Dictiornary-Farsi | دفتر بزرگ خرید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
purchase ledger	دفتر بزرگ خرید


Other Matches

purchasing office	دفتر خرید
purchasing department	دفتر خرید
purchase journal	دفتر روزنامه خرید
accession	به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
close price	دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request	درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
blotters	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
engineering office	دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
blotter	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
notary office	دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
field buying	خرید کردن در صحرا خرید محلی
induction station	دفتر استخدام دفتر پذیرش
civilian internee information bureau	دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
journalize	در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
purchase price variance	سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order	خرید سفارش خرید
duty roster	دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
central postal directory	دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central purchase	خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
ledgers	دفتر کل
volumes	دفتر
ledger	دفتر کل
book of account	دفتر کل
volume	دفتر
book	دفتر
bureaus	دفتر
bureau	دفتر
cahier	دفتر
notary public office	دفتر
in office	در دفتر
record	دفتر
booked	دفتر
books	دفتر
office	دفتر
offices	دفتر
underwritten	خرید
buying	خرید
underwriting	خرید
procurement	خرید
buy	خرید
buys	خرید
underwrite	خرید
underwrites	خرید
underwrote	خرید
purchased	خرید
bond servant	زر خرید
bondwoman	زن زر خرید
purchases	خرید
shopping	خرید
purchase	خرید
purchasing	خرید
copybook	دفتر سرمشقدار
office attorney	وکیل دفتر
telephone book	دفتر تلفن
orderly room	دفتر گروهان
office manager	رئیس دفتر
office of records	دفتر بایگانی
order book	دفتر سفارشات
official log book of a ship	دفتر ثبت
note book	دفتر کتابچه
notary public	دفتر ثبت
registers	در دفتر واردکردن
posting	ثبت در دفتر
cashbook	دفتر نقدی
cash books	دفتر نقدی
cash book	دفتر نقدی
marriage registry	دفتر ازدواج
message book	دفتر پیام
minute book	دفتر وقایع
notary assistant	دفتر یار
postings	ثبت در دفتر
telephone books	دفتر تلفن
registers	دفتر ثبت
waste book	دفتر باطله
customs	دفتر گمرک
run book	دفتر رانش
run book	دفتر اجرا
rule off	ته دفتر را بستن
inventory	دفتر دارایی
registries	دفتر فهرست
registries	دفتر خانه
quartermaster's notebook	دفتر سکانی
registry	دفتر فهرست
site office	دفتر مشاوراملاک
social secretary	رئیس دفتر
telephone d.	دفتر تلفن
telephnone book	دفتر تلفن
information office	دفتر اطلاعات
technical bureau	دفتر فنی
books	مجلد دفتر
property book	دفتر اموال
booked	مجلد دفتر
book	مجلد دفتر
pocket book	دفتر بغلی
press copy book	دفتر کپیه
purchase ledger	دفتر کل خریدها
registry	دفتر خانه
intelligence office	دفتر اطلاعات
automated office	دفتر خودکار
equipment logbook	دفتر تجهیزات
engineering office	دفتر مهندسی
end office	دفتر انتهایی
bell book	دفتر موتورخانه
drawing office	دفتر طراحی
intelligence office	دفتر راهنمایی
inquiry office	دفتر اطلاعات
information bureau	دفتر اطلاعات
head office	دفتر مرکزی
account book	دفتر حساب
audit office	دفتر حسابرسی
advisory service	دفتر مشاور
bill book	دفتر بروات
book of account	دفتر روزنامه
copy letter book	دفتر کپیه
central office	دفتر مرکزی
chancery	دفتر خانه
bookings	ثبت در دفتر
booking	ثبت در دفتر
copy book	دفتر کپیه
courier station	دفتر پیک
branch office	دفتر شعبه
daybook	دفتر روزنامه
day book	دفتر روزنامه
budget bureau	دفتر بودجه
job office	دفتر کارگاه
register	در دفتر واردکردن
office	اطاق دفتر
site office	دفتر ساختمانی
office	دفتر کار
journals	دفتر روزنامه
translation agency	دفتر ترجمه
offices	اطاق دفتر
offices	دفتر کار
registering	در دفتر واردکردن
registering	دفتر ثبت
journal	دفتر روزنامه
lawyer's office	دفتر وکالت
register	دفتر ثبت
to make a purchase	خرید کردن
bulk buying	خرید فله
bid	پیشنهاد خرید
local procurement	خرید محلی
offer to purchase	پیشنهاد خرید
dear bought	گران خرید
local purchase	خرید محلی
buyer's market	بازار خرید
coemption	خرید کل محصول
purchasing analyst	تحلیل گر خرید
lump sum purchase	خرید یکجا
lump sum purchase	خرید کلی
counter purchase	خرید متقابل
local purchase	خرید از محل
monopolist	انحصار خرید
monopsony	انحصار خرید
credit purchase	خرید نسیه
buying rate	نرخ خرید
buying price	قیمت خرید
nundination	خرید و فروش
buying and selling	خرید و فروش
buyers market	بازار خرید
conditions of purchase	شرایط خرید
short covering	پیش خرید
blanket buying	خرید کلی
purchasing officer	مسئول خرید
buy	خرید کردن
achate	عقیق خرید
purchasing office	قسمت خرید
purchasing department	قسمت خرید
purchase requisition	درخواست خرید
purchase rate	نرخ خرید
impulse buying	خرید بی مقدمه
purchase order	دستور خرید
purchase notice agreements	پیمان خرید
purchase notice agreements	قراردادهای خرید
purchasable	باب خرید
procurement cycle	دوره خرید
purchasing patterns	الگوی خرید
acquisition authority	اجازه خرید
advance purchase	خرید سلف
open purchase	خرید ازاد
oniomania	جنون خرید
regional purchase	خرید محلی
redemption yield	بازده خرید
purchase order	سفارش خرید
purchasing officer	مامور خرید
field buying	خرید در صحرا
rebuy	خرید مکرر
forward purchase	خرید سلف
forward purchase	پیش خرید