English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
English Persian
out relief دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
Other Matches
subvention اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
outdoor relief اعانه بمردمی که بیرون ازبنگاه اعانه زندگی می کنند
subvention اعانه تخصیص اعانه
abodes بودباش
abode بودباش
inhabit بودباش گزیدن در
to take up one's quarters بودباش گزیدن
inhabiting بودباش گزیدن در
inhabits بودباش گزیدن در
humanitarian <adj.> مردمی
humane <adj.> مردمی
humanities مردمی مروت
humanity مردمی مروت
humanization مردمی سازی
democratic leadership رهبری مردمی
They are all the same . با همدیگه هیچ فرقی ندارند
outs انانی که مقام یامنصبی ندارند
They are hardly comparable . منا سبتی باهم ندارند
turanian مردمی از نژاد التایی اورال
the outer world مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
pentarch یکی از پنج تن مردمی که در جایی حکومت کنند
university extension تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
ultramontane وابسته به کشورها و مردمی که درانطرف کوه ها وارتفاعات هستند
unprofitable servants مردمی که خرسندند باینکه تنهاانچه وفیفه ایشان است بکنند
rhythm-and-blues نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
capturing دستگیری
arrested دستگیری
charity دستگیری
seizure دستگیری
arrests دستگیری
distraint دستگیری
seizures دستگیری
charities دستگیری
apprehensions دستگیری
apprehension دستگیری
captures دستگیری
arrest دستگیری
capture دستگیری
apprehension هراس دستگیری
welfarism دستگیری از بینوایان
apprehensions هراس دستگیری
in aid of برای دستگیری
money box صندوق دستگیری
capturing دستگیر کردن دستگیری
captures دستگیر کردن دستگیری
capture دستگیر کردن دستگیری
judicial separaion در این حالت زن وشوهر از هر جهت مجردمحسوب می شوند ولی حق ازدواج مجدد را ندارند وروابطشان با جنس مخالف زنا تلقی میشود
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contributions اعانه
pauper relief اعانه
handouts اعانه
relief اعانه
contribution اعانه
handout اعانه
subsidy اعانه
handout اعانه
eleemosinary relief دستگیری خیر خواهانه یامجانی
grant in aid اعانه ملی
benefiting احسان اعانه
contributed اعانه دادن
contribute اعانه دادن
fund-raising گردآوری اعانه
subscriber اعانه دهنده
benefited احسان اعانه
subscribers اعانه دهنده
bounty اعانه شهامت
poor box صندوق اعانه
contributing اعانه دادن
contributes اعانه دادن
money-box صندوق اعانه
subescription پول اعانه
money-boxes صندوق اعانه
benefit احسان اعانه
contributors اعانه دهنده
contributor اعانه دهنده
money box صندوق اعانه
relief fund وجوه اعانه
malicious prosecution پیگرد یا دستگیری توام با سوء نیت
to go on the parish اعانه محلی گرفتن
subsoription پول یاوجه اعانه
relieving officer مامور اعانه فقرا
benefited اعانه سود بردن
grants کمک دولتی اعانه
benefit اعانه سود بردن
granted کمک دولتی اعانه
benefiting اعانه سود بردن
grant کمک دولتی اعانه
welfare state کشوردارای تشکیلات رفاه اجتماعی دستگیری از بینوایان
pauperism اعانه بگیری گروه گدایان
community chest صندوق اعانه برای امورخیریه
sustentation fund اعانه برای روحانیون بی نوا
pauper list صورت گدایان یا اعانه بگیران
firm بنگاه
firmer بنگاه
firmest بنگاه
establishment بنگاه
firms بنگاه
corporation بنگاه
corporations بنگاه
institution بنگاه
businesses بنگاه
business بنگاه
establishments بنگاه
concerns بنگاه
concern بنگاه
institute بنگاه
instituted بنگاه
institutes بنگاه
instituting بنگاه
evasion and scape تاکتیک فرار از اسارت واجتناب از دستگیری مجدد به وسیله دشمن
benefiting نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefited نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefit نمایش برای جمع اوری اعانه .
mont de piete بنگاه رهنی
business enterprise بنگاه تجاری
foundation بنیان بنگاه
hydropath establishment بنگاه اب درمانی
hydrotherapeutic بنگاه اب درمانی
instituted بنداد بنگاه
competitive firm بنگاه رقابتی
enterprises بنگاه اقتصادی
institutes بنداد بنگاه
carpooling center [American E] بنگاه همسفری
news agency بنگاه خبرگزاری
instituting بنداد بنگاه
news agencies بنگاه خبرگزاری
exchange service بنگاه معاوضه
head-hunters بنگاه کاریاب
head-hunter بنگاه کاریاب
state enterprise بنگاه دولتی
business enterprise بنگاه بازرگانی
enterprise بنگاه اقتصادی
institute بنداد بنگاه
service بنگاه سرویس
pawnshop بنگاه رهنی
pawnbroker بنگاه رهنی
industrial concern بنگاه صنعتی
serviced بنگاه سرویس
pawnbrokers بنگاه رهنی
casual poor کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
quarter session محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
institution اصل حقوقی بنگاه
rectorate ریاست بنگاه مذهبی
real estate agency بنگاه معاملات املاک
settlements حل و فصل توافق بنگاه
representative firm بنگاه تولیدی نمونه
settlement حل و فصل توافق بنگاه
nonprofit firm بنگاه غیر انتفاعی
pawnbroker دلال در بنگاه رهنی
enterprise موسسه یا بنگاه اقتصادی
enterprises موسسه یا بنگاه اقتصادی
pawnbrokers دلال در بنگاه رهنی
outclearing فرستادن چک و قبض به بنگاه پایاپاپای
hacienda بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
open shop بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
BBC مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
user cost of capital هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
two input firm بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
contributions جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
contribution جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
Kurdish rug فرش کردی [مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
expansion path مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
Bounty hunter جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
fabianism نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
caption توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
captions توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
break even point نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
corporations شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
assisted همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
assists همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
assist همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
assisting همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
to send round the hat برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
institutionalizing در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com