Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
decalescence point
دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
Other Matches
cold rolling
عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
characteristic diagram for the steel
دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
fusion reactor
راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
design points
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
hot test
تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
naturally aspirated engine
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
deformed reinforcing steel
فولاد تقویت شده تغییر شکل یافته
hung start
شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
normative economics
اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
stage payments
پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
transfiguring
تغییر صورت دادن
transfigures
تغییر صورت دادن
transfigured
تغییر صورت دادن
transfigure
تغییر صورت دادن
current
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
currents
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
dynamically
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
fixes
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
disposition
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
fix
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
dynamic
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
pitches
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitch
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
alternating current
جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است
carbon steel
فولاد کربن یا فولاد سخت
duble option
خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
crystal transducer
کریستالی
intercrystalline corrosion
خوردگی کریستالی
crystal lattic
شبکه کریستالی
crystal lattice
شبکه کریستالی
piezo electric loudspeaker
بلندگوی کریستالی
crystal pickup
پیک اپ کریستالی
crystal plane
سطح کریستالی
crystal set
اشکارساز کریستالی
crystal oscillator
نوسان ساز کریستالی
transistor
تقویت کننده کریستالی
transistors
تقویت کننده کریستالی
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
thermal
دمایی
crystalline structure
سازه بلوری ساختمان کریستالی
temperature correction
تصحیح دمایی
psychrometer
نمسنج دمایی
isothermal holding furnace
کوره هم دمایی
isothermal annealing
بازپخت هم دمایی
temperature saturation
اشباع دمایی
thermoregulation
تنظیم دمایی
thermoreceptor
گیرنده دمایی
thermanesthesia
بی حسی دمایی
filament saturation
اشباع دمایی
shift keys
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift key
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
centigrade temperature scale
اشل دمایی سانتیگراد
kelvin temperature scale
اشل دمایی کلوین
temperature stress
تنش حرارتی یا دمایی
rankin temperature scale
اشل دمایی رانکین
varite
مقاومتی با ضریب دمایی منفی
reaumur temperature scale
اشل دمایی در سیستم غیرمتریک
liquid crystal display colour pigmented
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
x cut crystal
کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
cloud point
دمایی که در ان مایع سردشونده شروع به کدر ومات شدن میکند
virtual temperature
دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
reversal temperature
دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
braze welding
جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
fully paid
که حقوق خودراتمام میگیرد
that right inheres in him
ان حق باو تعلق میگیرد
airy-fairy
کسی که خود را میگیرد
hydraulic cement
سیمانی که در زیر اب میگیرد
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hooker
قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
lunt
کبریتی که بکندی اتش میگیرد
it is very easily done
بسیار اسان انجام میگیرد
candlelit
اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد
hookers
قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
the freak takes him
وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
weaner
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
all in contract
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
heliograph
دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
aneroid
فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
quantity allowance
تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
undertakers
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
nursling
بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
bass clef
کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
undertaking
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaker
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
it is ridiculously small
بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
kelson or keelson
کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد
quarterbacks
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterback
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
sheet lighning
برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
grandfather clocks
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
outwork
قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
cross to bear/carry
<idiom>
رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
disc
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
discs
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
indian giver
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
grandfather clock
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
governesses
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
geomancer
کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
comas
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
coma
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
gantline
رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
working section
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
bridged
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridges
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
group contracts
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
bridge
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
perfect infinitive
مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
change over
تغییر روش تغییر رویه
changes
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
lighter aboard ship
نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
design strength
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
haulage
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
steel
فولاد
steeling
فولاد
steels
فولاد
steeled
فولاد
oxygen converter steel
فولاد ال دی
bevelled steel straight edge
فولاد کج بر
cementite
فولاد
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
quick opener
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
toll steel
فولاد ابزار
engineering steel
فولاد مهندسی
electric steel
فولاد ابکاری
overblown steel
فولاد با دم زیاد
silicon steel
فولاد سیلیکاتی
magnet steel
فولاد مغناطیسی
machinery steel
فولاد ماشینی
free cutting steel
فولاد خوش تراش
refined steel
فولاد مصفا
shaped iron
فولاد نیمرخ
shear steel
فولاد قیچی
mild steel
فولاد نرم
merchant bar
فولاد تجارتی
manganese steel
فولاد منگان
quenching of steel
اب دادن فولاد
quenched and tempered steel
فولاد بهساخته
magnet steel
فولاد اهنربا
killed steel
فولاد کشته
forging grade steel
فولاد اهنگری
free cutting steel
فولاد اتومات
steel aloy
الیاژ فولاد
steel aloy
فولاد فشرده
high grade steel
فولاد قیمتی
steelwork
فولاد کاری
stainless steel
فولاد ضد زنگ
high speed steel
فولاد تندبر
hypo eutectoid steel
فولاد هیپواوتکتوئیدی
structrual steelwork
فولاد ساختمانی
structural steel
فولاد سازهای
structrual steelwork
فولاد سازهای
tempered steel
فولاد ابداده
molten metal
فولاد ریختگی
wrought steel
فولاد نرم
puddle steel
فولاد پودل
quench and temper
بهسازی فولاد
hardened steel
فولاد ابدار
structural steel
فولاد ساختمانی
hardened steel
فولاد اب دیده
hypereutectoid steel
فولاد هیپراوتکتوئیدی
flat steel
فولاد تخت
alloy steel
فولاد الیاژی
alloy treated steel
فولاد کم الیاژ
corrosion resistent steel
فولاد ضد زنگ
cast steel
فولاد خشکه
cast steel
فولاد ریخته گی
annealed steel
فولاد تابدیده
austenic steel
فولاد استنیتیکی
austenic steel
فولاد استنیت
cast steel
فولاد ریختگی
crude steel
فولاد خام
crucible cast steel
فولاد بوتهای
crucible steel
فولاد بوتهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com