Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
insuperability
دشوار گیری
Other Matches
metaphisical
دشوار
nerve-racking
دشوار
tougher
دشوار
operose
دشوار
mind-blowing
دشوار
difficult
دشوار
mind-boggling
دشوار
spiny
دشوار
hard
دشوار
harder
دشوار
hardest
دشوار
toughest
دشوار
nerve racking
دشوار
tough
دشوار
operous
دشوار
straits
دشوار
trickly
دشوار
intolerable
دشوار
deep
<adj.>
دشوار
spinose
دشوار
inexplicable
دشوار
roughest
دشوار
arduous
دشوار
rock bound
دشوار
nerve wrack
دشوار
strait
دشوار
rough
دشوار
inexplicit
دشوار
slippery
دشوار لغزان
poser
پرسش دشوار
poseur
پرسش دشوار
poseurs
پرسش دشوار
knotted
سفت دشوار
sticky
دشوار سخت
clutching
وضع دشوار
clutch
وضع دشوار
clutched
وضع دشوار
clutches
وضع دشوار
formidable
دشوار نیرومند
laborious
دشوار پرزحمت
dilemmas
وضع دشوار
crux
مسئله دشوار
herculean
بسیار دشوار
escapade
فراراززندگی دشوار
tour de force
کار دشوار
hard game
بازی دشوار
sores
سخت دشوار
dilemma
وضع دشوار
posers
پرسش دشوار
sore
سخت دشوار
escapades
فراراززندگی دشوار
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
to be in a pickle
<idiom>
در وضعیتی دشوار بودن
onerous
دشوار طاقت فرسا
hot potato
کار دشوار و ناخوشایند
hot potatoes
کار دشوار و ناخوشایند
succussatory
دارای حرکت دشوار
jaw breaking
دشوار برای تلفظ
glossaries
فرهنگ لغات دشوار
pickle
خیارترشی وضعیت دشوار
pickles
خیارترشی وضعیت دشوار
glossary
فرهنگ لغات دشوار
uphill
جاده سربالا دشوار
impasse
وضع بغرنج و دشوار
insupportable
دشوار غیر قابل مقاومت
hydra
چیزی که برانداختن ان دشوار است
However difficult the circumstances
[are]
, ...
هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
tongue-twisters
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twister
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue twister
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
money player
ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
overparted
دارای سهم زیاد یا دشوار سنگین بار
glossarist
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
point voting system
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
cream-colored wool
پشم شکری
[این نوع پشم مخلوطی از پشم سفید درجه یک با پشم های رنگی نیز بوده و جداسازی آن یا غیرممکن و یا دشوار می باشد. این اصطلاح به پشم زرد رنگ نیز اطلاق می شود.]
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
dewatering
اب گیری
retractaion
پس گیری
catch
بل گیری
exorcisms
جن گیری
scorification
کف گیری
exorcism
جن گیری
biases
سو گیری
recapture
پس گیری
bias
سو گیری
recaptured
پس گیری
recaptures
پس گیری
recapturing
پس گیری
resumption
از سر گیری
skims
کف گیری
skim
کف گیری
monogyny
یک زن گیری
recature
پس گیری
lutation
گل گیری
skimmed
کف گیری
luting
گل گیری
ensue
پی گیری کردن
refuelled
سوخت گیری
ensued
پی گیری کردن
renunciation
کناره گیری
invalidism
زمین گیری
refueling
سوخت گیری
ensues
پی گیری کردن
samplery
نمونه گیری
extrapolation
قیاس گیری
recruitment
سرباز گیری
river capture
رود گیری
knoit
تغ تغ خرده گیری
refuelling
سوخت گیری
lodgment
موضع گیری
lodgement
موضع گیری
removal of slag
شلاکه گیری
renouncement
کناره گیری
ablactation
از شیر گیری
levies
سرباز گیری
removal of phosphorus
فسفر گیری
extrapolations
قیاس گیری
wrestling
کشتی گیری
removal of cinder
تفاله گیری
refuels
سوخت گیری
rigorousness
سخت گیری
refueled
سوخت گیری
acceleration lane
خط سرعت گیری
silting up
لای گیری
metering
اندازه گیری
gaging
اندازه گیری
sound absorbing
صدا گیری
spile
سوراخ گیری
levying
سرباز گیری
levying
باج گیری
levy
سرباز گیری
levy
باج گیری
levies
باج گیری
levied
سرباز گیری
levied
باج گیری
amphimixis
جفت گیری
inquiry
خبر گیری
inquiries
خبر گیری
standardization
معیار گیری
garth
سد یا بندماهی گیری
separatism
کناره گیری
refuel
سوخت گیری
lodgment or lodge
منزل گیری
attrition
کناره گیری
halieutics
ماهی گیری
embrasures
دراغوش گیری
embrasure
دراغوش گیری
laxity
اسان گیری
bailment
امانت گیری
intussusception
در خود گیری
against time
تایم گیری
scorification
تفاله گیری
scotomization
نادیده گیری
loading capacity
بار گیری
palsy
زمین گیری
sedimentation
لای گیری
limit of inflammability
حد اتش گیری
recruitment
توان گیری
sampling
نمونه گیری
measurement
اندازه گیری
modeling
سرمشق گیری
inarm
در اغوش گیری
measurment
اندازه گیری
stricture
سخت گیری
stamping
قالب گیری
moulding
قالب گیری
integration
انتگرال گیری
sternly
با سخت گیری
fueling
سوخت گیری
crackdown
سخت گیری
interpolations
درون گیری
crackdowns
سخت گیری
interpolation
درون گیری
ingurgtation
فرا گیری
modules
اندازه گیری
module
اندازه گیری
monogyny
یک جفت گیری
mensuration
اندازه گیری
strictures
سخت گیری
inarm
در بغل گیری
mechanical disadvantage
نیرو گیری
nitrification
ازت گیری
nitrification
نیتروژن گیری
derivation
مشتق گیری
derivations
مشتق گیری
caviling
خرده گیری
measurer
اندازه گیری
caviled
خرده گیری
gauging
اندازه گیری
dialing
شماره گیری
abdication
کناره گیری
churning
کره گیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com