Dictiornary-Farsi | دهانه جرقه کروی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
sphere gap	دهانه جرقه کروی


Other Matches

spark gap	دهانه جرقه
rotary spark gap	دهانه جرقه گردان
auxiliary spark gap	دهانه جرقه یدکی
quenched spark gap	دهانه جرقه سرد شده
triggered spark gap	دهانه جرقه ماشه دار
muzzle energy	انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
bays	دهانه خلیج دهانه گشاد
baying	دهانه خلیج دهانه گشاد
bayed	دهانه خلیج دهانه گشاد
bay	دهانه خلیج دهانه گشاد
tompion	دهانه بند لوله توپ دهانه بند
flash defilade	پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
orbiculate	کروی
perispheric	کروی
globate	کروی
globoid	کروی
globulous	کروی
orbicular	کروی
spheroid	کروی
globular	کروی
global	کروی
globally	کروی
nodular	کروی
globe like	کروی
spheral	کروی
spheric	کروی
globy	کروی
spherical	کروی
orb	کروی شدن
orbs	جسم کروی
orbed	گرد کروی
orb	جسم کروی
globular cluster	خوشه کروی
sphery	کروی مستدیر
orbs	کروی شدن
spherics	هندسه کروی
spherical lens	عدسی کروی
spherical geometry	هندسه کروی
spherical coordinates	مختصات کروی
spherical candlepower	شمع کروی
spherical aberration	خطای کروی
sector of a sphere	اکلیل کروی
roudelay	کروی شکل
spheres	جسم کروی
spherical sector	قطاع کروی
spherical top	فرفره کروی
aspheric	غیر کروی
spherical mirror	اینه کروی
sphericity	حالت کروی
spherical wedge	قاچ کروی
spherical trigonometry	مثلثات کروی
spherical triangle	مثلث کروی
spherical triagle	مثلث کروی
sphere	جسم کروی
globes	کروی کردن
kitchen rudder	سکان کروی
globe valve	سوپاپ کروی
globular protein	پروتئین کروی
globe	کروی کردن
mean spherical candlepower	شمع کروی متوسط
hemispherical engine	موتور نیم کروی
ensphere	بصورت کروی در اوردن
globular cluster	خوشه ستارهای کروی
spherule	جسم کروی کوچک
orbicularly	بطور گرد یا کروی
concave spherical mirror	اینه کروی کاو
spherical coordinates	دستگاه مختصات کروی
globule	جسم کوچک کروی
globules	جسم کوچک کروی
spherical coordinates	مختصات کروی [ریاضی]
spherical polygon	کثیر الاضلاع کروی
concave spherical mirror	اینه کروی مقعر
star globe	ستاره یاب کروی
quadrant	ربع جسم کروی
roundel	صفحه کوچک و کروی شکل
ball peen hammer	چکشی که یک طرف ان کروی است
roundle	صفحه کوچک و کروی شکل
acinarious	پوشیده شده از حفرههای کروی
spherical coordinate system	دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
spherical coordinate system [with constant radius]	دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
yurta	خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
yurt	خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
sparking	جرقه
coughed	جرقه
sparked	جرقه
ignescent	جرقه زن
sparks	جرقه
scintilla	جرقه
sparker	جرقه زن
twinkler	جرقه زن
ignition spark	جرقه
sparkler	جرقه زن
sparklers	جرقه زن
cough	جرقه
coughing	جرقه
coughs	جرقه
nonsparking	ضد جرقه
spark	جرقه
back fire	پس زدن جرقه
sparklet	جرقه کوچک
sparked	جرقه زدن
solar flare	جرقه خورشیدی
spark voltage	ولتاژ جرقه
arc back	پس زدن جرقه
sparkish	جرقه وار
spark setting	تنظیم جرقه
induction spark	جرقه القائی
spark	جرقه زدن
scintillation	جرقه برق
spark control	نافم جرقه
sparks	جرقه زدن
jump spark	جرقه جهنده
scintillate	جرقه زدن
scintillant	جرقه زننده
spark intensifier	جرقه افزا
inductive spark	جرقه القائی
spark condenser	خازن ضد جرقه
sparking	تولید جرقه
spark arrester	جرقه خاموش کن
scintillator	جرقه زننده
arcing	جرقه زدن
frying of arc	صدای جرقه
contact sparking	جرقه کنتاکت
puncture	خلش جرقه
spunkie	جرقه اتش
arcs	هلال جرقه
arc	هلال جرقه
helium flash	جرقه هلیومی
sparkling	جرقه دار
strikingly	جرقه گیری
striking	جرقه گیری
ignition	جرقه زنی
misfire	جرقه ناگیری
sparkles	تلالو جرقه
flashing over	جهش جرقه
wipe spark	جرقه لغزشی
scintillating	جرقه زننده
non arcing metal	فلز بی جرقه
sparkle	تلالو جرقه
misfires	جرقه ناگیری
flaming of arc	اشتعال جرقه
misfired	جرقه ناگیری
ignition spark	جرقه احتراق
punctured	خلش جرقه
igniting spark	جرقه احتراق
punctures	خلش جرقه
blow out magnet	مغناطیس جرقه
non arcing lightning arrester	برقگیر بی جرقه
puncturing	خلش جرقه
ignition spark gap	فاصله جرقه
ignition gap	فاصله جرقه
sparkled	تلالو جرقه
sparking of brushes	جرقه زدن زغالها
ignition timing	میزان کردن جرقه
arcing of brusher	جرقه زدن زغالها
capacity component of spark	بخش فرفیتی جرقه
interrupter timing	میزان کردن جرقه
breakdown voltage	ولتاژ جرقه زنی
spark advance & retard	میزان کردن جرقه
magnetic coil	بوبین میراکننده جرقه
ignescent	جرقه دار اتشی
quenching condenser	خازن جرقه گیر
carbon arc welding	جوشکاری با جرقه کربن
jump spark distributor	دلکو با جرقه جهنده
spark quenching condenser	خازن جرقه گیر
re striking voltage	ولتاژ بازگیری جرقه
inductance component of spark	پخش القایی جرقه
spark timing	میزان کردن جرقه
ignition distributer	دلکو مقسم جرقه
disruptive voltage	ولتاژ جرقه زنی
jump spark ignition	احتراق با جرقه جهنده
variable spark	جرقه تنظیم پذیر
sparklers	اتشبازی جرقه دار
snappy	باروح جرقه دار
snappiest	باروح جرقه دار
snappier	باروح جرقه دار
sparkless commutation	جابجاگری بدون جرقه
spark	بارقه جرقه زدن
sparked	بارقه جرقه زدن
sparks	بارقه جرقه زدن
sparkler	اتشبازی جرقه دار
toughen by sparks	سخت گردانی با جرقه
anode breakdown voltage	ولتاژ جرقه زنی اند
ignition cable	سیم سیستم جرقه زنی
ignition switch	کلید سیستم جرقه زنی
ignition circuit	مدار سیستم جرقه زنی
magneto	دستگاه ایجاد جرقه اتومبیل
carbon arc lead burning	جوش سرب با جرقه کربن
ignition battery	باطری سیستم جرقه زنی
dynamo battery ignition unit	سیستم جرقه زنی دینام -باطری
nonsparking	ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
cirro cumulus	لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
incendivity	خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
ignition over voltage	فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
to strike a spark out of	جرقه یابرق دراوردن از واداربه گفتن سخنان یکرکردن
embouchure	دهانه
mouthpieces	دهانه
jetting	دهانه
orifice of the stomack	دهانه
yoke	دهانه