English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (10 milliseconds)
English Persian
journal دفتر روزنامه
journals دفتر روزنامه
book of account دفتر روزنامه
day book دفتر روزنامه
daybook دفتر روزنامه
Search result with all words
journal دفتر روزنامه یکان
journals دفتر روزنامه یکان
intelligence journal دفتر روزنامه اطلاعات
journalize در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
purchase journal دفتر روزنامه خرید
sales d. دفتر فروش روزنامه
unit journal دفتر روزنامه یکان
Other Matches
staffers مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffer مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
notary office دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
engineering office دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
blotter دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotters دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
duty roster دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
journal روزنامه
papering روزنامه
paper روزنامه
papered روزنامه
journals روزنامه
newspapers روزنامه
the daily paper روزنامه
papers روزنامه
newspaper روزنامه
newspaperman روزنامه نگار
journalism روزنامه نگاری
publicist روزنامه نگار
publicists روزنامه نگار
newsprint طبع روزنامه
newspapermen روزنامه نگار
paper boy روزنامه فروش
dailies روزنامه یومیه
logbook روزنامه دریاپیمایی
gazetteer روزنامه نویس
news agent روزنامه فروش
newspaper columns ستونهای روزنامه
newsstand روزنامه فروشی
daily news paper روزنامه یومیه
official gazette روزنامه رسمی
official jurnal روزنامه رسمی
sportswriter خبرنگارورزشی روزنامه
paper boy روزنامه رسان
paper boys روزنامه فروش
paper boys روزنامه رسان
news vendor روزنامه فروش
daily روزنامه یومیه
local paper روزنامه محلی
journalists روزنامه نگار
cutting برش روزنامه
newsmen روزنامه فروش
column ستون روزنامه
columns ستون روزنامه
newsman روزنامه فروش
editor سردبیر روزنامه
journalist روزنامه نگار
newspaperman روزنامه فروش
commonly read paper روزنامه کثیر الانتشار
news stand جایگاه فروش روزنامه
newsstand دکه روزنامه فروشی
news-stands جایگاه فروش روزنامه
newsprint ماشین چاپ روزنامه
news-stand جایگاه فروش روزنامه
newspapermen صاحب وگرداننده روزنامه
newspaperman صاحب وگرداننده روزنامه
semi monthly روزنامه یامجله دوهفتگی
head line عنوان سرصفحه روزنامه
a newspaper's political affiliation وابستگی سیاسی روزنامه ها
newsboy پسر روزنامه فروش
news room اطاق روزنامه خوانی
gazette مجله رسمی روزنامه
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
headliner نویسنده سرمقاله روزنامه
journalistic وابسته به روزنامه و روزنامهنگاری
name plates نام و آرم روزنامه
editoress مدیره روزنامه یامجله
newspaper روزنامه نگاری کردن
newspapers روزنامه نگاری کردن
tabloid روزنامه نیم قطع و مصور
editorial board هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
tabloids روزنامه نیم قطع و مصور
feuilleton پاورقی قسمت پایین روزنامه
newsstand دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
he writes for the papers برای روزنامه هامقاله مینویسد
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
back issue نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
offprint مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
tear sheet قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
scraps عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
there is a rush for the papers مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
an open letter نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
balaam موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
press campaingn or stunt مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
shirt-tails اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
shirt-tail اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
scrap عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapped عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapping عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
personals بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
paragraphist کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
feuilleton کتاب یامقالهای که بصورت پاورقی در روزنامه چاپ شود
itemizer کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
ledgers دفتر کل
ledger دفتر کل
cahier دفتر
volume دفتر
books دفتر
in office در دفتر
notary public office دفتر
record دفتر
bureaus دفتر
bureau دفتر
book of account دفتر کل
office دفتر
book دفتر
volumes دفتر
offices دفتر
booked دفتر
minute book دفتر وقایع
rule off ته دفتر را بستن
message book دفتر پیام
office attorney وکیل دفتر
note book دفتر کتابچه
notary public دفتر ثبت
official log book of a ship دفتر ثبت
lawyer's office دفتر وکالت
notary assistant دفتر یار
job office دفتر کارگاه
marriage registry دفتر ازدواج
office manager رئیس دفتر
technical bureau دفتر فنی
telephnone book دفتر تلفن
telephone d. دفتر تلفن
waste book دفتر باطله
copybook دفتر سرمشقدار
translation agency دفتر ترجمه
telephone book دفتر تلفن
telephone books دفتر تلفن
information office دفتر اطلاعات
social secretary رئیس دفتر
site office دفتر مشاوراملاک
office of records دفتر بایگانی
order book دفتر سفارشات
pocket book دفتر بغلی
press copy book دفتر کپیه
property book دفتر اموال
purchase ledger دفتر کل خریدها
purchasing department دفتر خرید
purchasing office دفتر خرید
quartermaster's notebook دفتر سکانی
run book دفتر اجرا
run book دفتر رانش
site office دفتر ساختمانی
audit office دفتر حسابرسی
chancery دفتر خانه
registries دفتر فهرست
office اطاق دفتر
office دفتر کار
posting ثبت در دفتر
postings ثبت در دفتر
copy book دفتر کپیه
copy letter book دفتر کپیه
courier station دفتر پیک
customs دفتر گمرک
inventory دفتر دارایی
registries دفتر خانه
offices دفتر کار
automated office دفتر خودکار
bell book دفتر موتورخانه
bill book دفتر بروات
advisory service دفتر مشاور
orderly room دفتر گروهان
branch office دفتر شعبه
account book دفتر حساب
budget bureau دفتر بودجه
registry دفتر خانه
registry دفتر فهرست
offices اطاق دفتر
central office دفتر مرکزی
cash books دفتر نقدی
registers دفتر ثبت
register در دفتر واردکردن
intelligence office دفتر اطلاعات
inquiry office دفتر اطلاعات
cash book دفتر نقدی
intelligence office دفتر راهنمایی
books مجلد دفتر
registering در دفتر واردکردن
registers در دفتر واردکردن
head office دفتر مرکزی
information bureau دفتر اطلاعات
registering دفتر ثبت
register دفتر ثبت
engineering office دفتر مهندسی
booked مجلد دفتر
bookings ثبت در دفتر
end office دفتر انتهایی
equipment logbook دفتر تجهیزات
booking ثبت در دفتر
drawing office دفتر طراحی
cashbook دفتر نقدی
book مجلد دفتر
papering ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com