Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
English
Persian
rougher
دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
Other Matches
laryngoscope
دستگاه مخصوص معاینه حنجره
flame cultivator
دستگاه مخصوص سوزاندن علف
acrometer
دستگاه سنجش وزن مخصوص روغن
public address system
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
rotameter
دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب
rotometer
دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب
public address systems
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
aerocartograph
دستگاه برجسته بین مخصوص تهیه نقشه
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
jars
این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jar
این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jarred
این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
ruffles
ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffling
ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffle
ناصاف کردن ناهموار کردن
rough
ناصاف
lumpiest
ناصاف
lumpy
ناصاف
roughest
ناصاف
uneven
ناصاف
ragged
ناصاف
lumpier
ناصاف
rough hewn
ناصاف
snaggy
ناصاف
rough-hewn
ناصاف
data scope
یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
access mechanism
دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
roughhew
ناصاف بریدن
impure
کثیف ناصاف
coarse grained
ناصاف زبر
rough hew
ناصاف بریدن
streakiest
ناصاف قابل تغییر
streakier
ناصاف قابل تغییر
streaky
ناصاف قابل تغییر
ragged
ناصاف یا با لبههای تورفته
snagged
پراز ته شاخه دارای برامدگیهای ناصاف
things
اشیا
omnium gatherum
مجموعه اشیا
varia
اشیا گوناگون
resistivity
مقاومت اشیا
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
UFO
اشیا پرنده ناشناس
UFOs
اشیا پرنده ناشناس
aggregates
مجموعهای از اشیا داده
contrabanded goods
اموال و اشیا قاچاق
aggregate
مجموعهای از اشیا داده
overstuff
با اشیا زیاد انباشتن
priceable things
اموال یا اشیا قیمتی
replaceable thing
اموال یا اشیا مثلی
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
bric-a-brac
[اشیا عتیقه و هنری کوچک]
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
to be congenial to somebody
[things]
برای کسی سازگار بودن
[اشیا]
to be congenial to somebody
[things]
برای کسی دلپذیر بودن
[اشیا]
round up
جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
to be congenial to somebody
[things]
برای کسی مطبوع بودن
[اشیا]
planar
اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
damage
صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
electrostatic
مراجعه به وسایلی با استفاده از خصوصیات بار الکتریکی اشیا
positive
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
bolt
پیچ مخصوص قفل کردن در
objecting
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
objected
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
objects
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
object
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
indirect objects
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
direct objects
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
spitton
فرف مخصوص تف کردن
perspectives
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
perspective
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
blender
ماشین مخصوص مخلوط کردن
blenders
ماشین مخصوص مخلوط کردن
drying chamber
اطاق مخصوص خشک کردن
drying furnace
کوره مخصوص خشک کردن
record
هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
open
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opened
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
tan alt
ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
opens
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
Are there any antiquities here?
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
antimateriel agent
عامل مخصوص فاسد کردن اماد
file brush
برس مخصوص پاک کردن سوهان
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
subsidy
حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
mountee
اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
forklift
ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
jackhammer
مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
hackamore
مهاریاپوزه بند مخصوص رام کردن اسب
space heater
بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
notification message
پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
ricer
رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
crop end saw
اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
lattices
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
reefknot
گره مربع مخصوص توگذاشتن یا جمع کردن بادبان تو گذاشتن
tuning pipe
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
lattice
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
tedder
ماشین مخصوص پخش وخشک کردن علف درو شده
graving dock
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
kentledge
چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
mangling
دستگاه پرس له کردن
mangles
دستگاه پرس له کردن
setting up apparatus
دستگاه سوار کردن
mangle
دستگاه پرس له کردن
lotion
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotions
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
claim frame
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
to break aset
خراب یا ناقص کردن یک دستگاه
garnishment
میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
distortions
تق تق صدا دادن وزوز کردن دستگاه
distortion
تق تق صدا دادن وزوز کردن دستگاه
image degradation
کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
zamboni
دستگاه چهارچرخه برای صاف کردن یخ
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
device
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
devices
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
outliner
برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
reconditions
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
zero beat
تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
reconditioned
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
to save
[to disk/DVD etc.]
حفظ کردن
[روی دستگاه دیسک سخت یا دی وی دی]
[رایانه شناسی]
clocking
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
degausser
وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
transfer loader
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
squawking
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
inhibiting
اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
course light
روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
scooters
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
head
دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
scooter
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
surfboards
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
surfboard
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
spatulas
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
spatula
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
go devil
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
ringing the changes
ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
jargonize
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
head switching
فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
air condition
دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
sight adjustment
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com