Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
medical monitor
دستگاه پایش
[پزشکی]
Other Matches
surveillance
پایش
monitor
پایش
[پزشکی ]
he is on his last legs
پایش لب گوراست
Just under his nose.
درست پایین پایش
he isout of step
پایش غلط است
He sprained (twisted) his ankle.
پایش پیچ خورد
Nobody can catch up with him.
کسی به پایش نمی رسد
He tripped and fell .
پایش گیر کرد وزمین خورد
daisy cutter
اسبی که پایش راکم از زمین بلندمیکند
his leg rested on a stone
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
He planted both his feet firmly in the ground .
دوتا پایش را محکم کاشت روی زمین
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
control equipment
ابزار وارسی ابزار پایش
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
appliance
دستگاه
units
دستگاه
appliances
دستگاه
units
یک دستگاه
unit
دستگاه
appurtenance
دستگاه
organ system
دستگاه
unit
یک دستگاه
plant
دستگاه
team
یک دستگاه
teams
یک دستگاه
nervous systems
دستگاه پی
nervous system
دستگاه پی
utensils
دستگاه
utensil
دستگاه
plants
دستگاه
apparatus
دستگاه
devices
دستگاه
device
دستگاه
system
دستگاه
systems
دستگاه
instrument
دستگاه
setting up
دستگاه
equipment
دستگاه
machines
دستگاه
sets
دستگاه
installations
دستگاه
device code
کد دستگاه
mechanism
دستگاه
installation
دستگاه
set
دستگاه
mechanisms
دستگاه
machined
دستگاه
machine
دستگاه
robots
دستگاه خودکار
evaporator
دستگاه اب شیرین کن
robot
دستگاه خودکار
respiratory system
دستگاه تنفسی
reference frame
دستگاه مقایسهای
retort
دستگاه تقطیر
retorts
دستگاه تقطیر
device
شعار دستگاه
appendages
دستگاه فرعی
device dependent
وابسته به دستگاه
rail cambering machine
دستگاه ریل خم کن
radio set
دستگاه رادیو
apparatus
الت دستگاه
cyclostat
دستگاه چرخش
cyclon
دستگاه غبارگیر
giorgi system
دستگاه جورجی
power plant
دستگاه تولیدنیروی
quantized system
دستگاه کوانتایی
crystal system
دستگاه بلور
folding machine
دستگاه خم کاری
receiving set
دستگاه گیرنده
guns
دستگاه تزریق
gasifying apparatus
دستگاه تبخیر
device cluster
گروه دستگاه
recuperator
دستگاه عاید
electrostatic system
دستگاه الکتروستاتیکی
dedicated device
دستگاه اختصاصی
devices
شعار دستگاه
recording instrument
دستگاه ثبات
recording instrument
دستگاه ضبط
gun
دستگاه تزریق
counter recoil
دستگاه عاید
appendage
دستگاه فرعی
synchronous device
دستگاه همزمان
dividing attachment
دستگاه مقسم
double column machine
دستگاه دو ستونی
double v machine
دستگاه ورق خم کن
drawing device
دستگاه ترسیمه
drill press
دستگاه مته
drilling machine
دستگاه مته
leverage
دستگاه اهرمی
mental apparatus
دستگاه ذهن
shock inducer
دستگاه ضربه زن
storage device
دستگاه انبارش
tape drives
دستگاه نوارخوان
tape drive
دستگاه نوارخوان
synchronous device
دستگاه همگام
discrete device
دستگاه گسسته
symbolic device
دستگاه سمبلیک
display device
دستگاه نمایش
supercharge
دستگاه تشدید
subassembly
مونتاژجزئی از یک دستگاه
transmitter
دستگاه فرستنده
transmitters
دستگاه فرستنده
storage device
دستگاه انباره
storage device
دستگاه ذخیره
sequential device
دستگاه ترتیبی
duplexer
دستگاه دوراهه
duplexing assembly
دستگاه دو راهه
electric apparatus
دستگاه الکتریکی
device flag
پرچم دستگاه
electric machine
دستگاه برقی
prime movers
دستگاه محرک
rolling mill
دستگاه نورد
device driver
محرک دستگاه
electromagnetic system
دستگاه الکترومغناطیسی
rivet gun
دستگاه پرچ
rhombohedral system
دستگاه لوزوجهی
curler
دستگاه فرزنی
device independence
مستقل از دستگاه
device independence
استقلال دستگاه
prime mover
دستگاه محرک
automatic
دستگاه خودکار
automatics
دستگاه خودکار
separator
دستگاه تجزیه
device status
وضعیت دستگاه
nervous system
دستگاه عصبی
device number
شماره دستگاه
nervous systems
دستگاه عصبی
device name
نام دستگاه
fifth column
دستگاه جاسوسی
safety device
دستگاه ضامن
curlers
دستگاه فرزنی
classical system
دستگاه کلاسیک
audio device
دستگاه سمعی
automatic controller
دستگاه فرمان
lighting set
دستگاه روشنایی
limbic system
دستگاه کناری
monocyclic system
دستگاه تکدور
automatic machine
دستگاه خودکار
monoclinic system
دستگاه تک شیب
mobile plant
دستگاه متحرک
mksa system
دستگاه مکثا
link trainer
دستگاه پروازاموز
jointing plane
رنده دستگاه
asynchronous device
دستگاه غیرهمزمان
asynchronous device
دستگاه ناهمگام
anti interference device
دستگاه ضد تداخل
operating signal
سیگنال دستگاه
oil press
دستگاه عصاری
obsolescence free
دستگاه متروک
null instrument
دستگاه صفر
jack plane
رنده دستگاه
armature winder
دستگاه ارمیچرپیچ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com