Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
circular parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
Other Matches
rotational motion
حرکت چرخشی
swirls
حرکت چرخشی
swirled
حرکت چرخشی
swirl
حرکت چرخشی
concentric running
حرکت چرخشی
swirling
حرکت چرخشی
concentricity
حرکت چرخشی
backbones
شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند
backbone
شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند
compound parry
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
opposition
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
rotational isomers
همپارهای چرخشی ایزومرهای چرخشی
to act in self-defence
دفاع از خود اقدام
[حرکت]
کردن
covered
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled up
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
samisch variation
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
rotary
چرخشی
gyrations
چرخشی
rotating
چرخشی
rotatory
چرخشی
peristrephic
چرخشی
gyration
چرخشی
swirly
چرخشی
revolutionaries
چرخشی
revolutionary
چرخشی
spiral stability
پایداری چرخشی
rotary switch
گزینه چرخشی
rotating memory
حافظه چرخشی
spiral instability
ناپایداری چرخشی
circular reference
ارجاع چرخشی
american twist
سرویس چرخشی
rotation flow
شارش چرخشی
rotational spectrum
طیف چرخشی
rotational level
تراز چرخشی
rotational delay
تاخیر چرخشی
irrotational
غیر چرخشی
circular reaction
واکنش چرخشی
off spinner
توپ چرخشی
rotation moment
گشتاور چرخشی
rotational symmetry
تقارن چرخشی
rotational
چرخشی دورانی
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
radial davit
جرثقیل چرخشی قایق
angular momentum
مقدار جنبش چرخشی
radial davit
قایق بالابر چرخشی
axial rotation symmerty
تقارن چرخشی محوری
rotational spectroscopy
طیف بینی چرخشی
moments
لحظه گشتاور چرخشی
rotation viscosimeter
گرانروی سنج چرخشی
specific rotatory power
توان چرخشی ویژه
moment
لحظه گشتاور چرخشی
double three
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
extrinsic eye muscles
عضلات برون چرخشی چشم
defense
دفاع وزارت دفاع
one on one
دفاع یارگری دفاع تک به تک
take up reel
چرخشی که نوار مغناطیسی روی آن جمع شده باشد
self defense
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
swords
شمشیر
bilboa
شمشیر
spit
شمشیر
sword
شمشیر
bilbo
شمشیر
bolo
شمشیر
blade
شمشیر
spurtle
شمشیر
swordsman
شمشیر زن
spits
شمشیر
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
swordsmanship
شمشیر بازی
steels
شمشیر پولادی
swordsman
شمشیر باز
swordlike
شمشیر مانند
sabre cut
زخم شمشیر
swordfish
شمشیر ماهی.
rapier
شمشیر دودم
rapiers
شمشیر دودم
sword knot
شرابه شمشیر
hilt
دسته شمشیر
With a stork of the sword.
با ضرب شمشیر
steeling
شمشیر پولادی
handles
قبضه شمشیر
blade
تیغه شمشیر
tucker
شمشیر ساز
handle
قبضه شمشیر
claymore
شمشیر دودمه
baldric
بند شمشیر
hilts
دسته شمشیر
at the point of the sword
بدم شمشیر
daito
شمشیر بزرگ
steel
شمشیر پولادی
steeled
شمشیر پولادی
to carry sword
شمشیر جستن
pommels
قبه شمشیر
sword fish
شمشیر ماهی
swordplay
فن شمشیر بازی
fencer
شمشیر باز
sword cut
زخم شمشیر
sword cutter
شمشیر ساز
pommel
قبه شمشیر
swordfishes
شمشیر ماهی.
scabbards
غلاف شمشیر
fence
شمشیر بازی
foibles
تیغه شمشیر
scabbard
غلاف شمشیر
foilsman
شمشیر باز
foible
تیغه شمشیر
gladiate
شمشیر مانند
fences
شمشیر بازی
sword dance
رقص شمشیر
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
in line
شمشیر در وضع حمله
action on the blade
تماس با شمشیر حریف
sword play
مهارت در بکارگیری شمشیر
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
point d'arret
نوک چنگالی شمشیر
toledo
شمشیر ابدارمصنوع تولدو
curtal ax
شمشیر کوتاه وسنگین
curtle ax
شمشیر کوتاه وسنگین
fence
شمشیر بازی کردن
stoccado
پرتاب با ضربه شمشیر
scimitar
شمشیر هلالی شکل
fences
شمشیر بازی کردن
backsword
شمشیر یک لبهء برنده
falchion
شمشیر کوتاه و پهن
stoccata
پرتاب با ضربه شمشیر
engagement
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagements
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
double hi
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
sabre cut
زخم شوشکه ضربه شمشیر
double touch
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
partizan
شمشیر پهن ودسته بلند
The pen is mightier than the sword.
<proverb>
قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
partisans
شمشیر پهن ودسته بلند
partisan
شمشیر پهن ودسته بلند
foible
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
foin
فرو بردن شمشیر یا نیزه
weaknesses
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaker
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weak
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
sword dance
اجرای رقص در اطراف شمشیر
foibles
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
electric foil
شمشیر فویل با نوک برقدار
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
sabre
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
saber
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabers
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
croise
عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
sabres
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
manipulators
گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
To behead ( decapitate ) someone .
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
bind
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
binds
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
guard
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
line of engagement
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
guarding
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guards
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
handles
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
director
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
directors
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
handle
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
fortes
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
change of engagement
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
forte
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
scimitar
شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
touch
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touches
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com