه |
anie |
داخل |
aboard |
داخل |
inside |
داخل |
within <prep.> |
در داخل |